بازگشت به رابطه عاطفی تمام شده؛ درست یا غلط؟
بعد از گذشت زمانی از تمام شدن یک رابطه، ممکن است تصمیم بگیریم به رابطه قبلی برگردیم یا شریک عاطفی سابقمان درخواست کند دوباره رابطه جدیدی را شروع کنیم. اما آیا بازگشت به رابطه تمام شده قبلی کار درستی است؟ به احتمال زیاد در شمایی که جذب مطالعه این مقاله شدهاید، تردیدی نسبت به بازگشت به رابطه وجود دارد. در این مقاله میخواهیم ببینیم چه دلایلی در تمایل به شروع دوباره یک رابطه تمام شده با شریک عاطفی قبلی نهفته است. همچنین ببینیم در چه شرایطی بازگشت به رابطه قبلی شروع رابطهای سالم است.
فهرست محتوا:
Toggleدنیای بعد از تمام شدن رابطه
تمام شدن رابطه اتفاقی بسیار دردناک است، تا جایی که شاید در میدان مسابقه دردناکترین بودن مقام و مدال داشته باشد. از دست دادن فردی که به دنیای رمز و رازهایمان، دنیای تنهاییهایمان، دنیای آسیبپذیریها و زخمهایمان و دنیای حساسیتهایمان راهش دادهایم، حفره عمیقی را درون ما به جای میگذارد. حال ما میمانیم و این حفره، و احساسات گوناگون و متعارضی که مدام در نوسان هستند. خشم جایش را به دلتنگی میدهد، ناگهان احساس گناه پدیدار میشود، تا میآییم بپذیریم که دیگر تمام شده، ترس به ما هجوم میآورد، و امان از ناامیدیها و تاریکیهای این دوران.
بسیار شبیه به زمانی است که عزیزمان از دنیا میرود. اما شریک عاطفیمان که زیر خروارها خاک دفن نشده و در همین دنیا نفس میکشد، زیر همین آسمان راه میرود، پس هنوز این امکان را داریم که بازگردیم و دوباره در کنار هم باشیم. اما آیا این واقعا خواستهی قلبی ماست؟ پس رابطه ما چگونه و به چه دلیل به انتها رسیده بوده است؟ آیا زمانی که تمام آن احساسات و صداهای درونی دور هم جمع شوند، تصمیم نهاییشان بازگشت به رابطه میشود؟
همچنین بخوانید: چگونه کات کنیم؟ بهترین روش کات کردن رابطه
چرا میخواهیم به رابطه عاطفی تمام شده برگردیم؟
1. ترس از دست دادن و توهم تغییر بعد از رابطه عاطفی تمام شده
«من تغییر کردهام!» حرف مشترکی بین کسانی است که درخواست بازگشت به رابطه دارند. بسیار شنیدهام که میگویند قبلا این طور بودهام اما الان طور دیگری هستم، در حالیکه فاصلهی آن قبل و این الان چند هفتهای بیش نیست! ترس از دست دادن فردی مهم، میتواند ما را وا دارد تا فورا برای خودمان تغییر و تحول رقم بزنیم. اما تغییر در الگوهای رفتاریمان حتی اگر خواست قلبی و یکپارچهی ما باشد، تلاش و زمان میطلبد. معمولا تغییراتی که به خاطر ترس از دست دادن و بهخصوص فورا اتفاق میافتند، سطحی و زودگذرند. اگر دل به این تغییرات ببندیم و به رابطه بازگردیم بهسرعت به همان مشکلاتی برمیخوریم که از ابتدا برای همانها رابطهمان تمام شده است.
2. به یاد آوردن صرفا خوبیهای شریک عاطفی سابق و تجربیات رابطه عاطفی قبلی
در مسیر نوسان احساسات بعد از تمام شدن رابطه، یکی از تجربیات ما این است که وقتی به رابطه و شریک عاطفی سابقمان فکر میکنیم، همهچیز را خیلی زیبا و دوستداشتنی میبینیم، حتی چیزهای زیبایی را هم به یاد میآوریم که در واقع تجربه نکردهایم! در این مرحله شاید این سوال مدام در ذهنمان تکرار شود که چرا آن زمان که در رابطه بودیم این خوبیها را ندیدیم؟ و با خود فکر کنیم آن زمان آنقدر درگیر مشکلات رابطه بودیم که خوبیها کمتر به چشممان آمد.
