معرفی کتاب کتابخانه نیمه شب

گاهی وقتی به زندگیمان نگاه میکنیم، کوهی از حسرت میبینیم. حسرت کارهای نکرده، حسرت انتخاب ها و تصمیم هایی که گرفتهایم. مدام به این فکر میکنیم اگر تصمیم متفاوتی گرفته بودم چه میشد؟ اگر تمام مسیری که آمدهام اشتباه باشد چطور؟ اگر میتوانستم با انتخاب های متفاوت، زندگی متفاوتتری تجربه کنم چطور؟ این افکار باعث میشود مدام به این فکر کنیم که اشتباه کردهایم یا اصلا اشتباه زندگی کردهایم. در احساس ناامیدی، غم و حسرت غوطهور میشویم. تنها چیزی که میبینیم تاریکی است. هیچ نور و امیدی نیست. انگار در باتلاق بیمعنایی و بیارزشی فرو رفتهایم. احساس میکنیم تمام تلاش هایمان بیهوده بوده است و هیچ امیدی برای تغییر و بهبود نداریم. در این مطلب از کلینیک روانشناسی آگاه به معرفی کتاب کتابخانه نیمه شب خواهیم پرداخت.
فهرست محتوا:
Toggleخلاصهای از کتاب کتابخانه نیمه شب
کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ، برنده جایزه بهترین کتاب داستانی گودریدز در سال 2020 شده است. کتابخانه نیمه شب رمانی است که زندگی دختری به نام نورا را روایت میکند. نورا حسرت زیادی بابت انتخابهایش دارد. فکر میکند زندگیاش بیفایده بوده است. او مدام به این فکر میکند که اگر تصمیم متفاوتی میگرفت، شاید اوضاع زندگیاش جور دیگری بود. او تصمیم میگیرد به زندگیاش پایان دهد ولی ناگهان اتفاقی میافتد و وارد کتابخانهای میشود که پر از کتاب است. هر کتابی که در کتابخانه است، زندگی دیگر نورا است که میتوانسته داشته باشد.
نورا فرصت تجربهی زندگی های دیگر خود را مییابد. شروع میکند به انتخاب کردن هر زندگیای که روزی خیالش را داشته است. او بیشمار انتخاب میکند. او در یک زندگی تصمیم میگیرد که مادر بودن را تجربه کند یا در زندگی دیگر آدم مشهور و ثروتمندی باشد، در زندگی دیگر شناگر ماهری میشود و در زندگی دیگر یخچال شناس میشود. کتاب حسرتهای نورا ابتدا خیلی قطور است ولی با هر انتخابی که میکند قطر کتابش کم و کمتر میشود.
نورا در هر انتخابش به دنبال زندگیای بود که شاد باشد، همه چیز خوب باشد، در یک کلمه نه چیزی را از دست بدهد و نه غمی را تجربه کند. اما در انتها چشمش به روی این حقیقت باز میشود که هیچ زندگیای بی نقص نیست. هیچ زندگیای نیست که بدون رنج و از دست دادن باشد. غم بخشی از زندگیمان است. نمیتوانیم زندگی را بدون تجربهی غم و اندوه تصور کنیم. در این داستان خواننده با نورا در سفری که به دنیاهای موازی میرود، همراه میشود. جایی که او میتواند تجربیات جدیدی کسب کند و درک کند چگونه با گرفتن هر تصمیم مسیر زندگیاش تغییر میکند.
چرا باید کتاب کتابخانه نیمه شب را بخوانیم؟
ممکن است بارها در مسیر زندگیمان شک کرده باشیم. شک به انتخابها و تصمیمهایی که گرفتهایم. ما در مرحلههای متفاوت زندگیمان تصمیماتی میگیریم که متناسب با آن شرایط بودهاند. خوب و بدی وجود ندارد. ما از نتایج تصمیماتی که میگیریم آگاه نیستیم. ابهام و عدم اطمینان بخشی از زندگیمان است. میتوانیم این موضوع را به عنوان تجربهی انسان بودنمان بپذیریم، اینکه نمیتوانیم هیچوقت از نتیجهی تصمیمی که گرفتهایم مطمئن باشیم. گاهی هم از زندگی این انتظار را داریم که تماما شادی و موفقیت باشد اما مگر میشود؟ میشود انسان بود و رنجی نبرد؟ امکانش است همیشه همانطوری پیش برود که ما دلمان میخواهد؟ میشود که مسیر زندگیمان بدون هیچ چالشی باشد؟
کتابخانه نیمه شب از طریق ماجراجویی شگفتآور، زیبا و پرمعنی خواننده را به تامل در مورد معنای واقعی زندگی میاندازد. این که میتوان همیشه خوشحال بود؟ میتوانیم همه چیز را پیش بینی کنیم؟ میتوانیم مطمئن باشیم تصمیمی که میگیریم بهترین تصمیم است و چه نتیجهای به همراه دارد؟ این کتاب به ما کمک میکند در مورد ارزشهای زندگی تفکر کنیم. از طریق ماجراجوییهای نورا، میتوانیم به درک عمیقتری از خودمان و مسیرمان پیدا کنیم. کتابخانه نیمه شب باعث میشود پرسشهای عمیق و مهمی در مورد زندگی برایمان ایجاد شود. پرسشهایی در مورد مرگ، خوشبختی، معنا. ما در این کتاب شاهد مسیری هستیم که نورا طی میکند تا از غم و اندوهی که دچارش است به پذیرش و صلح با خودش برسد.
