نشخوار فکری ؛ چگونه آن را تشخیص بدهیم و درمان کنیم؟
[joli-toc]
فهرست محتوا:
Toggleنشخوارِ فکری چیه و چه جوری به وجود میاد؟
صبح روز شنبه؛ همه چیز رو به راهه. صبحانه تون رو خوردید، لباس مرتب تن کردید و آماده اید که به سرکار برید. وارد حیاط ساختمون که می شید، همسایه واحد رو به رویی رو می بینید، سلام می کنید اما جوابی نمیگیرید. یک، دو، سه. بازی افکار شروع میشه.
از این لحظه به بعد دیگه هیچ چیز برای شما رو به راه نیست. چرا که یک پرانتز توی ذهنتون باز میکنید و شروع میکنید به شخم زدن وجب به وجب گذشته تون در رابطه با همسایه گرامی.
برشی از نشخوار فکری
فکر کنم دیشب خوب ماشین رو پارک نکردم. اومده و نتونسته ماشینش رو راحت پارک کنه، از دستم کفری شده. ای وای صدای تلویزیون؛ فکر کنم صداش خیلی زیاد بوده، نتونسته راحت بخوابه.
اوه اوه پریروز مجبور شدم خونه رو سمپاشی کنم، نکنه بوی سم اذیتش کرده. سه روز پیشم اومد دریل از من قرض بگیره، دریل پیشم نبود. حتماً حرفمو باور نکرده. فکر کرده دوست ندارم دریل رو بهش قرض بدم. اَه اینم یه همسایه عوضی مثل بقیه همسایه هاست. هیچ وقت شانس یه همسایه خوب نداشتم.
این افکار در ذهنتون میچرخن؛ در حالی که معلوم نیست واقعیت چی بوده. در واقع، ما بین افکارمون گم میشیم و از واقعیت زندگی دورتر و دورتر میشیم و لحظه به لحظه شرایط رو برای خودمون سخت میکنیم و درگیر روزهایی میشیم که تموم شده. در نتیجه، از لحظه هایی که الان میتونیم زندگی کنیم، غافل می شیم.
نشخوار فکری و یا به قولی خودخوری کردن، یعنی ما به دست خودمون، خودمون رو زندانی افکار و خیالات مون کنیم و پُست زندان بانی رو به افکار بیمعنی و غیر واقعی مون میسپریم.
اصلاً انگار هر وقت اتفاقی در زندگی برای ما مبهم هست، یا طبق میل و انتظار ما پیش نرفته، ذهنمون رو دعوت میکنیم به تخیل و تفسیر کردن مسئله. بدون اینکه قصد داشته باشیم مسئله رو حل کنیم.
و این مسیر دردناکیه، چون با واقعیت زندگی مون برابری نمی کنه و انگار دیگه در لحظه نسبت به خودمون آگاه نیستیم.
علائم حضور نشخوار فکری
حالا این نشخوار فکری می تونه چه عواقبی برای ما داشته باشه؟
- وقتی که روند نشخوار فکری ادامه پیدا می کنه، یواش یواش توی تصمیمگیریهامون مردد میشیم. چون زمانی رو که باید صرف تصمیم گیری درست کنیم، داریم صرف افکار بی معنی میکنیم.
- حتی در روابط مون با دیگران ممکنه دچار مشکل شیم. چون به جای اینکه در اون لحظه با طرف مقابل مون حرف بزنیم و ارتباط برقرار کنیم، با افکارمون داریم حرف میزنیم و با تصورات مون در ارتباطیم.
- شاید حتی طرف مقابل هم بهمون گوشزد کنه که: حواست با منه؟ شنیدی چی گفتم؟ کجایی با منی؟ اصلاً به من گوش میدی؟
- حتی نشخوار فکری میتونه ما رو به سمت افسردگی سوق بده. درواقع، وقتی ما انرژیمون رو صرف نشخوار ذهنی افکار بیهوده کنیم، بطور کلی سطح انرژی پایین میاد و علائم مختلف افسردگی در ما ظهور پیدا می کنه. مثلاً، احساس خستگی و بی حالی و کرختی میکنیم.
چاره ای برای نشخوار فکری
اما با نشخوار فکری چه کنیم؟
- بیایم یک لحظه به جای غرق شدن در افکار بیمعنی، واقعیت رو در نظر بگیریم و دقت کنیم در این موقعیت چه احساساتی داریم که مابین این افکار گم کردیم.
- بهتره یک بررسی کنیم و ببینیم این نشخوار فکری برای ما چه هزینه هایی داره؟ آیا این افکار به ما کمک کردن که پیشرفت کنیم، یا اینکه ما رو مستأصل و درمونده کردن؟
- حتی بیایم بر حسب محل رخداد و محتوای نشخوارهای فکری، در خودمون عمیق شیم و از خودمون بپرسیم: واقعاً چه مشکلی هست که من به جای حل کردنش دارم از نشخوار ذهنی استفاده میکنم؟
- و در آخر اینکه، مطمئناً برای بررسی این مسائل بهتره از یک روان شناس کمک بگیریم تا موانع رو ببینیم، بررسی کنیم و ریشه یابی کنیم.
بیشتر بخوانید:
3 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام برای خودم خیلی جالب بود . مرسی از نوشته ی راحت و روون
ممنون از توجه شما
😶🌫️