این فکر ممکن است درست باشد، چرا که بسیار اتفاق میافتد زمانی که چیزی را از دست میدهیم ارزشش را بفهمیم. اما اگر بر اساس این احساسات تصمیم بازگشت به رابطه بگیریم، صرفا یکی از بخشهای مختلف واقعیت را دیدهایم. در حالی که حتما مشکلاتی وجود داشته که رابطهمان تمام شده است.
3. احساس گناه
البته بهتر و دقیقتر آن است که بگوییم ناتوانی در تحمل احساس گناه. در مسیر کنار آمدن با تمام شدن رابطه، زمانی متوجه اشتباهات خود میشویم، و میبینیم رفتارهایی کردیم که به شریک عاطفیمان آسیب زدهایم. در این زمان احساس گناه میکنیم، و چیزی که احساس گناه در پی دارد میل به جبران است. برای مثال متوجه میشویم چقدر با ایراد گرفتنهای مداوم به شریک عاطفیمان حس بیکفایتی دادهایم.
در این زمان ممکن است بخواهیم با بازگشت به رابطه از او عذرخواهی کرده و با تغییر رفتارمان آسیبهای گذشته را جبران کنیم. اما مگر چه تغییراتی در ما رخ داده که شیوهی رفتار ما تغییر کند؟! چراییهای الگوهای رفتاری ما با صرف دیدن اینکه این رفتار به شریک عاطفیمان آسیب زده از بین نمیرود. دیدن آسیبزننده بودن رفتارمان قدم مهمی است، اما تا تغییر آن راه بسیار است.
4. احساس تنهایی و دلتنگی
رابطه تمام میشود، اما نیازهای طبیعی ما به ارتباط عاطفی که تمام نمیشود. حتی نیازهایمان بیشتر جلو چشممان هستند، چراکه به تازگی از توجه و برآورده شدن به بیپاسخ ماندن تغییر حالت دادهاند. خیلی از حرفها، کافهها، موسیقیها، عکسها ما را یاد رابطهمان میاندازد، رابطهای که دیگر نیست. واقعا حفرهای درونمان حس میکنیم که درد میکند. گاهی از شدت گریه نفس کم میآوریم. بارها دلمان میخواهد گوشیمان را برداریم و به شریک عاطفی سابقمان پیام دهیم. دلتنگی و تنهایی در عین آنکه تحملشان مشقتبار است، دلایل کافی و خوبی برای بازگشت به رابطه نیست.
در چه صورت برگشت به رابطه عاطفی قبلی ، شروع رابطهای سالم و رضایتبخش است؟
بازگشت به رابطه عاطفی تمام شده، قبل از سوگواری برای رابطهی از دست رفته و بازگشت به زندگی بدون شریک عاطفی سابق مشکلات را پیچیدهتر میکند. زمانی که توانستیم دوباره سرزندگی و انجام فعالیتهای زندگیمان را از سر بگیریم، مدام در فکر شریک عاطفیمان نباشیم و یا مدام از هر چیزی مربوط به او اجتناب نکنیم، گهگداری که به یاد رابطه قبلیمان میافتیم احساسات شدیدی را تجربه نکنیم، و این شرایط پایدار باشد، یعنی پایان یافتن رابطهمان را پذیرفتهایم.
مدت زمان طی این مسیر، نسخهای واحد برای همه ندارد، اما به طور طبیعی حدود 6 ماه تا یک سال زمان نیاز دارد. معمولا در این زمان دیگر میلی به بازگشت به رابطه قبلی نداریم، چرا که بسیاری از دلایلی که در این مقاله گفتیم دیگر وجود ندارند. اما اگر بعد از طی این مراحل بخواهیم به رابطه عاطفی قبلی بازگردیم، میتواند شروع رابطهای نو باشد. اما لازم است به دلایل پایان رابطه قبلی هم توجه کنیم.
