روان شناس کیست؟ (به مناسبت روز روان شناس، قسمت دوم)
( توصیه به آنهایی که میخواهند روان شناس شوند یا به روان شناس مراجعه کنند )
در قسمت قبلی درباره تفاوت روان شناس با سایر متخصصین حوزه روان صحبت کردیم و از اشتراکات بین همه روانشناسان علمی گفتیم. حالا وقت آن رسیده که در این قسمت با انواع رویکرد های روان شناسی آشنا شوید:
انواع رویکردهای روان شناسی:
هیجانات، افکار و رفتار های ما سه جزء اصلی روان ما را تشکیل میدهند. رویکردهای روان شناسی با توجه به این که کدام یک از این سه جزء را اولویت درمان خود و اساس درمان میدانند به سه دسته اصلی تقسیم میشوند. این دسته ها، روانکاوی و درمانهای هیجان مدار، شناخت درمانی و رفتار درمانی هستند. هر کدام از این دستهها خود شامل تعداد زیادی روش درمان و رویکرد نظری است گه گفتن آنها در این مقال نمیگنجد. اما هر کدام از اینها:
روانکاوان و درمانگران هیجان مدار:
روانکاوی در ابتدای قرن بیستم با یکی از موثر ترین انسان های تاریخ به دنیای روانشناسی نوپای آن زمان معرفی شد. زیگموند فروید پدر روانکاویست که بسیاری از مفاهیم این علم در همه رویکردها وامدار او هستند. اما هرکسی که روانکاو است به این معنا نیست که دقیقا آن طور درمان میکند که فروید معتقد بود!
مانند هر علمی، این دانش هم دستخوش تغییرات بسیار جدی شد و روانکاوی به تعداد بسیار زیادی مدلهای درمانی متفاوت با کارکردهای متفاوت تقسیم شد که خصوصیت مشترک همه آنها تمرکز بر هیجانات بیمار است. درمان در این رویکردها عمدتا آموزشمحور و یا تکلیفمحور نیستند و به تجربه لحظه به لحظه بیمار در اتاق درمان و به رابطه او با درمانگرش متکی هستند.
روانکاو، درمانگر پویشی و درمانگر هیجان مدار همگی در دسته درمانگرانی جای میگیرند که راه ورودشان به دنیای مراجع، هیجانات او است. البته این به این معنا نیست که آنها افکار یا رفتار را به کلی نادیده میگیرند.
چند اصطلاح مرتبط با درمانهای هیجانمدار:
معنای درمان پویا این است که درمانگر پیش از جلسه درمان برنامه ریزی نمیکند که در جلسه دقیقا چه بگوید و چه کاری انجام دهد بلکه فرایند درمان به صورت پویا و متناسب با شرایط فعلی مراجع، ارزیابی و اجرا میشود.
اصالت دادن به هیجانات یعنی درمانگران این رویکرد معتقدند فکرهای افراد و اندوختههای دانش آنها به تنهایی توانایی تعیین شرایط روان افراد را ندارند بلکه این هیجان ها و الگوهای آن هاست که تولید رفتار و افکار را تحت تاثیر قرار میدهند.
شناخت درمانگران :
این رویکرد از روانشناسی، به اصالت افکار معتقد است و درمان را بر اساس تغییر افکار مراجع و اکثرا از طریق آموزش مستقیم انجام میدهد. شناخت درمانگران نیز که به تعداد زیادی رویکرد متفاوت تقسیم میشوند تقریبا همه چیز را از قبل برای اتاق درمان برنامه ریزی میکنند.
درمان طی جلسات مشخصی با آموزش ها و تکالیف مشخصی به پایان میرسد. همچنین آنها پروتکلهای از پیش تعیین شده دارند و معتقدند با تغییر فکر بیمار هیجانات و رفتار او نیز تغییر میکنند.
رفتار درمانگران :
این رویکرد که به اصالت رفتار قابل مشاهده و صرفا نشانه های رفتاری معتقد است شامل درمانگرانی میشود که قصد دارند با یک برنامه اقتصادی و حداقل زمان ممکن یک رفتار ناکارآمد را حذف کرده یا رفتار کارآمدی را افزایش دهند. در این نگاه، افکار یا احساسات زیر رفتارها چندان اهمیتی ندارد و قصد، تغییر یک رفتار در کوتاه ترین زمان ممکن است.
مثلا شما از گربه میترسید، برای درمانگر مهم نیست دلیل آن چیست، برای او مهم است که دیگر از گربه نترسید!
رفتارگرایی نیز در معنای خالصش کمتر به کار برده میشود و بیشتر با شناخت درمانی ترکیب شده است.
دو رویکرد وجودگرایی و روانشناسی مثبت:
این دو رویکرد که در ایران کمتر شناخته شدهاند نیز از رویکرد های علمی روانشناسی به حساب می آیند. “وجودگرایی” بر ارزشهای متعالی انسانی و رشد در انسان میپردازد.
