• خانه
  • خدمات
    • روان درمانی و مشاوره فردی بزرگسال
    • روان درمانی و مشاوره کودک و نوجوان
    • ارزیابی و سنجش روانشناختی
    • مشاوره تحصیلی و شغلی
    • آموزش های تخصصی
    • آموزش های عمومی
  • نوشته های مفید
  • وبینارها و کارگاه ها
    • آخرین وبینارهای تخصصی:
      • پکیج آموزشی دوره ی آموزشی ارتباط درمانی
      • دوره جامع درمانگری ISTDP
      آخرین وبینارهای عمومی:
      • مشق بدون اشک (آفلاین)
      • مدیریت خشم والدین (آفلاین)
      بخش وبینارها و کارگاه ها
    • وبینارها و کارگاه ها
    • کارگاه های آموزشی
  • تیم آگاه
    • روانشناسان و مشاوران
    • نویسندگان
  • فروشگاه
  • گالری
    • ویدئو
  • درباره ما
کلینیک روان پویشی آگاه
  • خانه
  • خدمات
    • روان درمانی و مشاوره فردی بزرگسال
    • روان درمانی و مشاوره کودک و نوجوان
    • ارزیابی و سنجش روانشناختی
    • مشاوره تحصیلی و شغلی
    • آموزش های تخصصی
    • آموزش های عمومی
  • تیم آگاه
    • روانشناسان و مشاوران
    • نویسندگان
  • نوشته های مفید
  • وبینارها و کارگاه ها
    • ورود به بخش وبینارها و کارگاه ها
    • آخرین وبینارهای تخصصی:
      • پکیج آموزشی دوره ی آموزشی ارتباط درمانی
      • دوره جامع درمانگری ISTDP
      آخرین وبینارهای عمومی:
      • مشق بدون اشک (آفلاین)
      • مدیریت خشم والدین (آفلاین)
      بخش وبینارها و کارگاه ها
  • فروشگاه
  • درباره ما
    • گالری
      • تصاویر
      • ویدئو
    • تماس با ما
    • قوانین و مقررات
پورتال آگاه
0
کلینیک روان پویشی آگاه
0
پورتال آگاه

زمرد سبز امید

توسط فرزانه ابراهیمی درخودشناسی

امید، چیز لامذهبی است.

یک شاخۀ نهال نازک را در نظر بگیرید. در مسیر رشدش به یک تخته سنگ بزرگ و سنگین برخورد می‌کند. چون نهال نرم و نازک است خودش را تاب می‌دهد و از زیر سنگ بیرون می‌آید. این فوق العاده است. انگار امید یک ساختار روانی درون ما نیست؛ بلکه امید آن چیزی است که حیات را از غیرحیات جدا می‌کند. چه چیزی این نهال را از تکه سنگی که شکسته است متمایز می‌کند؟ او تغییر می‌کند و رشد می‌کند؛ اما سنگ نه! پس او زنده است و سنگ نه! انگار امید در ژنتیک همۀ موجودات زنده سرشته شده است.

درخت بریده‌ای را در نظر بگیرید که از پای کُنده‌اش جوانه سبز می‌شود، یا نوعی از ماهی دریای آزاد که هزاران کیلومتر را به رودخانه‌های کم عمق برمی‌گردد تا در محلی که متولد شده تولید مثل کند؛ اما به خاطر عمق کم رودخانه و جثۀ او که بسیار بزرگتر از زمان کودکی‌اش است، پس از تولید مثل می‌میرد و بدنش خوراک بچه ماهی‌های تازه متولد شده می‌شود. انگار امید حتی از میل به حیات هم قوی تر است!

بیماری امید:

ساختار امید در جهان طوری است که انگار چیزی در دست اولین موجود دارای حیات گذاشته اند و به او گفته اند: مهم نیست چه می‌شود؛ هرچه که شد، تو این را به دست نفر بعدی بسپار. به همین دلیل است که موجودات برای حفظ حیات همه کار می‌کنند و وقتی نسل بعدی از آنها متولد شد، انگار که امانت را به نفر بعدی سپرده اند. حالا همۀ توان خویش را برای محافظت از او به کار می‌گیرند؛ طوری که انگار این فرزند، خود آنهاست که دوباره متولد شده است. امید باعث تغییر و تحول در موجودات جهان است و جالب آنجا است که بیماری روانی هم مصداق تلاش امید برای حفظ حیات در شرایط خطر است؛ درحالی که شرایط خطرناک گذشته است، یا از دید دیگران شرایط خطرناکی وجود ندارد و انگار که رفتار فرد با محیط و شرایط سازگار نیست.

بیماری آن زمان در روان ما اتفاق می‌افتد که ما میل به رشد و تعالی داریم؛ اما برداشت ما از جهان مطابق با واقعیت آن نیست؛ چرا که تمام ذهن‌مان را تصویری از آن سنگ بزرگ پر کرده است و جهان برای ما در همان خانۀ سمی یا در همان روابط تاریک خلاصه شده است و توان بیرون رفتن از آن را نداریم. پس یا در تاریکی دنیا اغراق می‌کنیم یا در روشنایی دنیایی که ندیده ایم خیال می‌بافیم.

