احساسات ۲۶ آذر ۱۴۰۰ هر چی دق دلی داره سر من خالی میکنه… سناریوی شماره یک – از سر کار برگشتم خونه میبینم، اخم کرده، دست به سینه نشسته، توی خودشه و هی...