توجه به مشکلات رابطه عاطفی تمام شده قبل از بازگشت به رابطه
همواره در مشکلات رابطه هر دو طرف رابطه نقش دارند. برای مثال رابطهی کسی که به نیازهای طرف مقابلش توجه نمیکند و کسی که در ابراز نیاز هایش مشکل دارد. خیلیها بعد از پایان رابطه به رواندرمانی میپردازند و طی مسیر رواندرمانی به الگوهای ارتباطی خود آگاه شده و آنها را تغییر میدهند. فردی که تغییر میکند احتمالا دیگر شریک عاطفی سابق را فردی مناسب برای رابطه نمیبیند. یا اگر یکی از طرفین تغییر کند و دیگری همان الگو را داشته باشد، دیگر شکلگیری رابطه سخت میشود.
برگردیم به همان مثال، برای کسی که به نیاز دیگران بیتوجهی میکند، شخصی جذاب است که از بیان نیازهایش شرم دارد. حال اگر این فرد تغییر کند و قاطعانه نیازهایش را ابراز کند، دیگر رابطه شکل نمیگیرد. بازگشت به رابطه میتواند سالم باشد در صورتی که هر دو تغییر کنند و بعد از تغییر همچنان برای هم جذاب باشند. این تغییرات شخصیتی و الگوهای ارتباطی نیازمند خواست هر دو طرف، زمان واقعبینانه و جلسات رواندرمانی با یک زوج درمانگر است.
سوالات متداول
نمیتوان گفت بازگشت به رابطهی قبلی به طور کلی درست است یا خیر. بسته به شرایط میتواند پاسخ به این سوال متفاوت باشد. در پاسخ به سوالات بعدی خواهم گفت برای این تصمیمگیری باید به چه نکاتی توجه کنید.
مهمترین نکته برای اینکه متوجه شوید بازگشت به رابطهی قبلی برای شما تصمیم درستی است یا نه، دلیل شما برای این بازگشت است. اگر دلایلی که در این مقاله گفتیم دلیل شماست، رابطهی جدید مثل رابطهی قبلی خواهد شد.
مهم است که بعد از جدایی مدتی بگذرد، در این مدت شما رابطهتان را بررسی کنید و خوبیها و بدیهایش را در کنار هم ببینید. بازگشت زودهنگام به خاطر دلتنگی و پوشاندن احساسات دردناک به شکست منجر میشود.
ممکن است ببینید عجولانه و احساسی تصمیم به جدایی گرفتید و الان بیشتر خوبیهای آن رابطه به چشمتان میآید. اینجا شروع دوباره، میتواند رابطۀ متفاوت و رضایتبخشی را شکل بدهد.
بهترین حالتی که نوید این را میدهد که بازگشت به رابطهی قبلی میتواند شروعی دوباره باشد، این است که شما بخواهید تغییری در خودتان ایجاد کنید که به رابطهی بهتری منجر شود. و البته پارتنرتان هم بخواهد این مسیر را برود و بعد از تغییراتی که داشتید، باز هم یکدیگر را دوست داشته باشید. خودتان را گول نزنید! تغییر عمیق به زمان و تلاش احتیاج دارد. کسی بعد از دو هفته تغییر نمیکند.
اگر خواستید برگردید به رابطه، وقت بگذارید و طرف مقابلتان را بشناسید. چه تغییراتی کرده؟ چه مسیری را برای این تغییر طی کرده؟
به طور واضح دربارۀ دلیلتان برای بازگشت به رابطه و مشکلاتتان در رابطهی قبلی صحبت کنید. نظر پاتنر سابقتان را برای شروع دوباره بپرسید و اگر به هر دلیلی نمیخواست فرصت دوبارهای به این رابطه بدهد، به نظرش احترام بگذارید.
