اتو کرنبرگ ؛ نظریهپرداز روابط موضوعی
اتو کرنبرگ در ۱۹۲۸ در اتریش زاده شد، در شیلی تحصیل کرد و آموزشهای روانپزشکی پیشرفته را در کلینیک منینگر در توپکای کانزاس دید. کرنبرگ احتمالاً تاثیرگذارترین و در عین حال، بحثبرانگیزترین حامی و مبلغ نظریهی روابط موضوعی در ایالات متحده است.
نظریه روابط موضوعی بدان جهت نزد کرنبرگ ارزشمند است که میتواند برای اختلالات شدیدتر از نِوروزها تبیینی ارائه دهد. این نظریه به روشن ساختن مسائل ساختاری کمک کرد و در مورد مسائل بالینی گروههای کوچک و مشکلات زناشویی بینشی نوین فراهم آورد. به طور کلی نظریه روابط موضوعی ناظر بر نظریهی عمومی در باب ساختارهای ذهنی است که از تجارب بین شخصی تاثیر میپذیرند. نظریات کرنبرگ عمدتاً نتیجهی فعالیت درمانی او در مورد شخصیتهای مرزی بود. فعالیتهای بالینی مبنایی بود برای صورتبندی مدلی که در آن روانکاوی سنتی با نظریهی روابط موضوعی تلفیق شد.
نظریه کرنبرگ
کرنبرگ در بیان آراء خود دو هدف مد نظر داشت؛
۱) تلفیق نظریهی روابط موضوعی با نظریه غرایز در روانکاوی
۲) فهم حالات مرزی (و شخصیت نارسیستیک به مثابه زیرگروهی از حالات مرزی) از طریق مدلی مفهومی که در آن نظریهی غرایز و نظریهی روابط موضوعی تلفیق شده باشند.
اتو کرنبرگ با بهرهگیری از آرای فروید، کلاین، یاکوبسن و فربرن تلاش کرد ایدههای برگرفته از نظریهی روابط موضوعی، نظریههای رشد و نظریهی فرویدی غرایز را در چارچوب نظریه واحدی تلفیق کند. رویکرد ترکیبی او سازگاری درونی دارد، بسیار جامع است و بر مباحث امروزی در زمینهی آسیبشناسی اختلالات مرزی و نارسیستیک تاثیر بسیار گذاشته است. با وجود این، برنامهی پیچیدهی او در تعریف «سازمان شخصیت مرزی» مستلزم نوعی قطعیت تشخیصی و وضوح در طبقهبندی است که البته غالبا دستنیافتنی مینماید.
بازتعبیر نظریهی سائق
هستهی نظریه کرنبرگ، ترکیبی از نظریه سائق و نظریه روابط موضوعی نیست. گرچه او خود را «نظریهپرداز سائق» میپندارد اما با بررسی آثار او میتوان به تفاوتهای نظریهی او و نظریهی سائق پی برد و دریافت چگونه نظریهی سائق را در جهت هماهنگی با برداشتهای خود بازتعبیر میکند. کرنبرگ از اصطلاحات سنتی بهره میجوید اما بر این باور است که موضوع بر سائق تقدم دارد.
برخلاف نظریه فروید که به دلیل تاکیدش بر «اید»، برای افراد ماهیتی غریزی قائل بود، از نگاه کرنبرگ افراد ماهیتی اجتماعی دارند. تاکید کرنبرگ بر اهمیت روابط موضوعی، مدل ساختاری سنتی را دگرگون کرده است. به گونهای که در نظریهی وی، «ایگو» جایگاهی بنیادین کسب میکند و فرایندهایی همچون «دوپارهسازی» اهمیتی بیش از «سرکوب» مییابند. کرنبرگ معتقد است ساختارهای روانی بر پایهی تجارب ارتباطی و نه بر اساس تلاشهای اید در مواجهه با واقعیت شکل میگیرند. جای شگفتی نیست که از دیدگاه نظریهپردازان سنتی فرویدی، کرنبرگ روانکاوی تجدیدنظرطلب است و با رد تاکید بر غرایز و محوریت تعارض ادیپی، مدل سائق را از اصل دگرگون ساخته است.
نظریه روابط موضوعی
نظریه روابط موضوعی از دید کرنبرگ عموما عبارت است از مطالعهی روانکاوانهی روابط بینشخصی و بررسی چگونگی رشد ساختارهای درونروانی بر مبنای روابط پیشینِ درونیشده فرد با دیگران.
