همدلی: کوهات؛ نگاهی متفاوت به مفهومی کلیشه ای
عموما در حوزه ی روان شناسی به تجربه ی درکِ افکار، احساسات و شرایط فرد از دید خود او، همدلی گفته می شود. در بافت اجتماعی، همدلی موجبات پرداختن به امور نوع دوستانه و اقدامات مشفقانه را فراهم می آورد و ارتباط افراد را با یکدیگر تسهیل می کند. این مفهوم در فضای درمانی هم کاربرد دارد و در رویکردهایی چون رویکرد شناختی – رفتاری در قالب انعکاس احساس مورد بحث قرار می گیرد. انعکاس احساس به این معنی است که مثلا درمانگر احساس ِغم بیماری را که در مورد از دست دادن فرزندش صحبت می کند، به صورت عباراتی مثل «شرایط سختی داشته اید و به نظر غمگین می رسید» بازتاب می دهد. به عبارت دیگر، عموما همدلی، معطوف به بیمار بوده و جزئی از تکنیک های مورد استفاده در پروسه درمان محسوب می شود. با وجود این، نظریه پردازی به اسم هاینز کوهات، نظری متفاوت در مورد آن دارد.
کوهات کیست؟
هاینز کوهات در سال ۱۹۱۳ در وین ِاتریش به دنیا آمد. کوهات تنها فرزند خانواده بود. پدرش، فلیکس کوهات، تاجر بود و در جنگ جهانی اول در جبهه ی روسیه می جنگید. او رابطه ی نزدیکی با مادر و پدربزرگ مادری اش داشت. با قدرت گرفتن نازی ها، کوهات مجبور شد اندکی بعد از فروید، وین را به مقصد بریتانیا و سپس ایالات متحده (شیکاگو) ترک کند.
هاینز کوهات، براساس تجارب بالینی اش متوجه نواقصی در نظریات پیشین شد و برای رفع این نواقص، نظریه ای جدید تدوین نمود. یکی از مولفه های نظریه جدید ِکوهات، نقش همدلی در رشد، تحقیق، و درمان بود.
همدلی در نظریه ی کوهات
کوهات پنج ویژگی را برای بزرگسال سالم قائل بود:
- همدلی
- خلاقیت
- شوخ طبعی
- خردمندی
- پذیرش فناپذیری خود
همدلی در نظریه ی کوهات یعنی خود را به جای دیگران قرار دادن و درک احساسات آنها.
همدلی؛ ابزاری برای جمع آوری اطلاعات
در این نظریه از واژه ی «همدلی» برای توصیف کارکردهای گوناگونی به شرح زیر استفاده می شود:
- همدلی در انتزاعی ترین سطح، معرف حوزه ی روانکاوی است. کوهات در مقام یک معرفت شناس معتقد بود که هر حوزه ای از علم براساس موضوعی که بررسی می کند و روشی که برای جمع آوری اطلاعات دارد تعریف می شود. در علوم فیزیکی موضوعاتی که بررسی می شوند، عینی و بیرونی و بنابراین روش بررسی آنها مشاهده ای است. اما حوزه ی بررسی روانکاوی، کارکردهای درون روانی است که با ابزارها و روش های علوم فیزیکی دسترس پذیر نیستند. به همین دلیل در روانکاوی، درمانگر باید برای مشاهده ی کارکردهای درون روانی مراجع، خود را موقتا جای او بگذارد و از این طریق تجارب ذهنی او را بررسی کند.
- پس به این ترتیب، همدلی ابزار جمع آوری اطلاعات است که روان درمانگر به کمک آن وارد دنیای بیمار می شود بدون اینکه هویت و عینیت خود را از دست بدهد. با این تعریف، همدلی چیزی فراتر از توجه صِرف به احساسات یا محتوای آشکار گفتار بیمار یا آن چیزی است که بیشتر مردم از شرایط بیمار درک می کنند.
- همدلی در کارکردی ترین سطح خود، عملکردی تداوم بخش دارد و در جلسات درمان، نوعی تایید و آینه وارگی ضمنی به همراه دارد.
همدلی در روند رشد بهنجار
پس اگرچه همدلی عمدتا در بافت درمانی معنا می یابد، اما در روند رشد بهنجار نیز نقشی منحصر به فرد دارد. کسی که به عنوان مراقب یا شخص مهم (مثلا مادر)، می خواهد نیازهای فرد دیگر (کودک) را برآورده کند باید احساسی همدلانه به ماهیت آن نیازها داشته باشد. مادر همدل ایده آل چنان رابطه ی گرم و صمیمانه ای با فرزندش دارد که می تواند به سرعت علت ناراحتی او را درک کند و بی درنگ به آن پاسخ دهد. اما مادری که همیشه پس از گریه کردن کودک به او واکنش نشان می دهد و چون نمی تواند علت ناراحتی وی را تشخیص دهد، روش های گوناگونی مثل شیر دادن، عوض کردن پوشک، و بغل کردن را برای آرام کردنش امتحان می کند نمی تواند چنین حس همدلانه ای را به فرزندش منتقل کند.
برای مطالعه در مورد مفهوم «پذیرش»، اینجا را کلیک نمایید.
منابع:
بایننفلد، دیوید. نظریه روانپویشی (برای درمانگران). ترجمه ی داوود عرب قَهستانی، فرزانه ودایع خیری، سیروس آرین. تهران: انتشارات رشد. ۱۳۹۱.
سایت encyclopedia.com
سایت psychologytoday.com