من هم در رابطه حقوقی دارم (قسمت اول)

گاهی اوقات پیش میآید که در رابطه، فراموش میکنیم حقوق فردی مان چیست. آنقدر به تکاپوی حقوق دیگری میافتیم که فراموش میکنیم حقوقی داریم و ناگهان چشم که باز میکنیم، میبینیم خودمان را به دیگری سپردهایم و خودپیرویمان را از دست دادهایم. ناگفته پیداست که بعد از آن چه اتفاقات بدی برای خودمان و رابطۀمان میافتد.
گاهی نیز در ارتباط با دیگری، اتفاقاتی میافتند که گیج میشویم و نمیفهمیم کجای کاریم و حقوق و مرزهای خودمان و دیگری برایمان به هم میریزد. دانستن این حقوق فردی ، به ما کمک میکند که پرخاشگری یا سلطهگری دیگران را تشخیص بدهیم و در مقابلش با قاطعیت بایستیم. همینطور مرزهای خودمان را تشخیص بدهیم و مسئولیت شان را به عهده بگیریم.
حق داریم قضاوت شخصی خودمان را داشته باشیم
ما حق داریم که دربارۀ افکار، احساسات و رفتارهایمان قضاوت خودمان را داشته باشیم و مسئولیتش را هم بپذیریم. این حق، زیربنای بقیۀ حقوق فردی ما و دیگران در رابطه است و نپذیرفتن آن، پیامدهایی برای ما و دیگران دارد. مثلاً ما را در برابر سلطهگری دیگران آسیبپذیر میکند، یا ما را نسبت به زندگی خودمان بیمسئولیت میکند. اگر بپذیریم که قضاوت نهایی دربارۀ رفتارمان، با خودمان است، هم مسئولیت رفتارها و افکار و احساساتمان را میپذیریم و هم نمیگذاریم دیگران نظرشان را به ما تحمیل کنند.
این اصل، ماجرای «درست و غلط» و «خوب و بد» را به «مفید بودن و مضر بودن» یا «دوست داشتن و دوست نداشتن» تبدیل میکند. وقتی چیزی را درست و غلط یا خوب و بد میدانیم، داریم زمینه را برای کنترل کردن رفتار دیگران فراهم میکنیم. وقتی بگوییم، «این رفتارت به من آسیب میزند»، یا «این کارت را دوست ندارم» ماجرا فرق میکند. در این حالت، فرصت گفتگو به وجود میآید و طرف مقابل ما، یا مسئولیت رفتارش را میپذیرد و یا نمیپذیرد؛ اما در حالت اول، ما رفتار طرف مقابلمان را قضاوت کردهایم و با حکم صادر کردن، فرصت گفتگو را از بین بردهایم.
اگر از «این کار برای من مفید است یا مضر است؛ یا فلان چیز را دوست دارم یا دوست ندارم» استفاده کنیم، به سمت پذیرفتن مسئولیت عواقب آن نیز حرکت میکنیم. وقتی ببینیم کارمان برای دیگران مضر بوده، دنبال جبرانش میرویم؛ یا اگر بفهمیم که رفتارمان مفید بوده و اثرات خوبی روی دیگری داشته، خوشحال میشویم و سعی میکنیم رفتارمان را تکرار کنیم.
حق داریم برای توجیه رفتارمان، دلیل نتراشیم
اگر قضاوت نهایی با ما است، پس چرا باید کسی از ما دلیل بخواهد، یا خودمان را مجبور بدانیم که حتماً دربارهاش به دیگران توضیح بدهیم؟ ما میتوانیم شنوای نظر دیگران دربارۀ رفتارمان باشیم و آن را بپذیریم، یا نپذیریم. میتوانیم در مورد رفتارمان هرجا که لازم دانستیم توضیح بدهیم، یا توضیح ندهیم.
اگر پرسشگری یا دلیل خواستن طرف مقابل ما زیاد است، معمولاً نشانۀ ناایمنی و اضطراب افراطی طرف مقابل ما است و ممکن است به کنترلگری تبدیل شود. اگر رابطۀ ما به خاطر مخالفت یا عدم پذیرش تمایل او به خطر میافتد، چنین رابطهای ارزش دارد که پای آن بمانیم؟
حق داریم مسئولیت حل مشکلات دیگران را نپذیریم
هرقدر هم که دیگران را دوست بداریم و برایشان تلاش کنیم، آخرش نمیتوانیم یک زندگی عالی برایشان بسازیم و رضایتشان را به دست بیاوریم. کمکهای ما به دیگران موقتی هستند و هرکسی تنها مسئول زندگی خودش است. گاهی پیش میآید که حس انساندوستی ما باعث میشود به افرادی کمک کنیم که مسئولیت زندگی خودشان را به عهده نمیگیرند. پژوهشها نشان دادهاند که این رفتار، نه تنها مفید نیست، بلکه به ضعیفتر شدن آن افراد دامن میزند. اگر پذیرفتن یا نپذیرفتن مسئولیت حل مشکلات دیگران را از حقوق فردی مان بدانیم، هم جلوی سلطهگری دیگران را گرفتهایم و هم گاهی اوقات، به طور غیرمستقیم زمینۀ رشدشان را فراهم کردهایم.
حق داریم نظرمان را تغییر بدهیم
همۀ ما میدانیم که جهان بر مدار تغییر میچرخد. حتی نظریات و پژوهشهای علمی هم تغییر میکنند و مفهومی که چند سال پیش درست و علمی بوده، گاهی زیر سؤال میرود. چیزی که دیروز فکر میکردیم یا تصمیم گرفته بودیم که انجامش بدهیم، ممکن است امروز به نظرمان مفید نیاید یا حتی اشتباه باشد. اگر این حق را به خودمان بدهیم و نگذاریم سرزنشهای دیگران مانعمان بشود، تصمیمی که میدانیم اشتباه است را تغییر میدهیم و مدیون خودمان نمیمانیم. همینطور میتوانیم این حق را به دیگران بدهیم که نظرشان را تغییر بدهند.
حق داریم اشتباه کنیم و مسئولیت آن را بپذیریم
از بدیهیترین حقوق فردی انسانها اشتباه کردن است. اشتباه بخشی از زندگی همۀ ما است و در بهترین حالت هم نمیتوان از آن اجتناب کرد. اگر اشتباه کردن را حق خودمان بدانیم، دیگر از اشتباهاتمان به طور افراطی شرمنده نمیشویم و زمینه را برای سلطهگری دیگران فراهم نمیکنیم. همینطور دیگران را برای اشتباهاتشان سرزنش نمیکنیم. نکتهای که لازم است به آن توجه کنیم، این است که مسئولیت اشتباهاتمان را بپذیریم. اگرچه اشتباه کردن بخشی از زندگی ما است، اما پذیرش مسئولیت آن و تلاش برای جبران (اگر امکان داشته باشد) به مسئولیتپذیری ما برمیگردد.
ادامه دارد…
این متن برگرفته از کتاب «سبکها و مهارتهای ارتباطی» نوشتۀ «دکتر نیما قربانی» است.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهتان را بنویسید