بیا تا برویم قدم به قدم؛ ما نیاز به تغییر داریم

“وقتی این اتفاق افتاد دیوونه بازی درنیارین. باید آروم به نظر برسین؛ سوالاتشون رو جواب بدین اما هیچ چیز اضافه ای نگین؛ دستاتون رو از جیبتون دور نگه دارین؛ اگه چیزی افتاد بذارین رو زمین بمونه.
دیر یا زود، یه روزی که با من هستین، بهم میگن بزنید کنار. به این معنی نیست که کار اشتباهی کردم؛ شاید تو رانندگی کار اشتباهی کردم، یا شاید اصلا هیچ کاری نکردم، دستاتون رو ثابت بزارید روی داشبورد اگر زیاد تکونشون بدین پلیس ها عصبی میشن…
درسته باید با این مسخره بازی ها کنار بیاین، اما رنگ پوستتون براتون افتخار باشه چون شما پیشینه بزرگی دارید…”
این اولین آموزش های پدر به استارر نه ساله است. پدر در تلاش است به فرزندان خود بیاموزد چگونه با تبعیض در جامعه زندگی کنند، از خود محافظت کنند و همچنان از ظرفیت وجودی خود برای بهتر شدن بهره گیرند.
نفرتی که می کاری…
«فیلم نفرتی که تو می کاری» بخشی از کودکی و نوجوانی استارر را روایت می کند. دختر سیاه پوستی که از اولین سال های کودکی با تبعیض و خشونت موجود در جامعه به شکلی دردناک مواجه می شود. استارر می آموزد که برای محافظت از خود دو هویت جدا باید داشته باشد؛ یکی استارر در کنار همسالان و دوستان مدرسه ای و دیگری دختری رنگین پوست در محله ای فقیرنشین. جایی که تنها شغل در دسترس اهالی قاچاق مواد مخدر است و خشونت و فقر فراگیر.
استارر که به خوبی آموخته است چگونه خود را از مشکلات دور نگه دارد و به مسائل زندگی و درسی خود بپردازد با مرگ دوستی نزدیک مواجه شده و در وضعیت بسیار دشواری قرار می گیرد. اگر از حقوق انسان ها، از حق برابری و عدالت برای همه دفاع کند علاوه بر درگیری با سیستم قضایی و پلیس، با باند قاچاق مواد مخدر نیز درگیر خواهد شد و چه بسا جان خود و خانواده اش به خطر خواهد افتاد و اگر سکوت کند گویی با خطر نکردن به تداوم خشونت و تبعیض کمک کرده است و سکوت همچون خاموشی نوری است که بنا بود استارر در این جهان بتاباند.
“هرگز فراموش نخواهم کرد
هرگز ساکت نخواهم شد”
“نمی تونم جایی که ازش اومدم رو عوض کنم
یا اینکه چطور زندگی کردم
پس چرا باید… بابا میگه اسمم قدرت شگفت انگیزی بهم می ده و من می خوام ازش استفاده کنم؛ تاریکی رو روشن کنم
پس قدم به قدم
آجر به آجر
من این بار رو به دوش می کشم”
بخشی از هویت هر انسان هویت اجتماعی اوست؛ اینکه خود را چگونه عضوی از جامعه تعریف می کند و چه نقشی را در جامعه می پذیرد؛ عضوی که تنها به زندگی و مسائل خود می اندیشد یا اینکه مسائل کلان جامعه را نیز مدنظر دارد و می خواهد تاثیری بر آنها داشته باشد.
اگر افراد یک اجتماع امید به موفقیت و بهروزی اجتماعی داشته باشند اما فعالیتی در این راستا انجام ندهند چرخه های معیوب اجتماعی همچنان تداوم خواهد یافت. خشونت، تبعیض ، فقر، بی سوادی، اعتیاد و… چرخه هایی هستند که برای شکسته شدن نیاز به تلاش همه اعضای یک جامعه دارند. باید سکوت را شکست.
“این بلندگو به سنگینی یک تفنگ است و اگر آن پلیس تفنگش را با این عوض کرده بود خلیل هنوز زنده بود”
می توان خسته بود، می توان نشست، می توان سکوت کرد، اما تنها با پذیرش مسئولیت اجتماعی توسط افراد جامعه است که می توان امید به تغییر داشت. همه ما در برابر مسائل اجتماعی مسئولیم. از آن جایی که اجتماع شکل می گیرد حیات آن وابسته به تمامی اعضای آن می شود و حل مسائل اجتماع نیز نیازمند تلاشی جمعی است؛ جمعی با توان تمامی اعضا.
تنها عشق از نفرت قوی تر است
“نفرتی که در دل بچه ها می کاری، همه را نابود می کند، این نفرتی نیست که تو میکاری، نفرتی است که ما می کاریم، اما میتونیم این چرخه رو بشکنیم
چند نفر از ما باید بمیریم تا شما بفهمید
دیگه نه…”
“همه اش را مخفی کن
اما این کار باعث نمی شود که حقیقت بیرون نیاید
آتشی می سوزد
تنها چیزی که قوی تر از نفرت است، عشق است
نیاز به تغییر داریم
دیگر ساکت نخواهیم شد
مگر آنکه صدایمان را واضح و روشن بشنوند
ما نیاز به تغییر داریم
بیا برویم قدم به قدم
آجر به آجر
من این بار را به دوش می کشم
به خاطر تو”
توجه: تماشای این فیلم برای افراد بالای 14 سال مناسب است.
بیشتر بخوانید:
درباره ندا احمدی
من ندا احمدی، فارغالتحصیل مقطع کارشناسی ارشد روانشناسی از دانشگاه شیراز هستم. رویکرد من در رواندرمانی روانپویشی فشرده و کوتاهمدت است. یادگیری کار بالینی در رویکرد پویشی را تحت نظارت دکتر مهدیرضا سرافراز، درمانگر پویشی بینالمللی شروع کردهام و هماکنون درمانگر بزرگسال در کلینیک آگاه شعبهی شیراز هستم. و از آنجایی که علاقه به نوشتن دارم و آموزش دغدغه من است، به نوشتن برخی مقالات بلاگ کلینیک آگاه نیز میپردازم.
نوشتههای بیشتر از ندا احمدی
دیدگاهتان را بنویسید