چگونه درمانگر خوب انتخاب کنیم (چرا درمان شکست می خورد؟)

درمانگرِ بی احساس
لازم است که درمانگر به لحاظ عاطفی با شما و مشکلتان درگیر و زنده و پر حرارت باشد و نسبت به آنچه می گذرد، واکنش نشان دهد. این جمله که درمانگر نباید احساس داشته باشد، درست نیست. درمانگر بدون احساس مثل نقاش بدون رنگ است. نکته حائز اهمیت این است که میان حس کردن چیزی و نحوه پردازش آن احساس، تفاوت وجود دارد. احساسات، رنگ های روی پالت رنگ هستند و کار درمانگر این است که آنها را نه به نقاشی، که به فهم تبدیل کند. منظور این است که او نباید بر سرتان فریاد بکشد اما انتظار داشته باشید که از آنچه می گوئید و می کنید، متأثر شود.
نشانه دیگر این است که ببینید آیا تغییر قابل ملاحظه ای داشته اید. اگر این طور است، پس می توانید مطمئن شوید که درمانگرتان دچار بی حسی نیست، زیرا این تغییرات از دل تعامل با درمانگرِ زنده و بالنده بیرون آمده اند.
یک راه دیگر آزمون این موضوع این است که ببینید در پاسخ به این سوال که او چطور آدمی است؟ می توانید تصویر معقولی از شخصیت درمانگرِ خود ارائه دهید؟ اگر پاسخ بله است درمانگر شما شخصی واقعی همراه با احساس است نه یک آدم آهنی.
درمانگرِ بی دقت
اگر بیمار زحمت مراجعه برای درمان را بر خود هموار کرد و درمانگر، می خواهد او را مداوا کند پس چگونه است که درمان شکست می خورد. یک تناقض بنیادین وجود دارد. ممکن است بیمار هم بخواهد درمان بشود و هم از تغییر خود بیزار باشد. به بیان بهتر بیمار در درون خود هم یک بخش همکاری کننده دارد و هم یک بخش که می خواهد به فرآیند درمان ضربه بزند. مثلاً بیماری که به خاطر کم رویی در کار خود دچار مشکل شده است و به درمانگر مراجعه کرده است می گوید: «این کم رویی چنان به جزئی از من بدل شده است که نمی توانم زندگی را بدون آن تصویر کنم» این همان بخشی از وجود بیمار است که نمی خواهد با درمانگر همکاری کند.
از آنجا که بسیاری از درمانگران متوجه این بخش آسیب رسان نیستند: اگر درمانگر، تمام گفته هایتان را می پذیرد و هیچ چیز را به چالش نمی کشد، لحظه ای شک کنید به یاد داشته باشید که شما به این علت برای درمان مراجعه کرده اید که چیزی در زندگیتان درست کار نمی کند. پس چیزی در شما هست خلاف مصالح خودتان، شما درمانگری می خواهید که بتواند این وجه را تشخیص دهد و همکاری شما را بر علیه آن جلب کند. لازم است احساس کنید از سوی درمانگر به چالش کشیده شده اید.
در پایان جلسه از خودتان بپرسید «آیا درمانگر به زعم تمام تلاشتان برای مخفی کردن نشانه ها، توانسته بعضی از چیزهایی را که برایتان شرم آورند کشف کند؟» اگر این طور است پس به احتمال زیاد درمانگر کار خود را به خوبی انجام می دهد. اگر او را فریب داده اید، پس به کسی تیزبین تر نیاز دارید تا بهتر بتواند درونتان را ببیند.
درمانگر همدست
تعدادی از روان درمانگران با بیمار علیه افراد زندگی او همدست می شوند. آنها در اصل این همدستی را مصداق حمایت خود از بیمار می دانند. نیتشان ستودنی است، اما اگر خواهان تغییر و درمان هستید، باید پیش درمانگری بروید که شما را به چالش بکشید. درمانگر باید کمک کند شما با توانایی های فکری خود، راه حل را پیدا کنید. پس مطمئن شوید که درمانگرتان در مقابل عجز و لابه شما برای اینکه کاری را به جای شما انجام دهد، کوتاه نمی آید.
