توجه به محتوای آشکار

ما همیشه به محتوای آشکار توجه میکنیم. زیرا این محتوا به ما نشان میدهد بیمار چگونه مشکلات خود را درک میکند. افراد غیر متخصص نیز معمولاً بنا به عادت در گفتگوهای روزمره به همین شیوه به حرفهای همدیگر توجه میکنند. (محتوای آشکار و ظاهری دیالوگها). اما درمانگران از قصد و به عمد اینگونه به حرفهای درمانجو گوش میکنند تا بتوانند به دو شکل گفتههایش را به وی بازتاب دهند.
1- بازتاب ایستایِ محتوا: یعنی بیان چیزی که بیمار گفته است بدون اضافه کردن چیزی.
2- بازتاب پویایِ محتوا: بیان چیزی که بیمار گفته است در حالی که به میلِ ضمنی بیمار برای حرکت یا تغییر در آن گفته نیز اشاره میکنیم.
فهرست محتوا:
Toggleچه زمانی و چرا:
ما چه زمانی به محتوای آشکار و ظاهری توجه میکنیم؟ همیشه.
چرا؟ زیرا یک اتحاد درمانی هشیار مبتنی بر فهم هشیار بیمار از مشکل خود و روند درمان است.
محدودیتها:
محتوای آشکار محصولِ مکانیسمهای دفاعیِ ناهشیار است. بیمار تنها قادر به دیدن چیزهاییست که دفاعها سانسور نکردهاند. و دفاع ها نه تنها چیزهایی که بیمار میتواند ببیند بلکه چیزهایی که میتواند درک کند را نیز محدود میکنند.
برای مثال:
بیماری که بیرونی سازی میکند، دیگران را به خاطر مشکلات خودش سرزنش میکند. دفاعِ سرزنش کردنِ دیگران توجه او را به بیرون سوق میدهد. در نتیجه او نمیتواند به درون خودش نگاه کند تا متوجه شود که چطور خودش دلیل و سبب رنجش خویش را فراهم میآورد. “دیگران دلیل رنج کشیدن من هستند.”
فهم بیمار از مشکلش برای خودش بسیار منطقی به نظر میآید. چرا؟ زیرا دفاع سرزنش کردن دیگران(بیرونی سازی) به خوبی احتمال دیدن هرگونه اطلاعات متناقض را منتفی میکند.
به همین ترتیب، بیماری که از دفاع “انکار” استفاده میکند؛ نمیتواند آنچه را که انکار میکند ببیند. بنابراین فهم هشیارانهی او آن چیزی که “انکار” میکند را حذف میکند.
بنابراین، داستانی که او نقل میکند برای هرکسی که از اطلاعاتی که دفاعِ “انکار” از خود بجا میگذارد ناآگاه است منطقی و بدون نقص به نظر میرسد.
فلذا اگر درمانگر تنها به محتوای آشکار گفتههای بیمار توجه کند، نمیتواند اطلاعاتی که دفاع حذف (مخفی) کرده است را ببیند. هر درمانگری این تجربه را هنگام ملاقات با همسر بیمارش داشته است که او را کاملاً متفاوت با توصیفی که بیمار از او ارائه داده است بیابد.
نتیجه گیری
بنابراین گرچه ممکن است یک فرد غیر متخصص تنها به محتوای آشکار و ظاهری گفتگو توجه کند. اما یک درمانگر ماهر باید همواره از زوایا و نقطه نظرهای مختلفی به آنچه در جلسه درمان میگذرد توجه کند.
چرا؟ زیرا درمانگر همواره باید به مشکلات ناهشیاری که محتوای ظاهری و آشکار، میل به مخفی کردنش دارند توجه کند. محتوای آشکار محصول دفاع هاست. بنابراین، نمیتواند تعارضات ناهشیار را آشکار کند.
برای مثال، سرزنش کردن، بیمار را از دیدن کاری که میکند و منجر به رنجشش میشود، باز میدارد. گرچه اگر درمانگر بتواند به بیمار کمک کند که کاری که میکند را ببیند، او دیگر مجبور نیست منتظر باشد که دیگران تغییر کنند تا رنجش متوقف شود.
اگر درمانگر بتواند به بیمار کمک کند انکارش را ببیند، او میتواند واقعیتهایی که از آنها اجتناب میکرده است را ببیند. در نتیجه میتواند احساسات، اضطراب و تعارضاتی را که پیش از این نمیدیده ببیند. بیمار میتواند دفاعهایی را ببیند که پیش از این آنها تعیین میکردند وی چه چیزهایی را میتواند ببیند!
پس ما همیشه به محتوایِ آشکار توجه میکنیم تا بتوانیم بیمار را از نقطه نظر خودش بفهمیم. و همچنین باید به زوایای دیگر بیمار نیز توجه کنیم تا بفهمیم دفاعهای بیمار اجازهی دیدن چه چیزهایی را به او نمیدهند.
به طور خلاصه اگه بیمار و درمانگر هردو تنها به محتوایِ آشکار توجه کنند، دفاعهای بیمار چشم هردو را نسبت به حقیقت کور خواهد کرد.
“گزیده ای از کتاب آیندهی من در مورد آموزش نگرش بالینی در رواندرمانی.”
دیدگاهتان را بنویسید