چطور میتوانم در تربیت و زندگی فرزند خود نقش مؤثری داشته باشم؟
فرزند من باید چگونه باشد؟
برای تولدش لحظه شماری میکنم؛ آخه براش کلی برنامه دارم، میخوام هر چیزی رو که خودم دوست داشتم توی بچگی داشته باشم اما نداشتم رو براش فراهم کنم. میخوام توی رفاه کامل باشه، نمیخوام حسرت چیزی رو داشته باشه… . من برای سرتاسر زندگیش برنامه ریزی کردم، لباسهایی رو که دوست دارم براش بخرم تا بپوشه رو انتخاب کردم، دوست دارم فرزند من باهوش باشه؛ حتی برای کنکورش برنامه ریختم. باید مثل خواهرش درسخون باشه، باید فلان کاره بشه …. . وقتی به دنیا اومد، از همون بچگیش بهش یاد میدم که سختکوش باشه، باید از بچگی سخت کار کردن رو یاد بگیره. با درس خوندنش مخالفت نمیکنم اما خودش به مرور زمان متوجه خواهد شد که این چیزها فایدهای نداره؛ این فقط کار کردنه که میتونه براش مفید باشه و… .
جملههای بالا نمونههایی از برنامه ریزیهای پدر و مادرها برای فرزندان شون هست، البته فرزندانی که هنوز به دنیا نیومدن و اگر میدونستن با وارد شدنشون به یک دنیای جدید از همون نوزادی چه بارهایی بر دوششون قرار میگیره و یک خط براشون ترسیم شده که باید روی همون خط حرکت کنند، شاید هرگز به دنیا نمیاومدند!
اگر فرزندانتان اجازه انتخاب کردن داشته باشند چه رخ خواهد داد؟
برنامه ریزی کردن همیشه خوب بوده و هست. کمتر کسی رو میشه پیدا کرد که منکر نقش سازندهی نظم، برنامه ریزی، دور اندیشی و آینده نگری در زندگی بشه. اما لازمه به این امر توجه داشته باشیم که موجودی که قرار هست متولد بشه یک انسانه، نه یک ماشین، عروسک یا… . بعضی وقتها میبینیم پدر و مادرها اون قدر با نوزادشون احساس نزدیکی میکنن که نوزاد رو جزئی از وجود خودشون میدونن؛ اما به نظرتون اگر فرزند شما لباسی رو برای خریدن انتخاب کنه که از نظر شما زشت باشه، اگر در حین بازی کردن اسباب بازیهاش رو درنقاط مختلف اتاقش پخش کنه، اگر به جای این که شبیه خواهرش باشه انتخاب کنه که شبیه برادرش باشه، یا اصلا شبیه هیچ کسی نباشه و اگر… چه اتفاقی میافته؟
علل و دلایل محدود کردن انتخاب های فرزندان از سوی پدر و مادر

علل و دلایل متفاوت و متنوعی رو برای این که فرزندان اجازه پیدا نمیکنن که با انتخاب خودشون، دنیاشون رو تجربه کنن و سیری طبیعی رو در زندگیشون طی کنند میشه بیان کرد. البته لازم به ذکر هست که ریشهی اکثر این علل و دلایل رو باید در تجارب، احساسات، عملکرد، خاطرات، تاریخچهی زندگی، و انتخابهای پدر و مادرها جست و جو کرد. والدین با مرور این تجارب، خاطرات، عملکردها و… تصمیم میگیرن که با عزمی راسخ و با تمام قوا، زندگی فرزند خودشون رو تحت نظر و کنترل داشته باشن تا مبادا چیزی جا به جا بشه، تا مبادا چیزی از قلم بیفته، تا مبادا زندگیش شبیه من بشه یا مبادا زندگیش شبیه من نشه، نکنه مثلاً به جای این که شبیه عموش بشه شبیه عمه اش بشه، یا نکنه … . همه ی این علل و دلایل می تونه به یک کلمه ختم بشه، ترس…!
ترس از اشتباه کردن، ترس از مقایسه شدن، ترس از پشیمانی، ترس از کامل نبودن و به حد کمال نرسیدن، ترس از شکست خوردن در مدیریت، برنامه ریزی و درست کوک کردن موجودی به نام انسان، ترس از وارد شدن آسیب به کسی که میخواییم همیشه جزئی از ما باشه و هرگز از ما جدا نشه، و ترس از… . غافل از این که فرزند شما هم به عنوان عضوی از این دنیا نیاز دارن تجربه کنن، احساس کنن، مسیرهایی رو برای گام برداشتن در زندگیشون ترسیم کنن، و حتی گاهی توی برخی از این مسیرها شکست بخورن، گاهی احساس پشیمانی کنن، تاریخچه ای مخصوص به خودشون رو در زندگی بسازن و… .
به فرزندان خود اجازه انتخاب کردن بدهید.
مطمئناً فرزندان تون به فراخور سنشون و به دلیل نداشتن تجربه در برخی امور، به مراقبتها و راهنماییهایی خصوصاً از سمت پدر و مادرهاشون نیاز دارن؛ اما اجازه بدید فرزندان تون دست به انتخاب بزنن، انجام و اجرای برخی از برنامه ریزی های شما رو نپذیرن، و قدم در مسیرهای اشتباه و البته قابل بازگشت و قابل جبرانی بگذارند که خالی از آسیب جدی براشون باشه. فرزندان تون نیاز دارن که به میزانی از استقلال دست پیدا کنن، احساس کنن در زندگی خودشون اثرگذار هستن و نقش آفرینی میکنن و یک خود ارزشمند رو تشکیل بدن تا به ناگاه و بالاجبار و بدون هیچ سلاح و مهارتی در دنیایی پیچیده، احساس درماندگی و ناکارآمدی نکنن.
بیشتر بخوانید:
- دلبستگی
- اوتیسم؛ فرشته ای تنها
- صدای گذشته در فرزند پروری
- کودک آزاری آنلاین را بهتر بشناسیم
- ناقص سازی جنسی زنان در فیلم گل صحرا
