سرکوب (repression)، خودکشی خاموش!

“معده درد امانم را برید؛ درد در عضلات شکم میپیچد؛ هر نفس با سنگینی عمیق در قفسه سینه همراه میشود؛ تمرکز در اقل ممکن است؛ هر روز را با حالی خسته تر و کسل تر از دیروز آغاز میکنم و روزهای تکراری، بینصیب از لذت زندگی جلو میرود. اعتمادی باقی نمانده؛ همهی آدم ها در نگاه من دروغگو و ظالمند؛ اصلا راستش را بخواهید باید بگویم دیگر حس میکنم از همهی آدم ها میترسم. گاهی از خودم متنفر میشوم که به او اعتماد کردم و دوستش داشتم و گاهی خود را سرزنش میکنم که چرا لایق عشق نبوده ام …”
این شکایات برایتان آشناست؟
سالن سخنرانی را در نظر بگیرید که عده زیادی از افراد در آن نشسته و گوش به سخنان ناطق سپرده اند. در این میان فردی از راه می رسد و با صدای بلند حرف هایی می زند و نظم را به هم میریزد. مسئولین برقراری نظم در سالن سخنرانی او را از درب سالن به بیرون هدایت کرده و درب را به روی او میبندند. فرد آشوبگر چه رفتاری خواهد داشت؟ صامت و آرام خواهد ماند؟ هرگز! فرد آشوبگر پشت در سالن میایستد و با مشت های گره کرده به درب سالم میکوبد؛ سروصدا میکند و نظم سالن سخنرانی را حتی از پشت درب های بسته برهممیزند. اضطراب ها در وجود آدمی این گونه اند. سالن سخنرانی حیطهی هشیاری و آگاهی آدمی و بیرون سالن حیطهی ناهشیار است. اضطراب همچون فردی آشوبگر خود را به حیطهی هشیاری میرساند و وظیفهی مامورین برقراری نظم فرستادن آن به ناهشیار است.
هر چیز ترس آور و همچنین تعارضات درونی سبب ایجاد اضطراب میشود. ذهن آدمی همواره در گیرودار پنهان کردن برخی اضطرابها از دایره دید است ولیکن این اضطراب ها کجا می رود؟ آیا ساکت و آرام در صندوقچه ای در اعماق ذهن مینشیند و هرگز کاری به کار صاحبش نخواهد داشت؟ مامور برقراری نظم در ذهن آدمی چیست؟ چگونه باید آشوبگر ذهن را آرام کرد و اگر آرام نشود چه خواهد شد؟ در ادامه به بررسی این سوالات خواهیم پرداخت.
اضطراب ، آشوبگر ذهن!
اضطراب اصطلاحی است که کاربرد وسیعی دارد اما تقریبا در همه جا سوء تعبیر می شود. آنچه در وجود آدمی ایجاد اضطراب میکند ناتوانی در درک و ابراز هیجانات مرکب خویش نظیر خشم، عشق، احساس گناه، ترس و…. همچنین برانگیختگی به دلیل حفظ حیات و ادامه بقا میباشد. اضطراب به واسطهی محرک های بیرونی و همچنین تعارضات حسی درونی در ناخودآگاه آدمی ایجاد و به وسیلهی نشانه های فیزیکی و شناختی خود را به حیطهی آگاهی میرساند. گرفتگی عضلات، صعوبت تنفس، کاهش توان بینایی و شنیداری و همچنین کاهش تمرکز، خستگی مفرط، کندی رفتاری – حرکتی، اختلالات ادراکی و… از جمله نشانگان اضطراب برای نشان دادن خود است.
سرکوب (واپس رانی)؛ مامور برقراری نظم!
مکانیسم های دفاعی راهکاری است که افراد از آن به صورت ناآگاهانه استفاده میکنند تا اضطراب خود را کاهش دهند. این مکانیسم ها به عنوان کنترل کننده های ناهشیار از ورود تمایلات آن به حیطهی هشیاری جلوگیری میکنند. سرکوب یا واپس رانی نیز به عنوان نوعی مکانیسم دفاعی به صورت ناهشیار سبب خارج شدن حالات و علل اضطرابی از حیطهی توجه افراد میشود. سالن سخنرانی را به یاد بیاورید؛ سرکوب با بیرون راندن اضطراب آشوبگر از حیطهی هشیاری، تنها عملکرد مستقیم آن را به چالش کشیده و اضطراب را به محدودهی ناهشیار انتقال میدهد؛ ولیکن اضطراب به واسطهی نشانگان خود همچنان در محدودهی هشیاری اختلال ایجاد میکند. فرآیند سرکوبی با کنار راندن اضطراب از محدوده توجه آدمی شناسایی و حل تعارض و علل ایجاد اضطراب را دشوار و نشانگان آن را به عنوان عامل اصلی در نظر میآورد.
فردی که به واسطهی سرکوبی احساسش دچار گرفتگی عضلانی و دردهای جسمانی و یا مشکلات شناختی و رفتاری میشود، بدون در نظر گرفتن علت وقوع اختلال به دنبال برطرف کردن نشانگان اضطراب است ولیکن هر اقدام بیشتری نتیجه کمتری را حاصل میکند.
چگونه آشوبگر ذهن را آرام کنیم!
مجدد به مثال سالن سخنرانی توجه کنید و در نظر آورید اگر ماموران برقراری نظم به جای اجبار فرد آشوبگر به خروج از سالن، علت رفتار او را جویا شده و به او کمک کنند تا مشکلاتش را حل کند، در این صورت آیا خطر احتمالی دیگری از جانب فرد آشوبگر، مراسم سخنرانی، حضار و ناطق را تهدید خواهد کرد؟ اگر اضطراب و علل انگیختگی مرتبط با آن در حیطهی توجه فرد قرار گرفته و تلاش شود به صورتی کارآمد احساسات مرکب سرکوب شده تجربه شده و یا خطر احتمالی بر بقا مورد بررسی واقع شود، اضطراب در وجود آدمی تحت کنترل در آمده و کارآمد میشود و دیگر خطری از جانب آن محدودهی هشیاری و ناهشیار را تهدید نخواهد کرد.
این امر تنها به واسطهی ارتباط با فردی متخصص در جهت کمک به تجربهی واقعی احساسات ممکن میشود. فردی که به واسطهی سرکوب احساسات مرکب، گرفتار اختلالات گوناگون است، نه به واسطهی تمارین شناختی و نه به واسطهی اصلاح رفتار نامطلوب، نمیتواند از مشکلات خود خلاصی یابد. این امر تنها به واسطهی تجربهی موثر احساسات به صورت کارآمد در حیطهی ارتباط، و اتحاد درمانی دقیق با درمانگر اتفاق خواهد افتاد. اگر سرکوب اضطراب ادامه پیدا کند، اختلالات سطحی رفتاری – شناختی و فیزیکی، رفته رفته عمیق و عمیق تر شده و در بسیاری موارد سبب کاهش امید و انگیزش نسبت به زندگی و همچنین اختلال در ساختار شخصیت فرد خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
ممنون متن زیبایی بود امادوستان در اینجور مسائل بدنبال راهکار فست فودی نباشید وسعی کنید به فهم برسید
ممنون از نظر شما. بله درسته. با راهکارهای فست فودی نمیشه این مسائل رو درمان کرد.