نظریه روابط موضوعی از یک نظرگاه، رهیافتی محافظهکارانه در دل سنت روانکاوی است که بر شکلگیری و تکمیل این ساختارهای روانی بر اساس موضوعهای درونی تاکید و تمرکز دارد. کرنبرگ، نظریهپردازانی مانند ملانی کلاین، ادیث یاکوبسن، مارگارت مالر، جان بالبی، اریک اریکسون، فربرن و خود را در این محدوده جای میدهد. کرنبرگ این تعریف را بیانگر وجوه ممیزهی نظریهی روابط موضوعی نسبت به نظریه روانکاوی به معنای عام میداند.
موضوع
کرنبرگ واژهی «موضوع» را معمولاً برای اشاره به موضوعهای انسانی به کار میبرد. بدین ترتیب موضوع عبارت است از انگارهی ذهنی یک شخص که با عواطف رنگآمیزی شده است. در آثار او انگارهی ذهنی و بازنمایی ذهنی به گونهای مترادف به کار رفته است.
ساختار روانی
ساختار روانی از طریق فرایند مستمر درونیسازی روابط موضوعی ساخته میشود. واحدهای روابط موضوعی از یک «بازنمایی خود»، یک «بازنمایی موضوع»، و یک «احساس» (یا گرایشات عاطفی) تشکیل شدهاند. واحدهای یاد شده به واسطهی فرایند درونیسازی، یکپارچه و بهتدریج در قالب ساختارهای اید، ایگو و سوپرایگو تثبیت میشوند. ایگو در نظر او ساختاری کلی است که ساختارهای فرعی و کارکردها را انسجام میبخشد.
مراحل رشد
کرنبرگ بر این باور است که روابط موضوعی درونیشده طی فرآیند مستمر درونیسازی، بر شکلگیری ساختارهای روانی ایگو و سوپر ایگو منتهی میشود. افزون بر این شکل درگیری ساختارهای یاد شده نزد کرنبرگ، در قالب زنجیرهای از مراحل رشد صورت میپذیرد. نقصانهای پدید آمده در فرایند رشد بهنجار ممکن است به انواع اختلالات ذهنی یا آسیب روانی بینجامد.
آسیبشناسی
کرنبرگ با بهرهگیری از مفاهیم ساختار و رشد در نظریهی خود، طبقهبندی سه گانهای از آسیبشناسی شخصیت بر حسب میزان وخامت آن ارائه کرد. سازمانیافتگی روانی در سه سطح بالا، متوسط و پایین قابل توصیف است. کرنبرگ در هر یک از این سه سطح به سائقها، ساختارها، روابط موضوعی و روند رشد توجه دارد.
اختلالات مرزی
کرنبرگ اصطلاح «سازمان شخصیت مرزی» را در خصوص افرادی به کار میبرد که ساختار ایگوی پایدار اما آسیبدیده دارند. مشخصههای آسیب شناختی در این گروه آنها را از آسیبشناسی خفیفتر (نِوروزها) و آسیبشناسی شدیدتر (سایکوزها) متمایز میکند. بر این اساس، این دسته از بیماران در منطقهی مرزی میان نوروز و سایکوز قرار دارند.
درمان از دیدگاه کرنبرگ
کرنبرگ بر مبنای چارچوب نظریه خود، راهکارهای ویژهای برای درمان اختلالات شخصیت مرزی پیشنهاد میکند. روش درمانی کرنبرگ تکنیکهای استاندارد روانکاوی را در حیطههای متعدد درمانی الزامی ساخت.
توصیههای کرنبرگ به درمانگران بدین شرح است:
۱) بررسی و تصریح انتقال منفی بیمار نسبت به درمانگر که مانع برقراری رابطهی درمانی مناسب است.
۲) رویارویی با دفاعهای مرزی که سبب تضعیف ایگو و کاهش توان واقعیتسنجی میشوند.
۳) سازماندهی موقعیت درمانی به گونهای که از گذار به عمل در آمدن احساسات انتقالی بیمار ممانعت به عمل آید.
منبع:
درآمدی بر روابط موضوعی و روان شناسی خود/ مایکل سنت کلر/ نشر نی
دیدگاهتان را بنویسید