چه جاهایی بیشتر هزینه می کنید؟ تحلیلی روانشناختی از رفتار خریدن
این روز ها یکی از نگرانی ها ی اصلی ما این هست که هزینه های خودمون رو مدیریت کنیم؟
همین حالا یک قلم و کاغذ بیارید و بنویسید هزینه های ماهانه ی شما بیشتر صرف چه چیزی میشه؟
غذا، مسکن، لباس ، دارو،هزینه های پزشکی و …..
مطمئنم توی لیست شما هزینه هایی پیدا میشه که حس می کنید در لحظه لازم بوده اما الان که نگاه می کنین می بینین خیلی هم لازم نبودن …..
توی این متن می خوام تحلیلی روانشناختی از نحوه ی خرید هایی که می کنیم ارائه بدم.
اول از همه باید بدونیم الگوی مصرف خودمون چی هست تا خودمون رو بهتر بشناسیم.
چی میشه که یک جاهایی هزینه می کنیم؟
طبق تحقیقات انجام شده ما دو الگوی مصرف و یا هزینه کردن داریم:
1-الگوی مصرف مبتنی بر نیاز هامون :نیاز هایی مثل تغذیه،امنیت،مسکن
2-الگوی مصرف مبتنی بر اینکه احساس خوبی بدست بیاریم یا از احساس بدی فرار کنیم.
فکر می کنم بخش اول کاملا واضح هست و خیلی طبیعی هست هزینه هایی رو صرف نیازهامون بکنیم.
اما مشکل اساسی دقیقا در بخش دوم به وجود می یاد.
گاهی اوقات داشتن احساس خوب اون روی سکه ی فرار کردن از احساسات ناخوشایند است.
وقتی داشتن احساس خوب وابسته به هزینه های متعددی باشه مثلا:
اگه اون برند رو نخرم بقیه چی میگن!
اگر فلان جراحی زیبایی رو انجام ندم حس خوبی نسبت به خودم ندارم!
دلم می خواد فلان گوشی رو بخرم تا بقیه چششون درآد!
اگه فلان ماشین رو نداشته باشم بقیه تحقیرم میکنن.
وقتی پشت ماشینم می شینم چون مدل فلان هست احساس قدرت می کنم!
یا مثال های خیلی ساده:
حالم خوب نیست برم یک چرخی تو بازار بزنم چند تا چیز بخرم.
حالم خوب نیست برم کافه یا رستوران چیزی بخورم.
الگوی هزینه ما گاهی نه بر اساس فایده ی اون کالا یا خدمات بلکه به دلیل فرار از احساس درونی هست.
من به اندازه کافی خوب نیستم.
من باید متعلقات زیادی بهش وصل باشه تا خوب به نظر بیاد تا کسی مسخره اش نکنه تا کسی تحقیرش نکنه.
اصلا چرا به خاطر نداشتن چیزی باید احساس حقارت کنیم؟!
یا به خاطر اینکه فلان ماشین یا خونه رو داریم احساس غرور کنیم؟!
چرا می خواهیم احساس حقارتمان را با خریدن جبران کنیم؟؟
گاهی افراد میگن مشکل اینه اعتماد به نفس نداریم.
اعتماد به نفس این روزا توی علم روانشناختی چه قدر مطرحه؟
علم روانشناختی در ابتدا اعتماد به نفس و بعد از اون عزت نفس رو به عنوان یک عامل مهم در داشتن احساس خوب می دونست.
به همین دلیل کتاب های زیادی در حوزه ی افزایش اعتماد به نفس و یا عزت نفس در دهه ی پیش در این باره نوشته شده. که بعضی هاشون دور از واقعیت هستن مثلا اعتماد به نفس در ده دقیقه…
مشکل اعتماد به نفس و یا عزت نفس چی بود؟
من وقتی عزت نفس یا اعتماد به نفس بالایی دارم که موفق هستم،زیبا هستم،جوان هستم؛اگر به دلایلی این ها رو نتونستم بدست بیارم؛ عزت نفس من پایین میاد.
اصلا چرا اعتماد به نفس من وابسته به داشتن چیزی هست؟
خیلی وقت ها توی ارتباط با پدر و مادر هامون و بعدا با بقیه،اینو یاد گرفتیم که:
تو به شرطی خوب هستی که زیبا باشی ،موفق باشی ، و…………
اگر نباشی به درد نخور هستی………
این صدا ها الان یک بخشی از من شده و حالا دیگه حتی اگر پدر و مادرم نباشن خودم ادامه شون میدم. و دلم می خواد با خریدن اینارو جبران کنم.
شاید صدا های بالا رو نشنویم ولی کافیه از خودمون بپرسیم اگر ماشینم ،خونه ام ، لباس هام رو نداشته باشم چی میشه؟
مشاوره و درمان: هزینه کردن یا صرفه جویی در هزینه ها؟
بسیاری از مردم فکر می کنند خدمات روانشناختی به دلیل هزینه ها ویژه ی آدم های تجمل گرا و بی درد جامعه هست
ولی شاید یک وقت هایی برای همه قشر های جامعه لازم باشه تا از این خدمات استفاده کنن.
اینکه چه قدر توان این رو دارم وقتی حالم خوب نیست اونقدر در ارتباط برقرار کردن ماهر شده باشم تا چند تا رابطه داشته باشم که وقتی حالم خوش نیست سراغش برم یا حتی بهتر از اون خودم چه قدر توانایی دارم به خودم کمک کنم؟
نه اینکه سراغ خرید کردن برم و هزینه هایی بیشتری صرف کنم.
گاهی هدف خریدن کالایی یا جایی رو یک عمر به دوش می کشیم و می بینیم تمام مسیر رو اشتباه طی کردیم پس چه خوبه که خودمون رو بشناسیم که با چه انگیزه ای داریم هزینه می کنیم.
بنابراین یک روانشناس می تونه توی مسائل اقتصادی کمک های زیادی بهمون بکنه تا توان صرفه جویی کردن رو داشته باشم.
برای مطالعه مقاله ی «دروغ فراگیر در زندگی و درمان»، اینجا را کلیک کنید.
دیدگاهتان را بنویسید