صمیمیت در رابطه، راه های افزایش صمیمیت در رابطه
بارها شده از خودم پرسیدم چی شد که رابطهام با فلان آدم تموم شد؟ چرا با این آدم راحتتر هستم و با دیگری نیستم؟ و هزار سؤال دیگه.
شاید مهمترین موضوعی که ما زیاد میشنویم اما کمتر بهش میپردازیم این باشه: صمیمیت!
همهمون یک دوست صمیمی داریم و به خیال خودمون خیلی هم باهاش خوبیم؛ اما صمیمیتی که اصیل باشه، صمیمیتی که شفابخش باشه یعنی چی؟ چه شکلیه؟
صمیمیت یعنی درک کردن و حسکردن فرد مقابلمون بیقضاوت، بیمقایسه!
شاید حضورداشتن در کنار این دوست در سکوت؛ یک سکوت معنادار که گاهی هم هیچ حرفی رد و بدل نمیشه.
اما یک سؤال، این صمیمیت از کجا میاد؟ چی میشه که نمیتونیم با دوستمون یا با همسرمون صمیمی باشیم؟ چجوری راه های ایجاد صمیمیت در رابطه را یاد بگیریم؟
دریافت مشاوره آنلاین از روانشناسان کلینیک آگاه
فهرست محتوا:
Toggleصمیمیت در رابطه چه عواقبی دارد؟
۱- سرزنش و تحقیر
شاید فکر کنین خب اینکه واضح هست. ولی من میخوام بگم گاهی اونقدر ظریف اتفاق میافته که حواسمون بهش نیست.
مثل وقتی که فکر میکنیم ما بهتر میدونیم طرف مقابلمون چه تصمیمی بگیره بهتره و اگه اون کار رو نکنه و شکست بخوره، بگیم من که بهت گفته بودم این کار اشتباهه!
یا میخوایم حواسمون به همه چیز باشه که یک وقت چیزی اشتباه از آب درنیاد و وقتی طرف مقابلمون اشتباهی میکنه، سرزنشش میکنیم.
انگار استقلال طرف مقابلمون رو زیر سؤال میبریم و فراموش میکنیم اون به عنوان انسان حق داره اشتباه کنه، حق داره تصمیم بگیره. حق داره تاوان اشتباهش و یا تصمیمش رو خودش بده.
توی این رابطه، ما یک موضع بالاتر میگیریم و اون رو پایین میاریم؛ در نتیجه عملاً صمیمیتی هم شکل نمیگیره.
یکی از توجیههایی که افراد میارن اینه که خب من مراقبش نباشم کی باشه؟! اما حواسشون نیست که این کنترلگری کل رابطه رو از بین میبره و نابود میکنه.
کم کم اطرافیان این آدم ازش فاصله میگیرن و ترکش میکنن.
این آدما از اشتباههای خودشون هم میترسن. به خودشون هم حق اشتباه کردن نمیدن.
بهترین راهکار اینه که بتونن اشتباههای خودشون رو بپذیرن و تحمل کنن. که البته کار سختی هست و احتیاج به درمان داره.
۲- آفت دوم: محبت و وابستگی بیش از حد
یکی از روشهای مؤثر کنترلکردن برای خیلی از آدمها محبت کردنه. گاهی اوقات آدمها با محبت کردن بیش ازحد، میخوان احساس گناه ایجاد کنن تا از طرف مقابل شون حسابی امتیاز بگیرن. این اتفاق توی مادرها خیلی دیده میشه.
من که اینقدر مراقبت هستم، میخوای ولم کنی بری؟ دلت میاد؟
شاید حلقهی گمشدهی این رابطه اینه که این آدما خودشون رو دوستداشتنی نمیبینن؛ بنابراین دلشون میخواد به بقیه محبت کنن تا بتونن توجهشون رو به دست بیارن…
شفقت و مهربانی با خود میتونه کلید شفابخش برای این آدمها باشه.
