فیلم in the Heights (در ارتفاعات)؛ روایت مهاجرت
فیلم in the Heights ، روایت تلخ و شیرین مهاجرت است. فیلمی موزیکال که در عین سرگرم کنندگی اش مخاطب را می گریاند. روایت انسانهایی که برای زندگی بهتر، دل از وطن کنده اند و حالا در محله ی واشنگتن هایتس در آمریکا جامعه ی جدیدی را به وجود آورده اند. انسان هایی که مثل همه ی ما به دنبال رؤیاهایشان می دوند و رؤیاهایی که انسان را می سازند.
این فیلم، هرچند بسیار سرگرم کننده است، اما معناهای روانشناختی عمیقی در خود جای داده است. در این نوشته، به واکاوی معانی روانشناختی فیلم پرداخته ایم.
وطن مادر است
وطن را به صورت نمادین همان مادر نظر می گیریم. مادری که آغوشش همیشه خوشایند است. قطعا هیچ کودکی دوست ندارد آغوش مادر را ترک کند. اما همان کودک به تدریج از مادر فاصله می گیرد. این فاصله گرفتن با تمام تلخی اش، شیرینی استقلال را به کودک می چشاند.
فیلم in the Heights ، داستان افرادی است که تلخی مهاجرت را به جان خریده اند تا به رؤیای شیرینشان دست پیدا کنند. بی جهت نیست که تمام شخصیت های فیلم، مادرشان را از دست داده اند. وطن-از-دست-دادگان، مثل یتیمانِ بی مادرند. در محله ی هایتس، ما با انسان هایی بی مادر و جدا از وطن مواجهیم که گاهی مثل کودکان رها شده و سرگردانند. از طرفی آغوشِ مهربانِ مادرِ وطن را می خواهند و از طرفی باید از این آغوش دل بکنند تا به رؤیایشان دست یابد. رؤیایی هرچند کوچک اما آنقدر قدرتمند که آنها را در شرایط سخت غربت زنده و استوار نگه می دارد.
جای خالی مادر (=وطن) همواره بین ساکنین محله ی هایتس احساس می شود. در این حالت، همه به یک مادر جایگزین احتیاج دارند. شخصیت آبوئلا، زنی است که این مسئولیت را به عهده گرفته است. او که خود، همواره دلتنگ مادر (=وطن) است، نقش مادر را برای تمام ساکنین محله ایفا می کند.
خشم نسبت به مادر (=وطن)
آن مادر یا وطن دوست داشتنی، جنبه های دیگری هم دارد. آبوئلا، زنی است که با مادرش برای پیدا کردن کار، مهاجرت کرده است. او هر چند که نسبت به مادرش سپاسگزار است، در عین حال خشمگین نیز هست. مادری مهربان و فداکار، اما ناتوان، که فرزندش را به کشوری غریب و بی رحم آورده است. این خشم نسبت به مادر را می توان به وطن هم تعمیم داد. یک مهاجر، هرچند که وطن را دوست دارد اما نسبت به آن خشمگین نیز هست. چرا که نتوانسته شرایط تحقق رؤیای فرد را فراهم کند. وطنی مهربان و پذیرنده که نمی تواند رؤیای فرزند را در دامن خود محقق کند، خشم می آفریند.
هویت فردی و جمعی در فیلم in the Heights
در فیلم in the Heights ، هر کدام از افراد از یکی از کشورهای آمریکای لاتین مهاجرت کرده اند و داستان خودشان را دارند. یکی از زیبایی های فیلم در این است که هم افراد محله را به عنوان یک اجتماع و با یک هویت جمعی در نظر گرفته و هم استقلال هر کدام از افراد را به رسمیت می شناسد. در این راستا، بیشترِ شخصیت های فیلم داستانشان را روایت می کنند. افرادی که هر کدام رؤیای مختص به خودشان را دارند و در عین تعلق به جامعه ی کوچک و حتی جامعه ی بزرگتر (آمریکا)، هویت منحصر به فرد خودشان را به عنوان یک انسان تجربه می کنند.
چگونه هویت خودمان را پیدا کنیم؟
یکی از مواردی که در فیلم in the Heights به آن پرداخته شده است هویت یابی است. هویت چیزی نیست که یک بار در طول زندگی، آن را پیدا کنیم و تا آخر عمر به خود سنجاق کنیم. بی شک ما انسان های دیروز یا انسان های فردا نیستیم و مدام در حال تغییریم. پس طبیعی است که تعریفمان از خودمان هم تغییر کند. انسان یک مشت آب یخ زده و ساکن نیست بلکه رودی است که همچنانکه جریان دارد، به خود نگاه می کند و خود را تعریف می کند. این فرایند هویت یابی برای مهاجرین، فرایند دشوارتری است چرا که از منبع اصلی خود (مام وطن) فاصله گرفته اند و تغییرات بسیاری را تجربه می کنند. اگر انسان را در شرایط عادی به رود تشبیه کنیم، انسان مهاجر مانند آبشاری پرتلاطم است که با تجربیاتی هر چند سخت تر اما در بسیاری مواقع عمیق تر مواجه است.