همچنین بخوانید: معرفی کتاب گفتگوهای عاشقانه
بخشی از کتاب کتابخانه نیمه شب
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«زندگی الگوهای متفاوتی داره. ریتم داره. وقتی توی یه زندگی گیر افتاده باشیم، خیلی راحت ممکنه توی خیالاتمون تصور کنیم که زمانهای غمانگیز یا ناراحتکننده یا شکست یا ترسمون نتیجة بودن توی اون زندگی خاصه، که فکر کنیم همه اتفاقات نتیجة اون شیوة خاص زندگی کردنه، نه نتیجة اون شیوة خاص زندگی کردنه، نه نتیجة صرفا زندگی کردن. منظورم اینه که اگه میفهمیدیم هیچ شیوة زندگیای نیست که بتونه ما رو در برابر غم ایمن کنه، همه چیز خیلی سادهتر میشد. فقط باید بفهمیم که غم هم در عمل بخشی از ذات شادیه. نمیشه شادی رو داشت و غم رو نداشت. البته هر دوی اینها برای خودشون حد و اندازهای دارن، اما هیچ زندگیای وجود نداره که توش بتونیم تا ابد غرق شادی محض باشیم. تصور اینکه چنین زندگیای وجود داره، فقط باعث میشه توی زندگی فعلیمون بیشتر احساس غم کنیم.»
در بخشی دیگر از کتاب کتابخانه نیمه شب میخوانیم: «همه وقتمون رو هم صرف آرزوی داشتن یه زندگی متفاوت یا مقایسة خودمون با بقیه و همین طور نمونه های دیگة خودمون توی زندگی های دیگه میکنیم، در حالی که هر زندگیای شامل حدی از خوبی و حدی از بدیه.»
در بخشی دیگر از کتاب میخوانیم: «خیلی سخت نیست که خودمان را از دریچهی چشم دیگران ببینیم و آرزو کنیم به همان شکلی بودیم که آنها ما را میبینند. حسرت خوردن و تا ابد در حسرت غرق شدن آسان است. مشکل اصلی حسرت زندگی هایی نیست که تجربهشان نکردهایم. مشکل اصلی خود حسرت است. حسرت است که باعث میشود در خودچروکیده و پژمرده شویم و حس کنیم بزرگترین دشمن خودمان و دیگران هستیم.»
در بخشی دیگر از کتاب کتابخانه نیمه شب میخوانیم: «برای همه چیز بودن لازم نیست همه چیز را تجربه کنیم، چون همین حالا هم بی پایان هستیم، تا زمانی که زندهایم، بی نهایت احتمال متفاوت برای زندگی آینده پیشِ رویمان است.»
در بخشی دیگر نورا از تفاوت میان ترس و ناامیدی میگوید: «انگار نورا به درکی از زندگی رسیده بود و میدانست اگر هم تجربة ناخوشایندی پیش بیاید، قرار نیست همیشه این طور باشد. متوجه شد دلیلش برای خودکشی نه اندوهگین و ناراحت بودن، بلکه این حقیقت است که نورا به خودش قبولانده بود راهی برای فرار از این اندوه نیست. نورا حدس میزد همین شالوده و درون مایة اصلی افسردگی و نیز تفاوت میان ترس و ناامیدی باشد. ترس وقتی بود که وارد سردابی میشد و از این میترسید که در پشت سرش بسته شود. ناامیدی وقتی هست که در پشتسر بسته و قفل شود.»
