لوگو کلینیک روانپویشی اگاه
  • مشاوره روانشناسی
    • مشاوره فردی
      • مشاوره فردی شیراز
      • مشاوره فردی تهران
      • مشاور فردی آنلاین
    • مشاوره خانواده
      • مشاوره خانواده شیراز
      • مشاوره خانواده تهران
      • مشاوره خانواده آنلاین
    • روانشناس کودک
      • روانشناس کودک شیراز
      • روانشناس کودک تهران
      • روانشناس کودک آنلاین
    • روانشناس نوجوان
      • روانشناس نوجوان شیراز
      • روانشناس نوجوان تهران
      • روانشناس نوجوان آنلاین
    • مشاوره زوج درمانی
      • زوج درمانگر شیراز
      • زوج درمانگر تهران
      • زوج درمانگر آنلاین
      • مشاوره خیانت
    • مشاوره ازدواج
      • مشاوره ازدواج شیراز
      • مشاوره ازدواج تهران
      • مشاوره ازدواج آنلاین
    • مشاوره طلاق
      • مشاوره طلاق تهران
      • مشاوره طلاق شیراز
    • مشاوره تحصیلی
      • مشاوره تحصیلی آنلاین
      • مشاوره تحصیلی در تهران
      • مشاوره تحصیلی در شیراز
    • مشاوره شغلی
      • مشاوره شغلی در تهران
      • مشاوره شغلی در شیراز
      • مشاوره شغلی آنلاین
    • مشاوره جنسی و زناشویی
    • مشاوره افسردگی
    • مشاوره ترک اعتیاد
    • مشاوره وسواس فکری
    • مشاور استرس و اضطراب
  • روانشناسان
    • روانشناس شیراز
    • روانشناس تهران
    • روانشناس آنلاین
  • کارگاه روانشناسی
    • کارگاه عمومی روانشناسی
    • دوره تخصصی روانشناسی با مدرک
  • وبلاگ
    • وبلاگ عمومی
    • وبلاگ تخصصی
  • فروشگاه
    • کتاب
    • مقالات تخصصی
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • طرح حمایت
نوبت مشاوره
استعلام مدرک
0
  • مشاوره روانشناسی
    • مشاوره فردی
      • مشاوره فردی شیراز
      • مشاوره فردی تهران
      • مشاور فردی آنلاین
    • مشاور کودک
      • روانشناس کودک شیراز
      • روانشناس کودک تهران
      • روانشناس کودک آنلاین
    • روانشناس نوجوان
      • روانشناس نوجوان شیراز
      • روانشناس نوجوان تهران
      • روانشناس نوجوان آنلاین
    • مشاوره خانواده
      • مشاوره خانواده شیراز
      • مشاوره خانواده تهران
      • مشاوره خانواده آنلاین
    • زوج درمانگر
      • زوج درمانگر شیراز
      • زوج درمانگر تهران
      • زوج درمانگر آنلاین
      • مشاوره خیانت
    • مشاوره ازدواج
      • مشاوره ازدواج تهران
      • مشاوره ازدواج شیراز
      • مشاوره ازدواج آنلاین
    • مشاوره طلاق
      • مشاوره طلاق تهران
      • مشاوره طلاق شیراز
    • مشاوره تحصیلی
      • مشاوره تحصیلی در شیراز
      • مشاوره تحصیلی در تهران
      • مشاوره تحصیلی آنلاین
    • مشاوره شغلی
      • مشاوره شغلی در تهران
      • مشاوره شغلی در شیراز
      • مشاوره شغلی آنلاین
    • مشاوره جنسی و زناشویی
    • مشاوره افسردگی
    • مشاوره ترک اعتیاد
    • مشاوره وسواس فکری
    • مشاور استرس و اضطراب
  • روانشناسان
    • روانشناس شیراز
    • روانشناس تهران
    • روانشناس آنلاین
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • وبلاگ
    • وبلاگ عمومی
    • وبلاگ تخصصی
  • آکادمی تخصصی روانشناسی
  • کارگاه‌های آموزشی
    • کارگاه عمومی
    • دوره روانشناسی
  • فروشگاه
    • کتاب
    • مقالات تخصصی
  • دریافت نوبت مشاوره
  • طرح حمایت
  • استعلام مدرک
لوگو کلینیک روانپویشی اگاه
0