کسی که در وطن زندگی می کند برای تعریف هویت اجتماعی خود، دشواری چندانی ندارد. اما یک مهاجر، همواره بین آنچه که خود و والدینش در گذشته بوده اند و آنچه که جامعه ی جدید می خواهد در تعارض است.
پذیرش فرهنگ میزبان
فرد مهاجر ناچار است بخش هایی از فرهنگ میزبان را درونی کند. داستان نامگذاری شخصیت اصلی فیلم in the Heights گویای همین مطلب است. پدر تصمیم می گیرد نام اولین کشتی ای را که در ساحل نیویورک می بیند روی فرزندش بگذارد. نوشته ی روی اولین کشتی این است: US NAVY (=ارتش آمریکا). و پدر نام فرزند را اوسناوی (Usnavy) می گذارد! اتفاقی طنز که شاید بیانگر یکی شدن با فرهنگ کشور میزبان باشد. فرهنگی که بیشتر از اینکه مشفق باشد، مهاجم است؛ همانطور که ارتش مهاجم است. فرهنگی که در سکانس های مختلف و در مورد شخصیت های مختلف فیلم، بی رحم به تصویر کشیده شده است. اما چاره چیست؟ وقتی تحقق رؤیای شخصی ات با مهاجرت گره خورده است باید این فرهنگ را بپذیری.
رؤیاهایمان چگونه شکل می گیرند؟
هر کدام از شخصیت های فیلم in the Heights رؤیایی دارند که هر روز برایش می جنگند. رؤیاها یا اهداف زندگی از کجا می آیند؟ آیا یک روز از خواب بیدار می شویم، از بین هزاران هدف، یکی را انتخاب می کنیم و باقی زندگیمان را صرف آن می کنیم؟ قطعا چنین نیست. اهداف، ارزش ها و رؤیاهایمان به تدریج در طول زندگی به وجود می آیند و والدین، مهم ترین منبع شکل گیری آنها هستند. آن چنانکه شخصیت اصلی فیلم (اوسناوی) در ابتدا، رؤیای بازگشت به وطن را در سر می پروراند.
البته این خواست پدرش بوده است. پدری که اکنون نیست ولی رؤیایش درون پسر، زنده است. همانگونه که بسیاری از افراد، اهداف و ارزش های والدین را درون فکنی می کنند و از استقلال و شناختن خودشان غافل می شوند. چنین افرادی، تبدیل به تکرار کنندگان ارزش های والدین می شوند بی آنکه خود، هویتی مستقل داشته باشند.
یکی از نقاط قوت فیلم in the Heights ، پرداختن به این مطلب است. والدینی که دوست دارند خودشان اهداف زندگی فرزندانشان را تعیین کنند و فرزندانی که زیر بار آن اهداف نمی روند و به دنبال رؤیای شخصی خودشانند. چنین والدینی فرزندان را ادامه ی خودشان می بینند و از آنها می خواهند زندگی نزیسته شان را به جای آنها زندگی کنند. غافل از اینکه فرزندان، موجوداتی مستقلند. این نوع خشونت پنهان علیه فرزندان می تواند در قالب یک پدر دلسوز و از خود گذشته جلوه گر شود. پدری که همه چیزش را می فروشد تا دخترش درس بخواند، به این علت که خودش نتوانسته تحصیلاتش را تمام کند.
مهاجرت ، خوب یا بد؟
اگر بخواهیم با دیدن این فیلم یا این نوشته به این نتیجه برسیم که مهاجرت خوب است یا بد، در اشتباهیم. فیلم in the Heights ، شرایط مهاجرت را به روشی همدلانه توصیف کرده است. این پدیده هم مانند بسیاری چیزهای دیگر، مخلوطی از تجربیات خوب و بد و برای هر کس منحصر به فرد است. قضاوت کردن درباره ی مهاجرت دشوار است و تنها می توان این پدیده را آن طور که جریان دارد نظاره کرد. همانطور که فیلم هم به خوبی مخاطب را با آنچه که بین ساکنان جریان دارد، همراه می کند بی آنکه به دنبال القای شعاری خاص باشد.
بیشتر بخوانید:
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام. چقدر ادبی و با مسمی. عالی بود
سلام
لطف دارید.