این طرفی یا آن طرف؟ تفکر خودی و غیر خودی در شرایط ناامنی
ناامنی و تروما، از جمله ترومای جمعی شیوهی تفکر و تصمیمگیریهای ما را تحت تأثیر قرار میدهد. تفکر خودی و غیر خودی یکی از شیوههای تفکر است که در شرایط ناامن پررنگتر میشود. زمانهایی وجود دارد که شرایط جامعهمان دنیای روانی ما را ناامن میکند. مانند:
- زمانی که اختلافات بین گروههای مختلف در جامعه بالا میگیرد،
- زمانی که شرایط عادی زندگیمان هر لحظه در معرض آسیب و تهدید قرار میگیرد،
- زمانی که در تغییر شرایطی که مطابق با خواستهمان نیست احساس ناتوانی میکنیم،
- زمانی که احساس میکنیم توجهی به آنچه ابراز میکنیم نمیشود،
- زمانی که احساس میکنیم آسیب دیگری به ما از روی قصد و غرض است.
شبیه به شرایطی که این روزها در جامعهی خودمان تجربهاش میکنیم. میزان ناامنیای که هر کدام از ما تجربه میکنیم، بسته به شرایط و نگرشهایمان متفاوت است. با این وجود، همهی ما از این شرایط تأثیر میپذیریم. در این تفکر، افراد به دو دستهی گروه خودی و غیر خودی تقسیم میشوند. مایی که در باورهایمان و اهدافی که دنبال میکنیم، شبیه به هم هستیم و دیگرانی که متفاوت از ما هستند. در این مقاله میخواهیم بدانیم در تفکر خودی و غیر خودی چگونه در مورد گروه خودمان و گروه دیگران میاندیشیم و این شیوهی تفکر چه پیامدهایی به همراه دارد. اما قبل از آن لازم است ببینیم چرا در شرایط ناامنی بیشتر مایلیم عضوی از یک گروه باشیم؟
حفظ استقلال و فردیت یا همرنگی با اکثریت؟
مطالعات مختلف نشان دادهاند که اکثریت افراد بخصوص در شرایط ناامنی و ابهام، «همرنگی با اکثریت» را انتخاب میکنند. در این روزها چقدر تمایل دارید مانند بقیه فکر کنید و همان مطالبی که دیگران به اشتراک میگذارند را شما هم به اشتراک بگذارید؟ اما چرا انتخاب ما همرنگی با اکثریت است؟
1. تمایل به پذیرفته شدن در گروه و بقا
بیایید قسمتی از کتاب جزء از کل را با هم بخوانیم: «روزی روزگاری بچهای بود به نام کسپر. دوستان کسپر در مورد بچهی چاقی که در پایین خیابان زندگی میکرد، اتفاق نظر داشتند. همگی از او متنفر بودند. کسپر که میخواست با بقیهی بچهها دوست بماند، بیخودی از بچهی چاق پایین خیابان متنفر شد.» اگر نظری متفاوت با اکثریت داشته باشیم، اضطراب وجودمان را فرا میگیرد. چراکه میدانیم ممکن است رابطه و تعلقمان به گروه تهدید شود.
تهدید تعلقمان به گروه نیز به توانایی بقا گره خورده است. با شبیه بودن خیلی بهتر پذیرفته و دوست داشته میشویم. بنابراین به تفکر خودی و غیر خودی رو میآوریم. در شرایط جنگی لازم است بتوانیم دوست را از دشمن تشخیص بدهیم وگرنه کارمان تمام است.
2. تمایل به بودن در مسیر درست
گاهی اوقات ملاک ما برای درست بودن دیدگاههای سیاسی و اجتماعیمان، «شبیه بودن این دیدگاهها به دیدگاه اکثریت جامعه» است. در شرایط ابهام که اطمینان ما به اطلاعاتی که دریافت میکنیم کم میشود، و همچنین در شرایطی که اهمیت و حساسیت اینکه چه دیدگاهی را انتخاب میکنیم بیشتر میشود، ما بیشتر دچار تردید در مورد درست بودن دیدگاهمان میشویم. در نتیجه بیشتر به دنبال نظر اکثریت به عنوان دیدگاهی درست و شبیه شدن به آن میرویم.
اما در شرایطی که میان گروههای جامعه اختلاف تشدید شده است، دیگر یک اکثریت واحد وجود ندارد تا ما با آن همرنگ شویم، بلکه مایلیم بیش از پیش شبیه گروه خودی و متفاوت از گروه غیرخودی شویم.