زوج درمانی با استفاده از روانپویشی فشرده و کوتاه مدت (ISTDP)

1402-05-11
تاریخ به‌روز رسانی: 04-08-1402
ارسال شده توسط کلینیک روانشناسی آگاه
ناظر علمی محتوا: دکتر مهدی رضا سرافراز
تخصصی
زوج درمانی با ISTDP

در اینجا می‌خواهیم بر تعدادی از مفاهیم اولیه اما مهم درمانی و کاربرد این مفاهیم در زوج درمانی با ISTDP مروری داشته باشیم. آنچه در اینجا مطالعه می‌کنید، توسط ماروین اسکورمن، مشاور مورد تأیید در حوزه سلامت روان آموزش داده شده است و توسط جوآنز کیدینگ ، مددکار اجتماعی و بالینی مورد تأیید شرح و بسط داده شده است.

فهرست محتوا:

Toggle
  • چرا می‌توانیم از مفاهیم ISTDP برای زوج درمانی استفاده کنیم؟
  • درمانگر، الگوی صمیمیت
  • قفل گشایی ناهشیار در زوج درمانی
  • هدف از درمان
  • نقش انتقال در درمان زوج‌ها
  • یک جلسۀ درمان ایده آل زوج درمانی بر مبنای ISTDP
  • جلسۀ زوج درمانی جو و لیزا
  • بخش سوم، زوج درمانی با استفاده از اصول ISTDP
  • بخش چهارم، زوج درمانی با استفاده از اصول istdp
    • نحوۀ کمک درمانگر به جو و لیزا
    • جو و لیزا از جلسۀ درمان خود چه آموختند؟
    • حالا به این نکتۀ مهم توجه کنید که:
    • ایجاد تغییر به خاطر بهبود زندگی خود
  • قسمت پنجم: زوج درمانی با استفاده از اصول  ISTDP
    • ادامۀ جلسۀ درمان جو و لیزا :
    • سرشاخ شدن با مقاومت
  • قسمت هفتم:
  • نتیجه گیری

چرا می‌توانیم از مفاهیم ISTDP برای زوج درمانی استفاده کنیم؟

دکتر حبیب دوانلو رویکرد روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت (ISTDP) را بنیان گذاشته است. او از این رویکرد درمانی برای درمان فردی استفاده می‌کرده است. دوانلو هرگز از این مدل درمانی برای درمان زوج‌ها استفاده‌ای نکرده است. با این حال، از آنجایی که نزدیکی هیجانی و صمیمیت هیجانی در رویکرد درمانی ISTDP محوریت زیادی دارد و همچنین اینکه به طور کلی، هم هدف عمده‌ی روابط و هم منشأ اصلی تعارض در روابط همین صمیمیت و نزدیکی هیجانی است، می‌توان از مدل درمانی دوانلو برای کار با زوج‌ها نیز استفاده کرد و این روش درمانی را مطابق با کار زوج درمانی جرح و تعدیل کرد.

درمانگر، الگوی صمیمیت

بخشی از کار درمانگر در اتاق درمان این است که الگویی از صمیمیت را به نمایش در بیاورد تا زوج‌هایی که به او مراجعه می‌کنند متوجه شوند که رفتارهای سالمِ جایگزین چه رفتارهایی هستند. آنها در اتاق درمان و در ارتباط با درمانگر متوجه خواهند شد که به جای فاصله گرفتن از یکدیگر و استفاده از مکانیسم‌های دفاعی چه رفتارهای سالم‌تری را می‌توانند از خود نشان دهند و این رفتارهای جایگزین چه طوری به نظر می‌رسند.

قفل گشایی ناهشیار در زوج درمانی

وقتی که زوج‌ها به طور طبیعی احساسات یکدیگر را بیدار می‌کنند، قفل گشایی ناهشیار می‌تواند به صورت خود به خودی اتفاق بیافتد. همچنین، زمان و فضایی برای این وجود دارد که درمان را به سمت آن تجربه هدایت کنیم؛ اما هرگز نباید هدف‌گذاری ما در استفاده از قفل گشایی ناهشیار در کار با زوج‌ها به همان شیوه‌ای باشد که ممکن است در درمان فردی با رویکرد ISTDP از آن استفاده می‌کنیم. خودِ زوج، یک بیمار است؛ نه هر یک از زن و شوهر به تنهایی.