حتما در مورد اینکه چه عواملی در مشکلاتتان نقش داشته و اگر رابطهی دوبارهای را شروع کنید قرار است چه تغییری اتفاق بیفتد صحبت کنید و به توافق برسید. اگر نظراتتان در این باره خیلی متفاوت است، یعنی بازگشت به رابطه گزینهی مناسبی نیست. اگر فرار از صحبت در مورد مشکلات رابطهی قبلی را در خودتان یا پارتنر سابقتان میبینید، این یک نشانۀ هشدار است که میگوید بازگشت به رابطه با شکست مواجه میشود.
ابتدا باید بدانید آیا پارتنر سابقتان هم میخواهد به رابطهتان فرصت دوبارهای بدهد یا نه. اگر هر دو شما میخواهید فرصت دوبارهای به رابطه بدهید، برای جستجو کردن و پذیرفتن مسئولیت خودتان در مشکلات رابطهی قبلی آماده هستید؟ آیا هر دو شما میخواهید تغییری در خودتان ایجاد کنید که به رابطهتان کمک کند؟ اگر پاسخ شما و پارتنرتان به سوالات بالا مثبت است، زوجدرمانگر انلاین میتواند به شما کمک کند.
ببینید نقش شما در ایجاد یا تداوم این مشکلات چیست. ضعفهایی که در مشکلات و اتمام رابطه نقش داشتند را اصلاح کنید و به دنبال رشد شخصیتی خودتان باشید. بررسی کنید آیا پارتنر سابق شما هم به دنبال اصلاح و رشد شخصیتی خودش هست؟
صرفا به ادعای پارتنر سابقتان در مورد اینکه تغییر کرده متکی نباشید. آیا رفتار متفاوتی میبینید؟ آیا تلاش واقعی و منطقی برای تغییر میبینید؟ مهمترین نکته این است که هر دو شما در مورد اینکه چه مسائلی برای رابطهی شما مشکلساز شده و قرار است در این فرصت دوباره چه تغییراتی اتفاق بیفتد توافق داشته باشید و هر دو در مورد همین مسائل روی خودتون کار کنید.
اگر نکاتی که در مورد بازگشت به رابطهی قبلی گفتیم را رعایت نکرده باشید، به احتمال بسیار قوی بازگشت به رابطهی قبلی دوباره شکست میخورد. اما اگر این نکات را رعایت کردید، در این شرایط به نظر میرسد زمان دادن به این رابطه بیهوده است.
البته در مورد اینکه فرصت دوبارهی شما شکست خورده، زود و سختگیرانه تصمیم نگیرید. با هر رفتار منفی تمام مشکلات قبلی را برای خودتان مرور نکنید. اگر عجولانه و سختگیرانه تصمیم نگرفتید، بهتر است به اصلاح این رابطه دیگر امیدوار نباشید و به صورت فردی از درمانگر کمک بگیرید و به دنبال رشد شخصیتی خودتان باشید.
ممکن است بیشتر اطرافیانتان مخالف رابطهی دوبارهی شما با پارتنر سابقتان باشند، به خصوص اگر در جریان ناراحتیهای شما در رابطهی قبلی و آسیبهایی که از پارتنرتان دیدهاید قرار گرفته باشند. اما لزوما این مخالفت منطقی نیست. صرف این حرف که دوباره با او وارد رابطه شو یا نشو کافی نیست. دلیل نظر عزیزانتان را بپرسید. اگر دلیل مشترکی بین حرفهای اطرافیانتان دیدید، بهتر است به جای نادیده گرفتن، بهش فکر کنید.
درباره ریحانه نیک گو
من ریحانه نیک گو، ارشد روانشناسی بالینی و کارشناس روانشناسی از دانشگاه تهران هستم. از سال 1399، ابتدا با رویکرد روابط ابژه و سپس با رویکرد istdp رواندرمانی را آغاز کرده، و در کار بالینی از سوپرویژن اساتید هیئت علمی دانشگاه تهران و شیراز بهره بردهام. هماکنون نیز درمانگر بزرگسال در کلینیک آگاه شعبهی تهران هستم.
نوشتههای بیشتر از ریحانه نیک گو
دیدگاهتان را بنویسید