چطور این موضوع را تشخیص دهیم. اگر در انتهای جلسه احساس تهی و خالی بودن دارید یا متوجه می شوید که در طول جلسات احساس دلخوری، ناکامی یا عصبانیت ندارید احتمالاً در جلسات شما چالش وجود ندارد و درمانگر با شما همدست است.
درمانگر تبانی کننده
تغییر خود از دشوارترین کارهاست. شما ممکن است در چرخه عادت خود گیر کرده باشید و بخواهید درمانگر را به زور به محدوده آرامش خود بکشانید. تغییر به معنای اذعان به نامناسب بودن شیوه ای است که تاکنون زندگی کرده اید، این امر به خودی خود دشوار است و درک این زمان تلف شده دردناک است اما قسمت سخت تر ماجرا این است که شما باید بپذیرید که هرگز نخواهید توانست دوباره آن زمان را به دست آورید. پذیرش این موضوع دردناک است و شما دلتان می خواهد درمانگرتان به شما بگوید همه چیز خوب است اما اینجا نقطه عطفی است که درمانگر نباید با شما تبانی کند.
البته منظور این نیست که درمانگر شما را رها کند تا رنج بکشید. بلکه درمانگر می تواند به بخشی از وجود شما که شما را نزد درمانگر آورده است همراه شود و در یافتن منبع ناراحتی و در اشتیاق شما نسبت به یافتن راه حل، به رغم میل آن بخش دیگر که در پی راهکار جادویی است، از شما حمایت کند. اگر در درمانگرتان مصادیقی از این آگاهی دیدید، پس احتمالاً با شخص مناسبی سر و کار دارید.
درمانگر خوب
شاید از خود بپرسید پیدا کردن درمانگر خوب شدنی است؟ این کار شاید دشوار باشد ولی به جستجویش می ارزد. بسیار بهتر است که درمانگر خوب را پیدا کنید و لو اینکه محل کارش دور باشد یا هزینه بیشتری مطالبه کند.
وظیفه درمانگر این است که به شما کمک کند تا محیط درونی خود را تغییر دهید. حواستان باشد که درمانگرتان باید منادی امید باشد نه منادی غم. منظور این نیست که وقایع هولناکی بر شما نگذاشته است یا اینکه داستان شما دروغ است. زلزله بزرگی رخ داده است، حالا نیاز است کسانی شروع به بازسازی شهر ویران کننده کار درمانگر همین است. حالا لازم است که صدمه های روان شناختی ناشی از وقایعی که بر سرتان آمده ترمیم شود.
درمانگر، خوب می داند که محیط بر شما تأثیر می گذارد و شما هم بر محیطتان تأثیر می گذارید. اگر درمانگر فکر کند همه چیز تقصیر شماست نمی تواند به شما کمک کند و اگر فکر کند همه چیز تقصیر دیگران است باز هم نمی تواند به شما کمک کند. مهم ترین صفت درمانگر خوب این است که بتواند آن عنصر سازنده را در داستان شما پیدا کند. لازم است از ظرفیت ها و توانایی های خلاقانه خود تا سر حد امکان استفاده کنید. همین ظرفیت های شماست که زندگی تان را دوباره می سازد و به آن معنا می دهد. اگر این طور نیست شاید وقت آن رسیده که درمانگر دیگری انتخاب کنید.
نکات پایانی که در باید در انتخاب درمانگر به آن دقت کنید:
- آیا وقت شناس است.
- آیا هنگام لغو جلسات از قبل اطلاع می دهد.
- آیا خود تجربه روان درمانی داشته است.
- آیا آموزش درست و منظم دیده است.
- چه مدت آموزش دیده است؟
منبع: برگرفته از کتاب چگونه روان درمانگر انتخاب کنیم.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهتان را بنویسید