“روانشناسی مثبت” که البته در سالهای اخیر در دنیا و هم در ایران درحال رشد چشمگیر است به رشد انسان پس از آسیب و به افزایش تابآوری انسانها در برابر دردهای زندگی توجه دارد. نه تلاش برای التیام زخم بلکه تلاش برای فرا رفتن از آن.
به همه این پنج دسته، روان شناس گفته میشود و اگر بپرسید کدام یک بهترند یا کدام یک را پیشنهاد میکنم، پاسخ درست آن رویکردیست که بیشتر از بقیه بتواند سطح سلامت روان شما را ارتقا بخشد زیرا آدم های متفاوت مسیرهای متفاوت را طی میکنند.

مراقب باشید :
با این تفاسیر هنوز دایره افرادی که روانشناس نیستند را نمیتوان کامل کرد. هرچند مواردی مثل نصیحت درمانی و زدن حرفهای عامهپسند یا دادن راهکارهای قطعی و تضمینی هنوز میتوانند جزء غیرروانشناسی باشند.
کارما، قانون راز ، قانون طبیعت، قانون جنگل، فالگیری، انرژی درمانی و… همه اینها در یک دسته قرار میگیرند : غیر از روانشناسی! ما هرگز به کسی این دروغ را نمیگوییم که هرچیزی بخواهی و به آن فکر کنی را به دست خواهی آورد زیرا ممکن از در توهم و آرزوی آن هلاک شود!
هیپنوتیزم در گذشته دور بخشی از روانشناسی بوده است اما هم اکنون بیشتر جنبه پژوهش داشته و راهی برای درمان بلند مدت به حساب نمی آید و مراقبه که از جمله سنت های شرقی است و برخی مفاهیم مربوط به آن جذب روانشناسی شده در بسیاری از تکنیک های آرام سازی و کاهش موقتی اضطراب به کار میرود.
و اما بعد:
درمان روان به قدری فرآیند پیچیده و دشواریست که ممکن است افراد حتی پس از پایان تحصیلات خود در هر مقطعی از این رشته قادر به انجام آن نباشند درست مثل هر رشته دیگری .
اما هر روانشناس ماهری در هر رویکرد و شاخه ای، انسانی منعطف و سخت کوش است که میکوشد مشکل شما را درست تشخیص دهد و آن را ارزیابی و درمان کند. همگام با پیش رفتن جلسات و حدودا با گذشت حداکثر هفت الی هشت جلسه شما باید تغییرات هرچند اندک در روان خود را احساس کنید. البته تعداد این جلسات با توجه به رویکرد و مهارت درمانگر و البته نوع و شدت مشکل شما میتواند متفاوت باشد.
روانشناس خوب را فقط شما میتوانید تشخیص دهید وقتی نتیجه ماها صرف وقت و هزینه، رشد، پختگی و التیام روانتان باشد! وقتی که به جای فرار یا انکار دردهای زندگی می ایستید، آنها را تجربه میکنید ولی شکسته نمیشوید!
سخنی با آنها که میخواهند روانشناسی بخوانند:
برای روانشناس شدن به چند چیز هم زمان نیاز دارید.در اولین قدم باید بدانید که روان شناس شدن الزاما به معنای بهبود سلامت روان خود شما والتیام زخم های درونتان نیست. هرچند روانشناسی و خودشناسی همراه آن میتواند زمینه را برای درمان بهتر فراهم کند.
دوم اینکه اگر علاقه یا توان مطالعه های بلند مدت و زیاد و البته صبر برای یادگیری را ندارید هرگز به این سمت ها نیایید.یک روانشناس از همان سالهای اولیه تحصیل باید به طور مرتب چندین هزار صفحه کتاب در هر ترم تحصیلی بخواند و این روند تا پایان عمر حرفهای شما بایستی ادامه پیدا کند. البته نه صرفا خواندن بلکه یادگیری و تحلیل، چرا که خواندن صرف شما را به یک فارغ التحصیل موفق تبدیل میکند که الزاما به معنای یک روانشناس خوب نیست!
مرحله بعد ،تلاش تلاش تلاش به همراه تمرین و صبوری است زیرا درمانگری به جز علم یک مهارت و یک هنر بسیار سخت است.
در نهایت و پس از درمانگر شدن مرتبا باید خود را از فرسودگی زیر زخم هایی که مراجعان با خود به اتاق درمان می آورند حفظ کنید و پابه پای هر مراجعی رشد کنید .
اینجا خبری از زدن حرف های شاد و پخش موزیک و گرفتن شاخه گل در دست نیست ، بلکه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها…
برای مطالعه بخش اول این مقاله اینجا کلیک کنید.
خانم ابراهیمی این مطلب شما هم مثل بقیه مطالب شما جذاب و خواندنی بود. موفق باشید.
مچکرم. لطف دارید