اختلال هویت تجزیه ای را بهتر بشناسیم.
تا کنون برای شما پیش آمده بشنوید فردی چند شخصیتی است؟ یا در داستان ها و فیلم ها با این اصطلاح برخورد داشته اید؟ مقاله امروز به این موضوع اختصاص دارد. “اختلال هویت تجزیه ای یا Dissosiative identity disorder”. در زبان عامیانه به چند شخصیتی بودن شناخته می شود. برای درک بهتر این اختلال تا انتهای مطلب با ما همراه باشید.
این اختلال در طبقه بندی اختلالات تجزیه ای قرار دارد. طبقه ای که مشخصه ی اصلی آن وجود شکاف یا گسست هایی در عملکرد های روانشناختی می باشد. یعنی شخص حس یکپارچگی هویت و کنترلش بر اعمال، رفتار، گفتار، هیجانات، آگاهی، ادراک خود را از دست می دهد.
فهرست محتوا:
Toggleدو ملاک مهم برای شناخت اختلال هویت تجزیه ای:
ملاک اول شکاف های هویتی هستند. یعنی چند حالت هویتی مجزا و گاهی متضاد با هم در این افراد وجود دارد. معمولا آسیب های سخت دوره کودکی به عنوان ریشه این اختلال عنوان می شوند. این هویت ها در زمان های پر استرس تناوب چرخشی بیشتری پیدا می کنند. از یک هویت کارمند به تاجر بین المللی و از یک مرد متاهل به فردی مجرد و… . نکته جالب توجه این است که علایق، عقاید و رفتار این هویت ها نیز متفاوت هستند. بسته به شرایط، یکی از این هویت ها به عنوان هویت غالب در می آید. هویت این افراد تمامیت و یکپارچگی معمول زندگی روزمره را از دست می دهد.
و اما ملاک دوم این اختلال مشکلات حافظه ای این افراد است. حافظه دور مثل خاطرات زندگی شخصی، حافظه اخیر مثل وقایع چند روز گذشته و حافظه جاری زندگی روزمره در این افراد دچار مشکل می شود. علامتی که بر خلاف علایم قبل که بیشتر نمود ذهنی داشتند، توسط اطرافیان و دوستان دیده می شود. این علامت اغلب مورد انکار خود فرد قرار می گیرد. فلش بک های تجزیه ای یا بازگشت های ناگهانی به گذشته رویدادی است که طی آن یا پس از آن فرد چیزی به خاطر نمی آورد.
گریز تجزیه ای
گریز تجزیه ای به این معناست که فرد به ناگهان خانه و کاشانه و کار خود را رها کند. به شهر دیگری برود. با هویتی دیگر از هویت های خود زندگی کند. این حالت در مجموعه اختلالات تجزیه ای نادر اما در اختلال هویت تجزیه ای شایع است.
نکته های جالب توجه در اختلال هویت تجزیه ای
حس تسخیر شدگی یا مدیوم بودن در این افراد گزارش می شود. به این معنا که حس می کنند کنترلی بر اعمال و رفتار و… خودشان ندارند. فردی از بیرون آن ها را هدایت می کند. مسخ شخصیت و واقعیت از جمله تجربیات این افراد است. به تماشا کردن خود از بیرون به عنوان سوم شخص، حس غیر واقعی بودن ، جدا شدن از خود و حس تغییر بدن مسخ شخصیت گفته می شود. به حس غیر واقعی بودن و جدا شدن از محیط اطراف مسخ واقعیت گفته می شود. در برخی فرقه ها و آیین ها نیز این حالات در حین اعمال مذهبی و عرفانی در افراد به وجود می آید اما جنبه اختلال به خود نمی گیرد.
مراقب باشیم چرا که…
همه ما در زندگی روزمره ممکن است حداقل یک بار، علایم اختلال هویت تجزیه ای را تجربه کرده باشیم. نکته مهم این هست که وقتی علایم شکل تکرار شونده پیدا می کنند و باعث مشکل در فعالیت های روزمره ما می شوند یا حتی رنج شخصی به دنبال دارند به عنوان اختلال شناخته می شوند . در این صورت نیازمند درمان حرفه ای هستند.
(سیبل)Sybil، یک نمونه ی واقعی از اختلال هویت تجزیه ای
من سیبل هستم. و یادم میاد. و ازش متنفرم. میخوام بهش آسیب بزنم. میخوام لگدش بزنم. و تکه تکه اش کنم. و دستاش رو بکنم و بذارم کنارش. و بکشمش. چطور اون با من این کارها رو کرد؟ اوه خدایا خیلی ازش متنفرم. میخوام بمیره. هنوز میخوام بمیره. میخوام بمیره. اوه دکتر ویلبور کمکم کن. این منو میترسونه. دکتر ویلبور؛اون رسیده به وسط جریان. و از همه چیز بیرون میاد. خشم بایستی الان همراهش باشه.
دیالوگ های بالا صحنه هایی از فیلم Sybil رو به تصویر می کشد. این داستان واقعی بر اساس زندگی سیبل شخصیت اصلی داستان نوشته شده است. در این فیلم می توانیم ابعاد مختلف اختلال هویت تجزیه ای را بهتر درک کنیم. در این صحنه او در حال تجربه هیجانات دردناک خود در کنار درمانگرش است. تجربه ای که پالایش هیجانی نام دارد. نکته جالب توجه این است که درمانگر او در طول درمان شیوه های مختلف درمان را برای او در نظر می گیرد اما درمان روانکاوی است که بیشترین تاثیر شفا بخش را بر وی دارد.
دیدگاهتان را بنویسید