چرا من زشتم؟ آشنایی با اختلال خودزشت پنداری + راهکار

اختلال خود زشت پنداری به عنوان یک نگرانی مکرر و مداوم درباره نقص فیزیکی احتمالی در ظاهر و بدن تعریف میشود. ممکن است از ویژگیهای ظاهری خود راضی نباشیم. وقتی در آیینه نگاه میکنیم، بینی ما زیاد از حد بزرگ به نظر برسد یا اندازهی لبهایمان کوچکتر از حد معمول باشد.ممکن است فاصله بین چشمهایمان چیزی باشد که دوستش نداریم. درجاتی از اشتغال به بدن و ظاهر آن در همهی ما وجود دارد. تصویری که ما از بدن خود داریم بازنمایی ایستا نیست: این تصویر در تعاملی پویا با واقعیت داخلی و خارجی است.
با این حال، برخی افراد نگرانیهای خود را به سطح جدیدی میبرند. آنها بیش از حد به ظاهر خود اهمیت میدهند تا جایی که در زندگی آنها اختلال ایجاد میشود.
در اختلال خود زشت پنداری یا بد ریخت انگاری فرد بیش از حد درگیر بدن خود است. مدام فکر میکند که بدنش آن طور که باید زیبا نیست و تلاش میکند عیبهای ظاهری خود را بپوشاند. افراد مبتلا به این بیماری معمولاً خود را «زشت» میدانند و جمله (چرا من اینقدر زشتم) را زیاد تکرار میکنند. از موقعیتهای اجتماعی دوری میکنند یا حتی گاهی اوقات برای تغییر ظاهر خود به جراحی پلاستیک متوسل میشوند. اما اینکار علائم روانی را تشدید میکند و نارضایتی او را بیشتر میکند.
گفت اگر من یک حشره تبدیل شوم، باز هم مرا دوست خواهی داشت؟
شنید «البته مهم نیست چقدر زشت باشی، من همیشه دوستت خواهم داشت”
گفت: «مهم نیست؟ اگر تمساح بودم چی؟»
شنید: «من تو را محکم در آغوش میگیرم.»
فهرست محتوا:
Toggleچرا من اینقدر زشتم؟ به دنبال ایده آل یا واقعیت؟
افراد دارای اختلال خود زشت پنداری یا بد ریخت انگاری ، بدن خود را ناقص تصور میکنند. آنها مدام نگران هستند که دیگران بدن پر از عیبشان را ببینند و به آنها بگویند چقدر زشت هستند. بدنشان را دلیل تحقیر خود میدانند.
این افراد به دنبال بدن ایدهآل برای خود نیستند، آنها تصور میکنند بدنشان عادی و نرمال نیست. فرد احساس میکند که باید تمام تلاشش را بکند تا نقصهای خود را تغییر دهد و تبدیل به فردی عادی شود.
این اختلال در هر قسمت بدن میتواند متمرکز شود به عنوان مثال بینی، مو، کک و مک یاشکل لبها، وجود موهای زائد بدن یا شکل بدن به طور کلی.

ویژگیهای اختلال خود زشت پنداری؛ من زشتم!
- این افراد تصور میکنند دارای صفات زشت، غیرجذاب، غیرطبیعی یا حتی فلج هستند.
- نقایصی که خود متوجه آنها میشوند لزوما برای سایر افراد بد یا غیرعادی نیستند.
- این نگرانیهای ظاهری در برخی مواقع غیرجذاب و نامناسب به نظر میرسند و در برخی مواقع وحشتناک، نفرتانگیز و خود را به عنوان یک هیولا توصیف میکند.
- بیماران میتوانند روی جزئیات خاص یک یا چند قسمت تمرکز کنند. در بسیاری اوقات پوست کانون این اختلال میشود به عنوان مثال، آکنه، اسکار، چین و چروک، پوست رنگپریده.
- ادراکات مزاحم، ناخواسته و زمانبر هستند؛ حدود 3 تا 8 ساعت در روز را صرف بررسی این نقایص میکنند.
- معمولا اجتناب از آن یا کنترل این رفتارها و ادراکات سخت است.
ویژگی افرادی که خود را زشت میپندارند
این افراد دارای کمالگرایی ناسالم هستند. معمولا به خاطر عیبهای ظاهری ارتباطات عاطفی و کاری خود را محدود میکنند. این افراد خود را به شکل منفی ارزیابی میکنند. در نتیجه خود را مجبور میکنند تا رفتارهای خاصی را انجام دهند. رفتارهای وسواسی در بین این افراد زیاد دیده میشود. رفتارهایی مثل چک کردن بدن، استتار، لباس پوشیدن بیش از حد. افراد مبتلا به اختلال خود زشت پنداری بیشتر وقت خود را صرف بررسی تصویر خود در مقابل آینه میکنند. گاهی اوقات نگاه کردن در آیینه غیرقابلکنترل میشود. فرد به نوعی به آن اعتیاد پیدا میکند.
حتی گاهی اوقات فرد برای تنبیه خود یک آیینه جلوی خود میگذارد و خود را با ظاهرش که از نگاه خودش زشت است تنبیه میکند.
این افراد عزت نفس ضعیفی دارند و اضطراب اجتماعی زیادی تجربه میکنند. همیشه نگران نظر مردم درباره ظاهر خود هستند. ترجیح میدهند ارتباطات خود را محدود کنند.
همچنین بخوانید: چرا من اینقدر رنج میکشم؟
آغاز قصه اختلال زشت پنداری
در رشد طبیعی، کودک به تدریج احساس جذابیت و دوست داشتنی بودن را تجربه میکند. او از طریق اولین ارتباطات کلامی، غیرکلامی و تعامل با دیگران مخصوصا «پدر و مادر» میفهمد که موجودی دوست داشتنی و جذاب است. اما اگر والدین این دوست داشتنی بودن را به شکلی مشروط به او بدهند اضطراب در کودک فعال میشود.کودک باید درک کند تحت هر شرایطی دوست داشتنی و پذیرفتنی است. در غیر این صورت:
کودک همیشه درباره اینکه مادرش او را زیبا و دوست داشتنی میبیند یا نه اضطراب دارد. او با خود میگوید یعنی زمانی که مادرم به من نگاه میکند، یا با من حرف میزند با همهی وجود احساس میکند که من زیبا و دوستداشتنی هستم؟