در اتاق درمان:

آن نهال را به خاطر بیاورید. او از زیر سنگ بیرون می‌آید و به مرور جان می‌گیرد. دیگر آن سنگ، خیلی کوچکتر از آن است که جلوی رشدش را بگیرد؛ بلکه ذره ذره کنار می‌رود و اصلاً پای این درخت تنومند دیده نمی‌شود؛ اما این همۀ ماجرا نیست! کمر این درخت خمیده! خمیدگی و انحرافی که روی تنۀ این درخت ستبر هست، حاصل فشار یک سنگ کوچک در زمان کودکی است. هیچ وقت این انحنا صاف نمی‌شود چون این تنه دیگر انعطاف گذشته را ندارد و حالا دیگر خشک و سفت شده و این درخت همیشه در برابر ضربه، آسیب‌پذیرتر از سایر درختان خواهد بود. این همۀ آن چیزی است که ما در روان‌درمانی هر لحظه با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم!

نعمت بی امیدی:

برای این درخت هر مانعی یک سنگ بزرگ برداشت می‌شود. حالا کسی بیاید و به او بگوید که تو آن زمان نهالی کوچک بودی حالا دیگر این مانع کوچک نمی‌تواند رشدت را متوقف کند. لازم نیست دوباره خودت را خم‌تر و آسیب‌پذیرتر کنی! اما تجربۀ زندگی چیز دیگری به او می‌گوید.

ترس از متوقف شدن او را مدام پیچ و تاب می‌دهد و امید باعث این تغییر است. برعکس، حالا این درخت پیچ و تابدار به یک سقف رسیده. درمانگرش از بیرون می‌بیند که او در یک خانه زندانی است و این سقف نمی‌گذارد او بیش از این رشد کند؛ اما امید در گوشش زمزمه می‌کند: این هم یک سنگ است؛ پیچ بخور تاب بخور تا بتوانی از زیرش بگریزی! اینجاست که امید بیمارگون، قاتل جان است. قاتل حیات روان است. آنجایی که درخت باید بپذیرد که جهان محدودیتی دارد و موجود زنده بیشتر!

آنجا که باید پذیرفت یک رابطه مرده است، آنجا که باید دست از گردن کسی برداشت، آنجا که باید از اسب آرزو پیاده شد. امید اینجا نوشدارو نیست؛ زهری است حاصل بوسۀ شیطان بر شانۀ ضحاک حریص که از آن مار سیاه می‌روید. مار روی دوش ضحاک همیشه او را آزار می‌دهد و از او خوراک می‌طلبد و به واسطۀ همین طلب است که ضحاک‌ها دست به جنایت می‌زنند. طلب از جانب امیدی که بیمارگون است؛ امیدی که با واقعیت جهان هماهنگ نیست.

امید و سلامت روان:

حالا در نهایت باید بتوان به این سؤال پاسخ داد؟ امید چه زمانی سالم و چه زمانی ناسالم است؟ یا تکلیف آنهایی که در دریایی از ناامیدی غرق هستند چه می‌شود؟

واقعیت این است که امید به معنای انرژی حیات، شبیه یک درخت درون ماست. اگر این درخت قصد فتح آسمان را داشته باشد بدون اینکه ظرفیت و واقعیت درون خودش را در نظر بگیرد و مدام برای رشد بی‌حساب و کتاب تلاش کند، این مصداقی از امید بیمارگون است. شبیه آنچه در خیال‌بافی و رؤیاپردازی گریبانگیر ما می‌شود.

اما اگر این درخت به واسطه تجربه‌های مکرر از ناکامی و شکست، دست از جنگیدن برای رشد بردارد و برای همیشه یک بوتۀ ضعیف و کوچک بماند درحالی که ظرفیت رشد بیشتر را دارد، این مصداقی از ناامیدی بیمارگون است؛ شبیه آنچه در رفتار غرغروها می‌بینیم . تحقیر مداوم، سرزنش همیشگی و البته دریایی از خشم پنهان شده زیر نقاب افسردگی. خشم! اصلا همین خشم خفته زیر خاکستر افسردگی یک نشانۀ بزرگ است از اینکه اگرچه در ظاهر ناامیدی وجود دارد، اما آنچه ما به آن ناامیدی می‌گوییم تنها تضعیف امید درون ما است؛ وگرنه تا لحظه ای که حیات در ما جاری است و تا لحظه ای که نفس می‌کشیم، هنوز امید درون رگ های ما جریان دارد .

اما ناامیدی سالم چیست؟ هر درختی با هر میزان از سلامت، روزی نیاز به هرس پیدا خواهد کرد. آنجا که باید از برخی امیدها و آرزوها دل برید و آنجا که باید دست از گردن بسیاری از طلب‌ها برداشت. ناامیدی سالم یکی از مهم‌ترین چالش‌های ما در اتاق درمان است. هم‌زمان که درخت رشد می‌کند تا خودش بتواند خودش را هرس کند و درد و زخم این هرس را تحمل کند! تنظیم امید یک هدف کامل درمانی است!

