راهنمای تشخیصی روان پویشی(PDM)
چندین دهه است که بسیاری از پزشکان، به ویژه درمانگران روانپویشی و انسانگرا، در برابرتشخیص و طبقه بندی مقاومت می کنند، سیستم های طبقه بندی تشخیصی در عمل روانپزشکی به طور گسترده در سراسر جهان مورد استفاده قرار می گیرند، راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روان شناختی (DSM) و طبقه بندی آماری بین المللی بیماری ها و مشکلات مربوط به سلامت (ICD) از دیدگاه روانکاوی بسیار دور هستند.
در عصر کنونی، روانکاوان مجبورند بین «پذیرش» برچسبهای تشخیصی DSM، «انکار» آنها، یا توسعه جایگزینهایی که با فرمولهای تشخیصی بعدی، استنباطی، زمینهای، زیستی-روانی اجتماعی مشخصه رویکردهای روانکاوانه و انسانگرایانه سازگارتر باشد، یکی را انتخاب کنند. کتابچه راهنمای تشخیصی روان پویشی (“PDM”:Psychodynamic Diagnostic Manual) منعکس کننده تلاشی برای بیان یک تشخیص مبتنی بر روان پویشی است که شکاف بین پیچیدگی بالینی و نیاز به اعتبار تجربی و روش شناختی را پر می کند.
با توجه به مشکلاتی که بسیاری از پزشکان با تشخیص قطعی اختلالات روانشناختی دارند، PDM چارچوب جایگزینی را ارائه کرد که تلاش میکند «محدوده کامل عملکرد فرد – عمق و همچنین سطح الگوهای عاطفی، شناختی و اجتماعی را مشخص کند» PDM به صراحت خود را بهعنوان «طبقهشناسی افراد» به جای «ردهبندی بیماریها»، بهعنوان تلاشی برای توصیف «آنچه هست به جای آنچه که دارد» توصیف میکند.
فهرست محتوا:
Toggleتاریخچه
PDM محصول تلاش برای ایجاد یک سیستم تشخیصی روان پویشی محور با هدف پر کردن شکاف بین نیاز به اعتبار تجربی و روش شناختی و پیچیدگی بالینی است. این کتاب تحت ریاست استنلی گرینسپن(Stanley I. Greenspan)، نانسی مکویلیامز(Nancy McWilliams) و رابرت والرشتاین(Robert S. Wallerstein)، با همکاری انجمن روانکاوی آمریکا، انجمن بینالمللی روانکاوی، بخش روانکاوی انجمن روانشناسی آمریکا، آکادمی روانکاوی و روان پزشکی پویشی آمریکا و کمیته ملی عضویت در روانکاوی در مددکاری اجتماعی بالینی تالیف شد. هدف این راهنما تکمله ای بر DSM و ICD بیان شده است.
PDM از مقولههای تشخیصی DSM استفاده میکند، همچنین شامل گزارشهایی از تجربه درونی فردی است که برای درمان مراجعه میکند.در واقع PDM همان مقوله های تشخیصی DSM است بعلاوه ی تجربه ی فردی و اهمیت زیاد آن در این مقوله است که رنگ روان پویشی به تشخیص ها می دهد.
این راهنما شامل سه فصل است: 1) اختلالات سلامت روان بزرگسالان، 2) اختلالات سلامت روان کودک و نوجوان، 3) پژوهش ها و متون مفهومی که مبنای نظام طبقه بندی روان پویشی اختلالات روانی را تشکیل می دهند.
هر دو فصل در مورد کودکان و بزرگسالان شامل 3 محور است: سبکهای شخصیت و اختلالات متداول تر (محور P)، نیمرخ کلی عملکرد روانی (محور M) و نشانگان و سندروم ها و تجربه ی درون ذهنی فرد (محور S).
فصل مربوط به کودکان و نوجوانان نیز به دو بخش تقسیم میشود که یکی به اختلالات کودک و نوجوان میپردازد و دیگری علاوه بر اختلالات رشدی، به سلامت روان نوزادان و دوران اولیه کودکی میپردازد. تشخیص های ارائه شده در فصل بزرگسالان و کودکان/نوجوانان با نمونه های موردی واضح تر بیان شده اند.
