دوست بودن با فرزند؛ چگونه با فرزند خود صمیمی شویم؟
«من و بچهام مثل دو تا دوست هستیم. من پدرش (یا مادرش) نیستم، عین رفیقش هستم.» جمله رایجی که این روزها زیاد به گوشمان میخورد و دوست بودن با فرزندان تبدیل به یکی از نمادهای پدر و مادر خوب شده است! اما اگر قرار باشد بین این دو نقش یعنی یک دوست خوب و یک پدر یا مادر خوب یکی را انتخاب کنید، ترجیح میدهید کدام یکی باشید؟ اگر در انتخاب پاسخ این سوال تردید دارید، این محتوا از کلینیک آگاه میتواند برای شما کمک کننده باشد.
فهرست محتوا:
Toggleدوستی با فرزندان یا والدگری؟
در گذشته فرزندپروری مقتدرانه و سختگیرانه رواج بیشتری داشت و تنبیه و مجازات، به عنوان یکی از ابزارهای تربیتی مورد استفاده قرار میگرفت؛ به گونهای که ترس از همین تنبیهها، عامل تاثیرگذاری در تربیت فرزندان بود. اما با گذشت زمان و ظهور سبکهای جدید فرزندپروری، تاکید بر ایجاد رابطهای حمایتگرانه و دوست بودن با فرزندان شد، اما این تاکید تا جایی پیش رفته که امروزه مرز میان پدر و مادر بودن و دوست بودن اغلب محو شده است، به خصوص با افزایش سن کودکان. بنابراین، پاسخ درست چیست؟ آیا باید با فرزندانتان دوست باشید؟
اکثر روانشناسان کودک موافقند؛ در حالی که والدین میتوانند و باید با فرزندان خود رفتار دوستانهای داشته باشند، در پایان روز هنوز باید نقش یک والد را برای او داشته باشند و نه یک دوست. چرا که یک رابطه دوستی، بنابر برابری دو فرد شکل میگیرد و یک طرف این رابطه نمیتواند بر دیگری امر و نهی کند یا برای او قانون بگذارد. یک دوست صمیمی نمیتواند به آنها بگوید چه زمانی باید به رختخواب بروند، درس بخوانند، چه رفتاری داشته باشند یا چه کارهایی انجام ندهند، اینها نقش والدین هستند و بچهها در این نقش به شما نیاز دارند.
همچنین بخوانید: دوستیابی در نوجوانی؛ کمک به نوجوان برای پیدا کردن دوست
خطرات دوست بودن با فرزندان
ممکن است فکر کنید اگر با فرزندانتان دوست باشید، شما را بیشتر دوست خواهند داشت! حتی میتواند تربیت آنها را آسانتر کند چراکه آنها به دلیل دوست بودن با شما، کاری را که از آنها بخواهید انجام میدهند، از شما چیزی پنهان نمیکنند و یا به شما دروغ نمیگویند. اما واقعیت این است که تلاش برای دوست بودن با فرزندان برای کودک و نوجوان شما گیجکننده است!
چراکه مرزها، قوانین و چهارچوبهایی که شما برای فرزندان خود مشخص میکنید، منجر به احساس امنیت در آنها میشود، درمقابل اگر بخواهید با فرزندتان دوست باشید، نمیتوانید قوانین یا دستورالعملهای زیادی به آنها بدهید. مشکل دیگر این است که در نتیجه، دوست بودن با فرزندان ممکن است باعث شود فرزندانتان به تصمیمات شما احترام نگذارند و به عدم تایید و «نه» گفتن شما گوش ندهند؛ زیرا شما هرگز از آن استفاده نکردهاید. دوست بودن با فرزندان میتواند خطرات زیر را به دنبال داشته باشد:
آیا صمیمی شدن با فرزند باعث از دست رفتن اقتدار میشود؟
اگر سعی کنید با فرزندتان دوست باشید، به قیمت اقتدار شما تمام میشود و نقش شما به عنوان والد تضعیف میگردد! در واقع تلاش برای ایجاد رابطهای از جنس دوستی، تصویر شما را به عنوان محافظ و نگهبان از بین میبرد و میتواند کودک را از یکی از مهمترین شبکههای پشتیبانی که میتواند از آن برخوردار باشد، محروم کند؛ چرا که بچهها نیاز دارند تا اطمینان یابند که شما همیشه حامی و تکیهگاه آنها هستید، در هر شرایطی آنها را دوست دارید، کنترل شرایط را در دست دارید و از آنها محافظت خواهید کرد. بنابر این دوست بودن با فرزندان ممکن است باعث شود آنها حس کنند چنین تکیهگاهی را از دست دادهاند و مضطرب و بیقرار شوند.