زمرد سبز:

در نوجوانی جایی خوانده‌ام که الله قصد آفرینش عالم را داشت؛ از آن جهت، ذره‌ای عظیم از زمرد سبز آفرید، سپس در او نظر کرد و آنگاه آن ذره از عظمت توجه پروردگار متلاشی و تکثیر گردید و از آن جهان به وجود آمد و آن ذره جوهرۀ تمام عالم است که خود همواره تا پایان جهان از عظمت نگاه پروردگار در حال تکثیر و دگرگونی است.

فکر می‌کنم نام این زمرد سبز، امید است. حالا یا به واسطۀ آن به نهایت رشد و پختگی می‌رسیم یا با امید واهی در اقیانوس آشفتگی هلاک خواهیم شد. البته همان طور که امید واهی را باید هرس کرد، باید مراقب این موضوع هم باشیم که از آن طرف بوم نیفتیم و نهال امید در ما نخشکد و از بین نرود که این نیز راهی دیگر به سمت هلاکت است.

بیشتر بخوانید:

  • از خشم خودت نترس
  • نشخوار فکری: چرخه بی‌توقف افکار
  • چگونه واکنش های ما موجب گریز کودکان از تجارب دردناک می‌شود؟
  • حسادت؛ نیرویی سازنده یا مخرب
  • راهکار جادویی مقابله با افسردگی
امیدامید بیمارگونبیماری روانیناامیدی
16 مطلب
فرزانه ابراهیمی
روانشناسی بالینی کودک و نوجوان
امید
فرزانه ابراهیمی
روانشناسی بالینی کودک و نوجوان

جستجو

دسته بندی مطالب

  • آزمون ها (۶)
  • احساسات (۴۸)
  • اختلالات روانی (۴۴)
  • اختلالات شخصیت (۱۸)
  • استعدادیابی (۲)
  • اضطراب (۱۳)
  • تحصیلی (۴)
  • تحلیل فیلم (۲۹)
  • خودشناسی (۷۶)
  • داستان های اتاق درمان (۴)
  • درمان (۳۱)
  • دسته‌بندی نشده (۲)
  • روابط عاطفی (۶۱)
  • زوج درمانی (۳)
  • سلامت روان (۹۱)
  • شفقت خود (۱۸)
  • کودک و فرزندپروری (۴۷)
  • مبانی نظری (۲۱)

موضوعات

احساس احساسات احساس گناه ارتباط استرس اضطراب افسردگی تحلیل روانشناختی فیلم تحلیل روانشناسی فیلم تحلیل روانکاوانه فیلم تحلیل فیلم خشم خودشناسی درد درمان دفاع روانی دلبستگی رابطه رابطه عاشقانه رابطه عاطفی رنج روابط صمیمانه روابط عاطفی روان درمانی سرزنش سرزنش خود سرکوب احساسات شفقت شفقت خود صمیمیت عشق غم فرزندپروری فقدان مکانیسم دفاعی ناهشیار نقد فیلم هیجان وابستگی ویروس کرونا پذیرش پرخاشگری کرونا کنترلگری کودک
  • چرا من انقدر رنج می برم؟ (قسمت سوم)
    نوشته قبلیچرا من انقدر رنج می برم؟ (قسمت سوم)
  • نوشته بعدیبا خودم چه کنم؟ ( تحلیل مینی‌سریال «گامبی وزیر»)
    چرا من انقدر رنج می برم؟ (قسمت سوم)

مطالب مشابه

من دیوانه نیستم!
سلامت روان

من دیوانه نیستم!

افسردگی چیست و چگونه  درگیر آن می شویم؟
اختلالات روانی

افسردگی چیست و چگونه درگیر آن می شویم؟

دیدگاهتان را بنویسید (لغو پاسخ)

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

کلینیک روانپویشی آگاه

Agah New Logo and Typeface

مرکز ارائه خدمات روانشناسی آگاه خانواده بزرگی از مراجعین و متخصصین را بنیان نهاده است که ارتباطی صمیمانه و در عین حال حرفه‌ای با یکدیگر دارند.

راه‌های ارتباطی

شیراز، خیابان ملاصدرا، ابتدای کوچه ۱۰
کد پستی :‌ ۷۱۹۳۶۴۵۱۹۸
۰۷۱۳۶۴۷۴۶۶۰
۰۹۰۱۵۴۴۲۷۲۲
clinicagah@gmail.com

گواهی ها

لینک های سریع

  • خانه آگاه
  • خدمات
  • وبینارها و کارگاه ها
  • تماس با ما
استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است | کلیه حقوق این سایت متعلق به «کلینیک روان‌شناسی آگاه» است.
Copy

در واتساپ پیام بدید!