۳- آفت سوم: سرد بودن
این بدترین مشکلی هست که ممکنه برای یک رابطه پیش بیاد. اینکه یکی از آدما سرد باشه و نیازی به ارتباط حس نکنه که البته این تصوری هست که ما از بیرون داریم؛ ولی واقعیت اینه که نزدیک بودن انقدر براشون درد داره که نمیخوان به کسی نزدیک بشن؛ بنابراین، ترجیح میدن خودشون رو سرد نشون بدن.
به سختی میتونن اعتماد کنن و آدما بیشتر تو ذهنشون آزاردهنده به نظر میرسن.
شاید مهمترین کلید شفای این رابطه، تجربهی یک رابطهی گرم و صمیمی باشه و یک نفر یواش یواش به این آدما نزدیک بشه.
این صمیمیت براشون یک خاطره میشه و ترسهاشون رو کم میکنه.
همچنین بخوانید: سین کردن پیام و جواب ندادن یعنی چی؟
افزایش صمصمیت در روابط
توی ذهنمون زندگی نکنیم
شاید مهمترین دردی که خیلی اوقات به اون گرفتار میشیم همین باشه.
زمانی که رفتاری روی اعصابمون هست به این نسبتش میدیم که دوستم نداره، میخواد اذیتم کنه، و… کاری به این ندارم که چه دلیلی واسه حرفتون دارین؛ اما تا زمانی که تو ذهنتون هست فقط یک قضاوته. بهتره با فرد مقابلمون در میون بذاریمش. اینجوری رابطهمون رو واقعبینانهتر میفهمیم و درک میکنیم.
صراحت یکی از مهمترین عوامل مؤثر برای داشتن یک رابطه سالم و ایجاد صمیمیت
وقتی صراحت وجود نداره و آدما فقط توی ذهنشون با آدم فرضی خودشون در ارتباط هستن، روز به روز از هم فاصله میگیرن و مدام به خودشون میگن:
خودش باید بفهمه من نباید بگم.
اگه گفتم و قبول نکرد چی؟
صراحت همیشه راه حل خوبی هست.
خب یک نظریه توی روانشناسی میگه آدما توی رابطه با کسایی که دوستشون دارن وقتی مشکلی پیش میاد سه واکنش نشون میدن:
اولیش اعتراض هست.
وقتی چیزی باب میلشون نباشه اعتراض میکنن و خب بعدش دو حالت داره؛ یا آدم مقابلشون رفتارش رو اصلاح میکنه یا نمیکنه. اگر نکرد وارد مرحله دوم میشن.
دومیش ناامیدی از درست شدن اوضاع هست.
این مرحله ممکنه واسه بعضیها سالها طول بکشه؛ مثل زن و شوهری که سالها از بعضی چیزها شاکی هستن اما کنار هم زندگی میکنن.
سومیش جدایی هست.
وقتی مدام به چیزی اعتراض میکنین و اصلاحی اتفاق نمیافته یک روز تصمیم میگیرین رابطه رو ترک کنین و برین سراغ یک نفر دیگه.
این نظریه پرداز میگه جدایی به بقای ما کمک میکنه؛ چون این جوری بالأخره یک آدم رو پیدا میکنیم که نیاز به عشق که حیاتیترین نیازمون هست رو برطرف کنه. اما اگر مدام توی مرحله ناامیدی باشیم، خودمون رو تشنه نگه میداریم.
گاهی هم عشقی که دریافت میکنیم نصف و نیمه هست؛ یک بار هست و یک بار نیست.
بنابراین اگر تصمیم بگیریم توی ذهنمون زندگی نکنیم و اعتراضمون رو محترمانه بیان کنیم، حداقل بخشی از مشکلات توی رابطه رو میتونیم حل کنیم و یک رابطه صمیمانهتر رو تجربه کنیم.
اگر مایل هستین در مورد این مطلب بیشتر بنویسیم، لطفاً نظرتون رو با ما درمیون بذارید.
دیدگاهتان را بنویسید