برچسب زدن
بی گمان هر فردی در زندگی خود با حوادث ناگوار و ناملایمات مواجه می شود و گاه در کنار درد های خود تا سال ها یا حتی تا پایان عمر زندگی می کند و به میزانی کم یا زیاد آنها را می پذیرد. میزان پذیرش حوادث دردناک از سوی افراد به عوامل متعددی بستگی دارد.
فهرست محتوا:
Toggleنظر دیگران
یکی از این عوامل دیدگاه دیگران و اطرافیان این افراد نسبت به آنها و میزان تغییر دیدگاه دیگران نسبت به این افراد قبل و بعد از به وجود آمدن مشکل برای آنها است. زمانی که اتفاقی دردناک برای فرد رخ می دهد، برخی سازهای خود را کوک می کنند تا آهنگ هایی از جنس رنج برای شخص درد دیده بنوازند. آهنگ هایی که می تواند دردهای فرد را به رنج تبدیل کرده و به واقع او را درمانده کند و در واقع درماندگی را به فرد آموزش داده و آن را به او تحمیل کند.
داغ اجتماعی
یکی از اثرات نواختن این آهنگ ها ایجاد داغ اجتماعی در فرد درد دیده است. داغ اجتماعی فرآیندی روانی – اجتماعی است که با برچسب زدن آغاز می شود و به طرد و انزوای اجتماعی منتهی می گردد. به گونه ای که فرد در اغلب اوقات و در اکثر اجتماعات و حتی در تنهایی خود هویت و دیگر ویژگی های خود را نهان ساخته و طبق نقش های مورد انتظاری که دیگران برای او نوشته اند فکر، احساس، و رفتار می کند. نقش هایی که گاه در فراسوی آگاهی فرد جای می گیرد و تا مدت ها به فرد و امورش جهت می دهد. نقش هایی که فرد ناخواسته در بین عموم به آنها شهرت می یابد.
برچسب های غیرکلامی
چه کسی می داند که این فرد تحقق یافته ی آن چیزی است که خود در پی آن بوده است یا قربانی ساخته های ذهنی دیگر افراد که به او تحمیل شده است؟ این برچسب زدن ها صرفا به صورت کلامی نمی باشد و می تواند به صورت برچسب زدن غیر کلامی و مثلا به صورت یک نگاه معنادار باشد. به عنوان مثال فردی بر اثر تصادف رانندگی که خود راننده ی خودرو بوده است اعضای خانواده ی خود را از دست داده و چون در این حادثه خود را مقصر می داند احساس غم بسیار شدیدی را تجربه می کند. این فرد پس از تلاش های فراوان و با گذشت زمان، با این واقعه سازگار شده و تصمیم می گیرد با پذیرش و تحمل این حادثه ی دردناک و اصلاح دیدگاه خود به زندگی خویش ادامه دهد.
یکی از جنبه های زندگی این فرد جنبه ی اجتماعی آن است. تا زمانی که دیگران این فرد را با این حادثه ی تلخ بشناسند و با دیدن او به مرور خاطرات مربوط به تصادف رانندگی بپردازند یا با دیدن رانندگی کردن مجدد این شخص به صورت کلامی یا غیر کلامی واکنش هایی نشان دهند که حادثه ی تصادف رانندگی را برای فرد تداعی کند، این فرد نیز نمی تواند این واقعه را بپذیرد. و چون می بیند که دیگران او را با این ویژگی می شناسند تصور مشخصه های دیگر و برجسته کردن ویژگی های دیگر برایش دشوار و گاهی غیر ممکن می شود.
کتک خورده
یالوم در کتاب مامان و معنای زندگی می نویسد: در محله ی ما هیچ چیز مهم تر از اجتناب از بلای بزرگی نبود که به آن کتک خورده شدن می گفتند. تصور مشت خوردن سخت نیست، یک ضربه به چانه و تمام. این که هلت بدهند، پرتت کنند, لگدت بزنند، زخمیت کنند هم همینطور. ولی این که کتک خورده بشوی، آه خدای من، دیگر تمامی نداشت. چیزی ازت باقی نمی ماند. لقب کتک خورده با تو می ماند و برای همیشه به بازی راهت نمی دادند.
دیدگاهتان را بنویسید