علائم خودشیفتگی و انواع آن: خودشیفتهها چگونه رفتار میکنند؟

علائم خودشیفتگی میتواند بسته به نوع آن متفاوت باشد؛ اما به صورت کلی، خودشیفتگی در مفهوم غیرتخصصی آن مترادف خودمحوری با دلمشغولی با خود است و به درستی و در توصیف کسانی به کار میرود که محاوراتشان مملو از ضمیر«من» است و مصاحبتشان، به تعبیر زنی که سالها رنج همسری با یک خودشیفتهی مزمن را برخود هموار کرده بود، شبیه گوش دادن به «رادیو من» است. خودمحور بودن در سن کم پذیرفته است اما اگر خودخواهیهایی از این دست به بزرگسالی کشیده شود، غیرانطباقی خواهد بود. در این مقاله از علائم خودشیفتگی با شما صحبت میکنیم.
علائم خودشیفتگی سالم
دوست داشتن و پذیرش خود از ویژگیهای سلامت روان است. بنابراین شخصی که خود و ویژگیهای خود را به همان شکل و اندازه که هست، میپذیرد و دوست دارد از حرمت نفس و احساس ارزشمندی مناسبی برخوردار است. بنابراین رابطهای که با دیگران برقرار میکند بر پایهی احترام متقابل خواهد بود. فردی که از خودشیفتگی سالم برخوردار است خود را میبیند، ویژگیهای خود را میپذیرد، به رعایت حقوق خود و دیگران توجه میکند.
دربارهی خودشیفتگی سالم میتوانید مقالهی زیر را بخوانید:
[vc_scape_post_grid style=”sbs” media_width=”4″ hide_meta=”” reading_time=”1″ excerpt_length=”20″ animation_style=”fadein” query=”custom” custom_wp_query=”p=25036″ el_class=”related-post-card”]
علائم خودشیفتگی ناسالم
گاهی دراطرافیان با افرادی مواجه میشویم که میتوانند از دوستان، همکاران یا نزدیکان ما باشند. حتی خود ما ممکن است ویژگیهایی داشته باشیم که در زمرهی افراد خودشیفته قرار بگیریم. اما افراد خودشیفته کمتر متوجه این موضوع میشوند که اینطور هستند. از علائم خودشیفتگی بیمارگون میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- نادیده گرفتن و تضییع حقوق دیگران
- پرخاشگری کلامی (کنایه، فحش، تحقیر و توهین و سرزنش دیگران)
- کنترل کردن (جای دیگران فکر و احساس کردن و تحمیل نظر خود)
- توقع بیش از اندازه از دیگران
- تفکر همهتوانی (از عهده انجام همه کار برمیآیم).
- توهم خودبزرگبینی
- بینش نامناسب
- قضاوت سطحی
- فقدان همدلی با دیگران
- خودرای (تنها آنچه من میگویم درست است و مرغم یک پا دارد).
- ناچیز و کوچک شمردن و بیارزش کردن موفقیتها و داشتههای دیگران (نوازش منفی به دیگران در روابط)

پشت علائم خودشیفتگی ناسالم چه چیزی وجود دارد؟
این افراد تحت تاثیر ویژگیهای فوق، ارتباطی سرد و با فاصله و طردکننده با دیگران خواهند داشت و اغلب باعث جریحهدار شدن احساسات دیگران میشوند. با کنترل کردن و تحقیر و سرزنش دیگران به عنوان دیواری برای فاصله با دیگران استفاده میکنند؛ چراکه با شکستن دیوار و نزدیک شدن آدمها به آنها، میزان ضعف و احساس حقارتشان فاش میشود. به همین دلیل برای محافظت از احساس حقارت درون خود از چنین رفتارهایی به عنوان دیوار و فاصله با دیگران استفاده میکنند. آنها معمولا افرادی تنها هستند و «من من کردنهای آنها» طبلی تو خالی است و غالبا نیازمند تاییدشدن و مهرطلب هستند. معمولا از درون، از خود متنفر هستند اما از بیرون، دیگران تصور میکنند که این افراد خود را واقعا دوست دارند.
انواع خودشیفتگی ناسالم
یک گروه از آنها افرادی هستند که درک اندکی نسبت به احساسات دیگران دارند و به هیچ کس وقعی نمیگذارند و رفتارهای نخوتآمیز و نمایشی دارند.
گروه دوم، خجالتیاند و رفتاری بازداریشده دارند و کارشان از فرط حساسیت به طرد و انتقاد، به خودمحوری و تمرکز بیش از حد به خود میکشد.
علائم خودشیفتگی ناسالم در کلام
- من به هیچکس اهمیت نمیدهم.
- من خودم به تنهایی، میتوانم همه کار انجام دهم.
- فردی که به درمان مراجعه کرده، میگوید من خودم به تنهایی خودم را خوب میکنم و خودم روانشناسم. اجازه تحلیل نمیدهد و یا مسیر خودش را بدون توجه به درمانگر ادامه میدهد و بیتوجه به درمان و درمانگر، کار خود را میکند.
- هر کسی نمیتواند این کار را انجام دهد؛ مثلا هر کسی نمیتواند رانندگی کند.
- چه بلوز زشتی پوشیدی، چه اتومبیل بیخودی داری، چقدر کارت ضعیفه. (یکی از علائم خودشیفتگی تحقیر دیگران است: روی داشتههای دیگران عیب میگذارد)
- من این مدرک رو دارم و تو نداری (موفقیتهای دیگران را کوچک و بیارزش میکند)
- قدت کوتاهه، صورتت زشته، چاقی…
- من خیلی بزرگم به این دلایل … (موفقیتهای خود را بزرگ و در عین حال موفقیتهای دیگران را کوچک میکند، حتی نقاط ضعف خود را خوب و مثبت جلوه میدهد)
- مَن مَن کردنهای زیاد…
- در مجموع محتوای عبارتهایش و حسی که به ما میدهد این است: «من خوبم تو بدی».

روان درمانی
آیا در شما و یا اطرافیان نظیر پدر، مادر، دوستان و همکاران علائم خودشیفتگی از این دست میبینید؟ در این صورت استفاده از رواندرمانی کمککننده خواهد بود. خودشناسی از اهداف کلیدی رواندرمانی است و دوستی با خود پیششرط دوست داشتن دیگران؛ اما خودشیفتگی، خودمحوری و اشتغال مفرط با خود، وضعیتی است که لاجرم، بینصیبی از صمیمیت و ارتباط حقیقی را در پی دارد و فرد را به زندانی درونی محکوم میسازد.
دربارهی خودشیفتگی بیشتر بخوانید:
- چرا خودشیفته میشویم؟ ریشه خودشیفتگی از منظر روانکاوی
- خودشیفتگی سالم چیست و چگونه به خودشیفتگی بیمارگون تبدیل میشود؟
- ایدهآلگرایی در روابط
منابع:
*هلمز،جرمی. خودشیفتگی، ترجمه مهیار علیقلی. 1399. انتشارات بینش نو
*نکات برگرفته از یادداشتهای مربوط به پرونده مراجعین در طی سالها
دیدگاهتان را بنویسید