من یک مراجع از دست داده ام
“یه سئوال عجیب: من امروز مراجعی داشتم که تصمیم گرفت جلسات درمانش با من رو تموم کنه و در واقع بهم گفت که کمک من براش مفید بوده و بهش کمک کرده که بتونه با احساس خشمش بیشتر در تماس باشه و حد و مرزهای درستی رو برای دیگران در مورد خودش تعیین کنه.( قبل از این خشمش رو به سمت درون بر میگرداند و از این امر شاکی بود). و پایان دادن رابطه درمانی توسط وی در این زمان، هم نشانه ی اینست که چیزی در رابطه ی ما برای او مناسب و درست نبوده و هم اینکه الان تونسته عصبانیت رو احساس کنه و بگه “نه! من تمومش میکنم!” نظر شما راجع به این ارتباط چیه؟
یک سئوال مهم از طرف یکی از مخاطبان من!
پاسخ جان فردریکسون
من اگه بجای تو باشم؛ خوشحال میشم که اون تونسته قاطعیت خودش رو پیدا کنه، اما همزمان ناراحت هم میشم که چیزی در رابطه ما مشکل داشته و اون با من دربارش حرف نزده تا بتونیم مشکلی که داریم رو مخاطب قرار بدیم و حلش کنیم. چرا که داشتن این توانایی یه مهارت ارتباطی خیلی مهمه. و از این هم ناراحت میشم که متوجه مشکل موجود در رابطه مون نشدم و بهش نپرداختم. برام حتما این سئوال پیش میاد که نقطه ی کور من چی بوده؟ چی رو تو رابطه مون متوجه نشدم؟
پاسخِ کسی که سئوال رو پرسیده بود:
” نظر شما واقعا منو تحت تاثیر قرار داد. من راستش واقعا در این باره ناراحتم و واقعا نمیفهمم چرا مراجع جلسات رو ترک کرده؛ با اینکه احساس میکردم رابطه درمانی خوبی شکل گرفته بینمون. آیا این روش خوبیه که فیلم ضبط شده جلسه آخر رو بررسی کنم تا نقطه کورم تو این رابطه رو پیدا کنم؟
حالا جلسه آخر رو دیدم- الان به وضوح محتوای زنده در لحظه جلسه مبنی بر فکرهای بیمار درباره ترک کردن دوست دخترش یا واکنش نشون دادن به کسانی که بهش گوش نمیدن رو متوجه میشم. گرچه من احساسات انتقالی رو کاوش میکردم، ولی به طور مشخص ازش درباره اینکه به چه روشی داره به ترک کردن رابطه ما فکر میکنه سئوال نکردم. یا اینکه آیا حس میکنه من هم مثل بقیه بهش گوش نمیدم؟ پس شاید من باید این پیام ها و سیگنالهای اخیر رو واضح تر و دقیق تر کنکاش میکردم و کاوش کردن احساسات انتقالی به تنهایی کافی نبوده؟درسته؟
پاسخ جان فردریکسون:
آفرین! تو پیداش کردی! اون داشته به ترک کردن دوست دخترش( تلویحاً تو!) فکر میکرده چون فکر میکرده تو بهش گوش نمیدی. حالا دوباره گوش کن. ببین اون فکر میکرده بقیه به چی گوش نمیدادن؟ کاوش کردن احساسات انتقالی همه ی مشکلات دنیا رو حل نمیکنه. فقط در جای خودش به اندازه ی خودش مفیده. اما اگه بیمار حس میکنه تو بهش گوش نمیدی و نمیشنویش، پرس و جو از احساساتی که نسبت به تو داره فقط میتونه این حس که تو داری بیشتر طبق پروتکلِ خودت پیش میری تا شنیدن حرفای اون رو تقویت کنه. پس به طرز غیرقابل انتظاری کاوش احساسات انتقالی شورش ناهشیار علیه اتحاد درمانی رو بدتر میکنه.
توصیه پایانی
اولین کتاب درمانی من؛ به اسم رواندرمانی روانپویشی، دو فصل درباره چگونگی گوش کردن به محتوایِ زنده در لحظه جلسه دارد. اگه اون فصل ها رو بخونی، تواناییت در شنیدن ناهشیارِ بیمار رشد میکنه. وقتی بتونی این سرنخ ها رو در آینده ببینی، نرخ از دست دادن مراجعهات به طرز چشمگیری کاهش پیدا میکنه.
بیماران تقریبا همیشه قبل از اینکه درمان رو ترک کنن به صورت نمادین به ما میگن که میخوان درمان رو متوقف کنن. البته من هم همچین اشتباهی رو قبلا مرتکب شدم پس تو هم میتونی به کلوب من به نام ” اشتباه کنندگان!” بپیوندی و این توانایی شنیدنِ محتوایِ زنده در لحظه رو مثل من تقویت کنی و درمانگر ماهرتری بشی.
دیدگاهتان را بنویسید