طبقه بندی اختلالات روانی بزرگسالان
دراین نوشتار به طور خاص به معرفی کلی محورهای این سیستم تشخیصی در اختلالات روان شناختی و سلامت روان بزرگسالان می پردازیم.
محور P:
. محور P در PDM مبتنی بر رویکردهای نظری و تجربی است که توسط کرنبرگ، مک ویلیامز، بلات و وستن و شدلر توسعه یافته است و کارکرد شخصیت بهنجار و بیمار را توصیف می کند. در درجه اول، سازمان شخصیت فرد را به چهار سطح از جمله سالم،نوروتیک، مرزی سطح بالا یا سطح پایین تقسیم می کند و سپس عملکرد هریک را توضیح می دهد.).
اختلالات شخصیت در PDM- گسترده تر از آنهایی است که در DSM-IV-TR تعریف شده است و بر اساس سطوح سازمانی آنها طبقه بندی شده است.
محور M:
نیمرخ عملکرد روانی (محور M) بخش کوتاه و مختصری را تشکیل می دهد و به ظرفیتهای فردی می پردازد یعنی در حقیقت نگاهی دقیق تر به انسان می اندازد . محور M موارد زیر را تعریف می کند: 1) ظرفیت یادگیری، توجه و خودتنظیمی 2) ظرفیت روابط و صمیمیت (از نظر عمق، دامنه و ثبات). 3) ظرفیت تجربه درونی (سطح اعتماد به نفس و احترام به خود). 4) ظرفیت تجربه عاطفی، بیان و ارتباط. 5) سطح الگوهای دفاعی. 6) ظرفیت تشکیل بازنمایی های درونی و یکپارچه سازی تجارب 7) ظرفیت تمایز و ادغام. 8) قابلیت مشاهده خود و دیگران (ذهنیت روانی). 9) ظرفیت استانداردها و آرمان های درونی (احساس اخلاق).
در واقع این محور به ظرفیت ها و کارکردهای ایگو می پردازد.
محور S:
محور S “الگوهای علائم و تجربه درون ذهنی” که بر اساس دسته های تشخیصی DSM-IV-TR است. این محور بر تجربه های درون ذهنی بیمار تاکید دارد و در واقع بر مبنای توصیف علامتی DSM بنا نهاده شده است ولی ملاک های تشخیصی معینی برای هر اختلال معرفی نمی کند و توصیف مختصری از هر اختلال ارائه می دهد و تجربه ی درونی بیمار مبتلا به آن اختلال را با توجه به 4 مورد زیر توضیح می دهد: حالات عاطفی، الگوهای شناختی، حالات جسمی و الگوهای ارتباطی
نتیجه
از آنجایی که در تمرکز نظریه و عمل روانکاوی ذهنیت وجود دارد، توسعه ابزارهای سنجش عینی مورد نیاز تحقیقات تجربی دشوارتر است. سیستم های طبقه بندی تشخیصی روانکاوی/روان پویشی اهمیت بسزایی دارند تا هم تشخیص را با استفاده از روش های علمی پذیرفته شده در کلینیک و هم برای انجام تحقیقات تجربی ممکن کنند. تعداد مطالعات انجام شده با استفاده از چنین ابزارهای ارزیابی روز به روز در حال افزایش است. علاوه بر این، سیستمهای طبقهبندی روانکاوانه به لطف یافتههای بهدستآمده از این مطالعات، دائماً در حال توسعه و بهبود هستند. با توجه به دشواری درک نظریههای روانکاوی بهویژه در سالهای اول این حرفه، سیستمهای طبقهبندی تشخیصی روانپویشی که مفاهیم را ملموستر میکنند ممکن است در کارآموزی مورد استفاده قرار گیرند.
برای مطالعه گسترده تر این موضوع می توانید به کتاب “ارزیابی اختلالات شخصیت بر اساس راهنمای تشخیصی روان پویشی(PDM)”، انتشارات نیوند و به پدیدآورندگی “محمد امین شریفی” مراجعه نمایید.
دیدگاهتان را بنویسید