بچهها به والدینی نیاز دارند که خط قرمز مشخص کنند، به برخی چیزها نه بگویند و نصیحت کنند. بله، فرزند شما ممکن است عصبانی یا ناراحت شود و حتی ممکن است شکایت کند که شما بدترین والدین دنیا هستید! اما تعیین محدودیتها یک روش سالم فرزندپروری است و شما باید آن را به خاطر فرزندتان انجام دهید. محدودیتها به بچهها کمک میکند تا یاد بگیرند چه چیزی ایمن و چه چیزی ناایمن است، چه چیزی مناسب اوست و چه چیزی نامناسب. جالب است بدانید تحقیقات نیز نشان دادهاند که فقدان ساختار قانونمند تربیتی میتواند رابطه والد-کودکی را تضعیف کند و باعث شود که بچهها بیشتر احساس کنند که از سوی والدین کنترل میشوند!
تلاش برای دوست بودن با فرزند و اثر معکوس
تلاش برای دوست بودن با فرزندان میتواند فشار غیرضروری بر او وارد کند! فشاری که به اندازه کافی بالغ نیستند تا بتوانند از عهده آن برآیند. چرا که تلاش شما برای دوست بودن با او میتواند چنین پیامی مخابره کند که در تلاش هستید تا از طرف فرزندتان پذیرفته و دوست داشته شوید! در این حالت، ناخواسته فشار مضاعفی بر کودک وارد میشود تا بتواند این نیاز شما را بر آورده کند در حالی که وظیفه او این نیست که به شما کمک کند تا احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید.
محرم اسرار فرزند بودن
تلهای که ممکن است شما والدین با هدف دوست بودن با فرزندان خود در آن گرفتار شوید این است فرزند خود را محرم اسرار خود قرار دهید، همانطور که دوستان محرم اسرار یکدیگر هستند! مثلا ممکن است مشکلات و احساسات خود با همسر، همسایه، دوستان و…..را با کودک به اشتراک بگذارید. اتفاقی که بسیار خطرناک است؛ چرا که کودک هنوز از نظر اخلاقی، عاطفی یا فکری برای ایفای چنین نقشی آماده نیست. همچنین وقتی فرزندتان را معتمد خود میکنید، به عبارت دیگر به او میگویید که شما و کودک، تصمیمگیرندگان مشترک امور هستید.
اما فراموش نکنید اگرچه بچهها میتوانند نظر خود را به شما ارائه دهند و به شما بگویند که چه چیزی را دوست دارند و چه چیزی را دوست ندارند، اما تصمیمات خاص – به ویژه تصمیمات مهم – نهایتا باید توسط شما والدین گرفته شود. بچهها باید درک کنند در پایان این شما بزرگسالان هستید که مسئول تصمیمگیری هستید.
دنیاهای متفاوت فرزند و والدین
دوستان گروهی از افراد هستند که تصورات و ایدههای مشابهی درباره زندگی دارند اما شما و فرزندتان این گونه نیستید! حقیقت این است که کودکان نسبت به بزرگسالان تصورات کاملاً متفاوتی در مورد کاری که باید انجام دهند، دارند. درست و نادرست از نظر آنها متفاوت است و اولویتهای متفاوتی نیز دارند. اگر شما به دنبال دوستی با فرزندان باشید، یا باید شما دنیای خود را تغییر دهید و به او نزدیک کنید یا فرزندتان! در نهایت نیز ممکن است این تفاوت ها خود منجر به بحث و درگیری شوند.
همچنین بخوانید: چگونه مادر خوبی باشیم؟ ویژگیهای مادر به اندازی کافی خوب!