هدف از درمان

برخلاف درمان فردی ISTDP که هدف از درمان ایجاد تغییراتی در کاراکتر و شخصیت بیمار و کمک به او برای دستیابی به ریشه‌ی روان رنجوری است، وقتی که از رویکرد ISTDP برای درمان زوج‌ها استفاده می‌کنیم، ما می‌پذیریم که هر دو طرف رابطه، یعنی هم زن و هم شوهر به صورت فردی “آشفتگی” های خاص خود را دارند و ما صرفاً می‌خواهیم به آنها کمک کنیم تا در کنار یکدیگر، زندگی رضایت‌بخش‌تری داشته باشند.

نقش انتقال در درمان زوج‌ها

گفته شده است که تغییر کاراکتر اغلب زمانی رخ می‌دهد که بازسازی کانال‌های تخلیه‌ی اضطراب ناهشیار اتفاق بیافتد و دفاع‌های ناسازگارانه‌ی بیمار نیز بازسازی شوند. درمانگرانی که با الهام از رویکرد درمانی ISTDP کار زوج درمانی را انجام می‌دهند نیز می‌توانند در فضای انتقالی با زوج‌ها ‌کار کنند؛ اما باز هم معمولاً هدف از این کار قفل گشایی ناهشیار نیست.

با این حال، کار کردن با زوج‌ها در فضای انتقالی می‌تواند کارکرد تنظیم اضطراب داشته باشد. و شاید از همه مهم‌تر اینکه کار کردن در فضای انتقالی می‌تواند به شناسایی و برطرف کردن سرزنش کردن‌هایی که به صورت جا به جا شده و دفاعی در رابطه بین زوج‌ها اتفاق می‌افتد کمک کند. این اتفاق باعث می‌شود که بیمار نسبت به مقاومت خود در برابر صمیمیت هیجانی هشیار شود و این مقاومت به صورت ناهمخوان با خود در بیاید.

بخش دوم مقاله

در ادامه این مقاله، ابتدا فهرست کوتاهی از مفاهیمی را بررسی می‌کنیم که هم در روان‌درمانی فردی با رویکرد ISTDP به کار می‌روند و هم با مفاهیم به کار رفته در زوج درمانی‌ای که الهام گرفته از ISTDP است هم پوشی دارند.

اولین موضوعی که می‌خواهیم بررسی کنیم سؤال پرسیدن در مورد ماهیت توصیفی و پدیدار شناختی مشکلات یک زوج و شفاف سازی موضع هر یک از زوجین و نقطه نظرات آنان است. ما صادقانه در مورد موضع‌هایی که زوجین در آنها قرار گرفته‌اند و پیامدها و معانی ضمنی آنها صحبت می‌کنیم و این کار را سر شاخ شدن می‌نامیم. تجربۀ تمرکز بر اینجا و اکنون بر احساسات و مکانیسم‌های دفاعی نیز از دیگر کارهایی است که در این جلسات زوج درمانی انجام می‌دهیم.

به این نکته نیز توجه داشته باشید که برخی مکانیسم‌های دفاعی مانع از برقراری یک رابطۀ صمیمانه و عاطفی بین زن و شوهر می‌شوند. علاوه بر این، درمانگر به زن و شوهر طی جلسات درمان مهارت‌هایی را نیز آموزش می‌دهد. درمانگر در اتاق درمان به صورت زنده و عملی به زن و شوهر نشان می‌دهد که چه رفتاری می‌تواند جایگزین سالم‌تر و بهتری برای رفتار فاصله گرفتن از یکدیگر باشد. تمام این موارد اساس و بنیاد زوج درمانی ای را تشکیل می‌دهند که الهام گرفته از ISTDP است.

یک جلسۀ درمان ایده آل زوج درمانی بر مبنای ISTDP

بیایید نگاهی بیاندازیم به یک جلسۀ درمان ایده آلی که بر مبنای مفاهیم به کار رفته در ISTDP برگزار می‌شود. در چنین جلسۀ درمانی، زوجی که برای درمان مراجعه کرده‌اند مشکلی را مطرح می‌کنند که زوج درمانگر بتواند در زمینۀ آن مشکل به آنها کمک کند. یا زوجین خودشان مشکل شان را مطرح می‌کنند و یا اینکه مشکل آنها همان جا در طول جلسۀ درمان پدیدار می‌شود.