در تفکر خودی و غیر خودی چگونه میاندیشیم؟
در شیوهی تفکر خودی و غیر خودی آنچه وجود دارد برتر دانستن گروه خودی نسبت به غیر خودی است. ویژگیهای مثبت گروه خودی را بیشتر برآورد میکنیم. اهداف گروه خودی والاتر دیده میشود. گروه خودی دارای لیاقت بیشتر برای تصاحب قدرت و تسلط بر گروه غیر خودی ارزیابی میشود. در مقابل، گروه غیر خودی در تمام این زمینهها پایینتر ارزیابی شده و تمرکز بر ویژگیهای منفی گروه غیرخودی است. در این زمان، از گروه خودی طرفداری میکنیم و گروه غیر خودی را طرد میکنیم. همچنین شباهتهای گروه خودی و غیرخودی را دست کم گرفته و بر تفاوتها تأکید میکنیم.
تفکر خودی و غیر خودی چه پیامدهایی دارد؟
- یکی از پیامدهای تفکر خودی و غیر خودی «تفکر قالبی» است. در این شیوه از تفکر، حکمی کلی در مورد ویژگیهای گروه غیرخودی میدهیم و این ویژگیها را به تمام اعضای گروه غیرخودی تعمیم میدهیم. ما با دیدن یک ویژگی از یک فرد، برای مثال ظاهر و نحوهی پوشش او، سریع او را داخل قالب قرار داده و سایر ویژگیهای آن قالب را نیز میپنداریم که در او وجود دارد. تفکر قالبی به شدت در مقابل تغییر مقاوم است؛ چراکه به نحوهی توجه ما به اطلاعاتی که دریافت میکنیم و آنچه به یاد میآوریم جهت میدهد. ذهن ما به راحتی شواهدی که برخلاف انتظارات ما هستند را تحریف کرده، نادیده گرفته، و یا فراموش میکند.
- زمانی که تفکر خودی و غیر خودی در ذهن ما غالب میشود، اعضای گروه غیرخودی را همگی یک شکل میبینیم و میگوییم: «آنها همه مثل هم هستند.»
- در این شیوه از تفکر معمولا رفتارهای مثبت گروه خودی را بیشتر و رفتارهای منفی گروه خودی را کمتر ارزیابی میکنیم، و در مورد گروه غیرخودی بالعکس رفتار میکنیم.
- زمانی که رفتاری ناخوشایند از فردی از گروه غیرخودی میبینیم، تمایل داریم اینگونه قضاوت کنیم که همهی افراد گروه غیرخودی همین گونه رفتار میکنند. برای مثال شرایطی را در نظر بگیرید که بر اساس پوشش و حجاب به دو گروه خودی و غیرخودی تقسیم شده باشیم. در تفکر خودی و غیرخودی زمانی که از یک فرد با پوشش خاص رفتاری توهینآمیز میبینیم، اینگونه میاندیشیم که تمام افرادی که همان پوشش را دارند، توهینآمیز رفتار میکنند.
با این شیوهی تفکر چه کنیم؟
اگرچه تفکر خودی و غیر خودی میتواند پیامدی طبیعی در شرایط ناامن باشد، و حتی به انسجام گروه خودی کمک کند؛ اما شیوهی نگاه ما به واقعیت را تحریف میکند و منجر میشود بر اساس ذهنیات و انتظاراتمان حرکت کنیم تا بر اساس آنچه جلو چشممان قرار دارد. بنابراین خوب است با شناسایی آن، سعی کنیم به واقعیت نزدیکتر شویم. گروه خودی و غیرخودی را دقیقتر ببینیم، انسان بودن خودمان و دیگران را فراموش نکنیم، تکثر داشتن و متفاوت بودن را بپذیریم و انتظاراتمان را بر مبنای واقعیت تنظیم کنیم.
منابع:
کتاب روانشناسی اجتماعی (ویراست یازدهم، 1394). نوشته رابرت بارون، دان بیرن، نایلا برنسکامب. ترجمه یوسف کریمی. تهران: نشر روان.
کتاب پویایی گروه (1395). نوشته دانلسون آر. فورسایت. ترجمه مهرداد فیروزبخت و منصور قنادان. تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا.
اگر میخواهید دربارهی تحریف واقعیتهای دردناک زندگی بیشتر بدانید، مقالهی «دفاع روانی چیست و چه زمانی مشکلساز میشود؟» را بخوانید:
دیدگاهتان را بنویسید