نقش مادر در اختلال خود زشت پنداری و حس زشت بودن
اولین تبادلات بین مادر و نوزاد اهمیت اساسی دارد. آنها به یکدیگر نگاه میکنند. کودک توانایی جدا کردن خود را از احساساتش ندارد. هنوز آنقدر بزرگ نشده است که درک کند که میتوان عصبانی بود و کارهای بدی کرد اما باز هم دوست داشتی بود. کودک خود را مثل احساساتش زشت میداند.
مادر باید به کودک کمک کند تا احساسات منفیاش را در خود تحمل کند. اگر مادر این احساسات ببیند و بپذیرد کودک نیز آنها را به عنوان بخشی از خود میپذیرد. علاوه بر این مادر باید کلیت بدن کودک را ببیند و بپذیرد تا کودک هم بتواند همین کار را بکند. به این جملات دقت کنید:
«کاش موهات فر نبود…»
«کاش بینی تو به من رفته بود…»
این جملات به شکل هشیار و ناهشیار به کودک القا میکند که نقصی غیرقابلپذیرش دارد و باید تغییر کند یا پنهانش کند. آنچه که مادر بازتاب میدهد، همان «واقعیت» برای کودک است.
«اگر ظاهر خوبی نداشته باشم، نمیتوانم خوشحال باشم.»
«اگر ظاهر من ناکافی است، زندگی ارزش زیستن ندارد.»
اما اگر همهچیز خوب پیش برود در آینده او به بزرگسالی تبدیل میشود که خود را با تمام نقصهایش زیبا میبیند.
عوارض اختلال خود زشت پنداری
اختلال بد ریخت انگاری عوارضی مانند افسردگی شدید، افکار خودکشی و اختلال عملکردی و اجتماعی دارد.
این اختلال ناشناخته است و اغلب تشخیص داده نمیشود. بسیاری از بیماران از شکایت خود خجالت میکشند و معمولاً بهراحتی به دنبال کمک روانپزشکی نمیروند. متأسفانه برای بهبود ظاهر خود از درمانهای زیبایی و جراحی کمک میگیرند.
در جوامعی که زیبایی با موفقیت رابطهی مستقیم دارد و در عین حال به راحتی به دست نمیآید، اختلال بدریخت انگاری بیشتر بروز پیدا میکند. اختلال بدشکلی بدنی در صورت عدم درمان و با افزایش سن بدتر میشود. تغییرات فیزیکی مرتبط با افزایش سن، مانند چین و چروک و موهای خاکستری آنها را غمگینتر میکند.
در نهایت اختلال خود زشت پنداری (بدشکلی بدن) نشان میدهد که عدهای چگونه میتوانند خود را دوست نداشته باشند. دوست داشتن خود اتفاقی یکشبه نیست. دوست داشتن خود ظرفیتی است که از کودکی در همهی ما شکل میگیرد. اگر بخواهیم ظرفیت دوست داشتن خود را افزایش دهیم نیازمند تلاشیم. رواندرمانی و کمک گرفتن از یک روانشناس خوب میتواند در این مسیر به ما کمک کند. دوست داشتن خود از چیزهایی است که برای سلامت روانمان نیاز داریم.
منابع:
https://www.tandfonline.com
درباره حدیث نیک اندیش
من حدیث نیک اندیش هستم. دانشآموخته انستیتو روانپزشکی تهران؛ و کارشناسی در دانشگاه سمنان، رشته روانشناسی بالینی تحصیل کردهام. همیشه به دنبال دیدی گسترده برای تبیین اختلالات روانی بودم؛ در نتیجه برای ادامه تحصیل در دوره کارشناسی ارشد، روانشناسی سلامت بهترین گزینه بود تا بار دیگر اختلالات روانی را از دیدگاه جسم و بدن بررسی کنم. در کنار روانشناسی سلامت، به رویکردهای درمانی پویشی و تحلیلی علاقهمندم. زمینههای مطالعات من بیشتر در زمینه رویکردهای پویشی مخصوصا رواندرمانی پویشی کوتاه مدت فشرده (ISTDP) است. نوشتن از مسائل روانشناختی و بازگویی آنها به زبان ساده برایم اهمیت زیادی دارد؛ معتقدم هرچقدر عموم مردم در این باره بیشتر بدانند بیشتر میتوانند در روابط و زندگی روزمره سالمتر رفتار کنند. حتی اگر نوشتههایم تغییری ایجاد نکند میتواند تلنگری باشد برای کسانی که به دنبال آگاه شدن از زندگی درونیشان هستند.
نوشتههای بیشتر از حدیث نیک اندیش
دیدگاهتان را بنویسید