این اتفاق، در جلسات درمان اتفاق معمولی است. بنابراین، چه مشکل زوجین به وضوح همانجا در جلسۀ درمان خودش را نشان دهد و چه اینکه صرفاً زوجین مشکل خود را بیان کنند، درمانگر به هر یک از زن و شوهر کمک می‌‌کند تا ببینند که چه احساساتی داشتند یا دارند و چگونه دارند با این احساسات کنار می‌آیند و یا کنار می‌آمدند. درمانگر به آنها کمک می‌کند تا ببینند که نحوۀ کنار آمدن آنها با این احساسات‌شان منجر به این می‌شود که آنها از نظر عاطفی از یکدیگر فاصله بگیرند به جای اینکه با یکدیگر گفت و گو کنند و به یکدیگر نزدیک شوند.

 

جلسۀ زوج درمانی جو و لیزا

لیزا و جو وارد اتاق درمان می‌شوند. درمانگر به جو که به نظر می‌رسد به شدت مضطرب باشد می‌گوید:

درمانگر: خب پس تو از دست لیزا عصبانی هستی. بگو که علت عصبانیتت از لیزا چیست؟

دعوت کردن از جو برای اینکه رو به درمانگر کند و توضیح دهد که چرا از دست لیزا خشمگین است کمک می‌کند تا اضطراب او کاهش یابد. وقتی که جو به درمانگر نگاه می‌کند و نگاهش را از لیزا برمی‌دارد، اضطرابش کمتر می‌شود. همچنین، این مداخلۀ درمانگر جو را به تأمل کردن در مورد خود دعوت می‌کند که همین نیز به کمتر شدن اضطراب او کمک می‌کند.

جو: وقتی لیزا به پسرمان لوک توجه می‌کند من نمی‌توانم این رفتارش را تحمل کنم. پسرمان نیازی به این ندارد که در آغوش کشیده شود. لیزا نباید این کار را بکند.

وقتی که جو به سؤال درمانگر پاسخ می‌دهد، لحن صدایش نشان می‌دهد که آزرده خاطر است و چشمان خود را به گونه‌ای می‌چرخاند که حاکی از کلافگی او است. لیزا نیز به نظر می‌رسد که در خود فرو رفته است.

بخش سوم، زوج درمانی با استفاده از اصول ISTDP

در قسمت قبلی از این مجموعه مقالات، درمانگر از جو پرسید که علت عصبانیتش از همسرش چیست و جو پاسخ داد که وقتی همسرش به پسرشان جو توجه می‌کند او عصبانی می‌شود. شرح بقیۀ جلسۀ زوج درمانی جو و لیزا را در ادامه بخوانید:

درمانگر: پس علت عصبانیت تو از لیزا این است که نحوۀ رفتار او با پسرتان لوک را دوست نداری. اگر این رفتار لیزا را دوست نداری، خب دوست نداری و من برای این اینجا نیستم که به تو بگویم نباید احساسی را که داری داشته باشی؛ اما متوجه هستی که وقتی خشمگین می‌شوی، با لحنی سرزنشگرانه صحبت می‌کنی؛ انگار که داری با لیزا به شکلی تحکّم آمیز و با نگاهی از بالا به پایین حرف می‌زنی.

جو: بله، فکر می‌کنم من واقعاً سرخورده شده‌ام.

درمانگر: متوجه هستم. من با احساس خشم سرخوردگی‌ات مشکلی ندارم؛ اما اینکه وقتی خشمگین می‌شوی با لیزا به شکلی تحکم آمیز صحبت می‌کنی و به او می‌گویی که باید چه کاری انجام دهد چه نتیجه‌ای دارد؟

جو: خب مشخص است که نتیجۀ خوبی ندارد. وقتی این کار را می‌کنم او از من کناره‌گیری می‌کند و ما روزها با یکدیگر صحبت نمی‌کنیم.

درمانگر: دوست داری که یاد بگیری چگونه خشم خودت را نشان دهی تا شما دو نفر بتوانید به یکدیگر نزدیک‌تر شوید نه اینکه از هم دورتر شوید؟

جو: قطعاً دوست دارم.