کلام آخر برای کتاب کتابخانه نیمه شب
در پایان باید به این موضوع توجه داشته باشیم که زمانی که غم و رنجی عمیقی را تجربه میکنیم، به تنهایی بیرون آمدن از آن دشوار است. گاهی چنان در غم و ناامیدی فرو میرویم که حتی یک قدم هم برای بهبود حالمان نمیتوانیم برداریم. در این شرایط با حمایت و توجهای که از دیگران دریافت میکنیم ، میتوانیم به این حس گم شدگیمان غلبه کنیم و در دل تاریکیها، روزنهای از روشنایی بیابیم. یافتن فردی امن در این شرایط چندان آسان نیست. اما شما میتوانید از کمک متخصصان روانشناسی بهرهمند شوید.
همچنین بخوانید: معرفی کتاب محکم در آغوشم بگیر
اگر شما هم حس و حالی شبیه نورا دارید، اگر مدام این فکر را دارید که زمان را از دست دادهاید و زندگیتان پر شده از حسرت و اشتباه، اگر فکر میکنید برای گرفتن تصمیمهای جدید دیر شده است و زندگیتان تا ابد قرار است به همین روال بگذرد. اگر در ناراحتی و ناامیدی غوطهور هستید، پیشنهاد میکنیم از روانشناس و مشاور کمک بگیرید. شما میتوانید باری دیگر زندگی جدیدی با انتخاب های جدید برای خود بسازید. شما میتوانید در این مسیر از خدمات روانشناسان و مشاوران کلینیک روانشناسی آگاه استفاده کنید. به یاد داشته باشید همیشه فرصتی برای تغییر و بهتر شدن وجود دارد.

درباره فاطمه رجب پور
من فاطمه رجب پور، دانشجوی ارشد روانشناسی بالینی از دانشگاه آزاد یزد هستم. مقطع کارشناسی را در رشتهی روانشناسی دانشگاه یزد گذراندهام. از سال 98 درمان فردیام را با رویکرد CBT آغاز کردهام. در کنار روانشناسی به موسیقی علاقه مند هستم و در حال حاضر مشغول یادگیری ساز ویولن هستم.
نوشتههای بیشتر از فاطمه رجب پور7 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
حس میکنم این معرفی از خود کتاب قشنگتر بود😅.
انگار که مجددا باید کتاب رو بخونم.
خوندن مقدمه برام جذاب بود، حس آشنایی داشتم، انگار قبلا این تجربیات رو از سر گذرونده بودم و الان یکی با کلمات داره بیانش میکنه.
فرزاد عزیز، ممنون از ارائه نظر شما.
خوشحالیم که محتوا براتون مفید بوده و نظر شما باعث خوشحالی ما و انگیزهای برای تولید محتوای با کیفیت در بلاگ کلینیک روانشناسی آگاه هست.
معرفی و روایت کتاب، کامل و دلنشین بود…
دوست دارم هرچه زودتر این کتاب متفاوت رو شروع کنم :))
بعضی وقت ها انقدر درگیر مسائل ناراحت کننده میشیم که به کلی فراموش میکنیم زندگی روی دیگری از خوشی هم داره.
به قدری درون مرداب مسائل اشتباه فرو میریم که راهی بهتر و آسان تر از مرگ به ذهن خسته مان نمیرسد.
بسیار سپاس از مجموعه کلینیک آگاه بابت
معرفی چنین کتاب ارزشمند
بنده مشتاقم هر آنچه سریع تر این کتاب را مطالعه کنم و به اشتراک بزارم…
بی شک این احساسات
حسرت
غم و اندوه
مقایسه
احساس جا مانده بودن
قسمتی از زندگی همه ماهاست.
تعریف این کتاب رو شنیده بودم ولی اصلا نمیدونستم درمورد چیه و این مقاله کاملا ذهنم رو باز کرد درمورد کتابخانه نیمه شب
بعنوان فردی که حسرت و همچون افکاری رو داشتم و تونسته ام تا حد زیادی مفهوم این احساسات رو درک و قبولش کنم و حلش کنم در سال های گذشته ولی باز این کتاب رو دوست دارم بخونم.
تشکر از نویسنده و مجموعه آگاه
اگر کتاب تکه هایی از یک کل منسجم رو هم معرفی کنید عالی میشه
دوست دارم درمورد اون کتاب هم بدونم.
سلام میلاد عزیز
ممنون از ارائه نظرتون. خوشحالیم که محتوای این معرفی براتون مفید بوده.
حتما کتابی که معرفی کردین رو هم برای انتشار در سایت در نظر میگیریم.
ممنون از پیشنهادتون.
کتاب واقعا قشنگیه.
احساس میکنم نویسنده مطلب ،خیلی این کتاب رو دوست داشته، چون معرفی این کتاب به دل منِ مخاطب هم نشست.