چگونه میتوانید تعادلی مناسب بین نقش والدگری و دوستی با فرزندان ایجاد کنید؟
هیچ پدر و مادری دوست ندارد یک دیکتاتور باشد! ما نیز همچین چیزی از شما نمیخواهیم! بسیار مهم است یک والد صمیمی، حمایتگر و همدل باشید و با آنها وقت بگذرانید، اما فراموش نکنید این بدان معنا نیست که برای رسیدن به این هدف، باید از والد بودن خود دست بکشید.
برای حفظ این تعادل، باید در مراحل ابتدایی کودکی، همیشه پدر و مادر باشید و تقریباً همه تصمیمات مهم را برای آنها بگیرید. اما با بزرگتر شدن فرزندتان و رشد استقلال و خودمختاری، رابطه شما نیز تا حدودی تغییر میکند و میتوانید بیشتر به عنوان یک مربی یا هدایتگر عمل کنید و به آنها اجازه دهید تا به تدریج در تصمیمگیری مستقل شوند. به خصوص در دوران نوجوانی و سن بلوغ که فرایند «فردیت» یعنی تبدیل به فردی منحصر به فرد و مستقل شدن در بچهها آغاز میشود. البته در نظر داشته باشید سنی که در آن شروع به عقبنشینی میکنید تا حد زیادی به بلوغ و مسئولیتپذیری فرزندتان بستگی دارد.
دریافت مشاوره خانواده آنلاین
چگونه با فرزند خود دوست باشیم؟
همچنین میتوانید به دنبال فرصتهایی برای گذراندن وقت با هم و انجام کارهایی باشید که هر دو از آنها لذت میبرید تا بتوانید رابطه گرم و صمیمی خود را حفظ کنید و ارتقا دهید. مراقب باشید که به فرزندانتان به عنوان روشی برای رفع نیاز به دوستی در خود نگاه نکنید. در نتیجه، هر هفته زمانی را برای گذراندن وقت با بزرگسالان زندگی خود اختصاص دهید. انجام این کار به شما این امکان را میدهد که روابط باکیفیتی با دیگران ایجاد کنید تا برای سرگرمی یا رضایت به فرزندان خود وابسته نشوید.
در نهایت مجدد تاکید میکنیم رابطه صمیمانه و گرم با رابطهای از جنس دوستی متفاوت است؛ شما باید نهایت تلاش خود را انجام دهید تا رابطهای سالم و امن با فرزندان خود بسازید به گونهای که آنها بتوانند به شما اعتماد کنند و مصائب و مشکلات خود را بدون هیچ ترس و نگرانی با شما در میان بگذارند اما فراموش نکنید: فرزند شما میتواند دوست دیگری پیدا کند، اما نمیتواند والدین دیگری پیدا کند. این فقط شما و خود شما هستید که میتوانید والدین او باشید.
درباره سما بخشی
من سما بخشی هستم. سال 97 در رشته کارشناسی روانشناسی بالینی از دانشگاه شهید بهشتی، و سال 1400 در رشته روانشناسی در مقطع ارشد از دانشگاه تربیت مدرس فارغ التحصیل شدم. روانشناسی، حرفهای است که توأمان نیاز به دانش تئوری و عملی دارد و تبدیل به یک درمانگر حرفهای شدن، مسیری طولانی، پر پیچ و خم و البته شیرین است. از این رو، از حدود سال 1398 کارگاه و دورههای مهارتافزایی خود را شروع کردم. نوجوانی، همچون طوفان پر تلاطمی است که هم والد و هم خود نوجوان را وارد چالشهای بیپایان میکند. از این رو، برای گرون نوجون مقاله مینویسم و هدفم این است که با آگاهیبخشی و راهنمایی به والدین، به آنها و نوجوانانشان کمک کنم تا حتی شده با ذرهای آرامش بیشتر، از این دوره عبور کنند. عاشق طبیعت و سفرم؛ سفر از آن اتفاقاتی است که به سلامت روان خودم و حتی حرفه کاریام کمک میکند.
نوشتههای بیشتر از سما بخشی
دیدگاهتان را بنویسید