درمانگر: چه می‌شود اگر فقط به لیزا از احساسی که داری بگویی و بگویی که از دست او خشمگین هستی و نحوۀ توجه کردن او به لوک تو را نگران می‌کند؟ و اینکه تو درک می‌کنی که عقیده تو مهم‌ترین و درست ترین عقیده نیست اما دوست داری که در مورد نگرانی‌هایت با او صحبت کنی. آیا فکر می‌کنی که صرف گفتن این حرف‌ها و این گونه صحبت کردن با او به آسان‌تر شدن زندگی شما در کنار یکدیگر کمک می‌کند؟

جو: ممکن است همین طور باشد. بله.

درمانگر: لیزا اگر جو به جای حرف‌هایی که وقتی به حال خودش رهایش کردی به تو زد، این حرف‌ها را به تو می‌زد، زندگی برایتان راحت‌تر نمی‌شد؟

لیزا: بله همین طور است؛ شنیدن این حرف‌ها مثل این است که قدم در بهشت گذاشته باشم.

درمانگر: خیلی خب. همچنین اینکه لیزا من متوجه شدم که امروز کناره‌گیری کردی و هر دوی شما طوری رفتار کردید که تو نقش کمی در فرایند درمان داشته باشی و کناره‌گیری کنی. همین الان نسبت به جو چه احساساتی داری؟

لیزا: وقتی به صورت تحکّم آمیز با من حرف می‌زند؛ این کارش را زیاد دوست ندارم.

درمانگر: خب اصلاً چرا باید همچین رفتاری را دوست داشته باشی. وقتی جو به صورت تحکم آمیز با تو صحبت می‌کند نسبت به او چه احساساتی پیدا می‌کنی؟ رفتاری که تو آن را دوست نداری و کاملاً قابل درک است که دوست نداشته باشی.

لیزا: خب، برافروخته می‌شوم.

درمانگر: آها، قابل درک است. کنار آمدن با این برافروختگی از طریق فروخوردن احساساتت و کناره‌گیری کردن برایت چطور است؟

لیزا: خوب نیست؛ اما نمی‌دانم چه کار دیگری می‌توانم انجام دهم.

درمانگر: آیا از اینکه به جو بگویی وقتی به آن شکل تحکّم آمیز با تو صحبت می‌کند از دستش خشمگین می‌شوی، ملاحظه می‌کنی؟

لیزا: عادت ندارم این گونه با او صحبت کنم اما این ایده که با او این گونه صحبت کنم به من حس خوبی می‌دهد؛ اما شاید انجام دادنش زیاد برایم راحت نباشد.

درمانگر: فکر نمی‌کنی همین کناره‌گیری کردن و صحبت نکردن‌تان با یکدیگر به مدت چند روز است که مشکل‌ساز است؟

لیزا: درست است؛ خیلی از این رفتار خسته هستم.

درمانگر: بسیار خب، از این رفتار خسته هستی و فکر می‌کنی اگر بی‌پرده در مورد خشمی که به جو داری با او صحبت کنی، این کار می‌تواند به بهبود رابطۀ‌تان کمک کند؟ جو تو چگونه احساس بهتری پیدا می‌کنی؟ اینکه لیزا احساساتش را در خودش فرو بریزد و روزها از تو فاصله بگیرد یا اینکه به تو بگوید وقتی به صورت تحکّم آمیز با او صحبت می‌کنی از تو خشمگین می‌شود؟

جو: من بیشتر دوست دارم از لیزا بشنوم که از دستم خشمگین است تا اینکه به من کم محلی کند.

درمانگر: آیا این به این معناست که تو فکر می‌کنی وقتی به صورتی تحکّم آمیز با لیزا حرف می‌زنی، منطقی است که او از دستت خشمگین باشد؟

جو: قطعاً. من اصلاً دوست ندارم این طوری باشم.

لیزا: شنیدن این حرفت به من احساس خوبی می‌دهد. قبل از این پیش نیامده بود که حس کنم احساسات من را ارزشمند و معتبر بدانی.

درمانگر: بسیار خب. گرچه قابل درک است که دوست نداری جو با تو به شکلی تحکّم آمیز صحبت کند، با توجه به اینکه جو نگران نحوۀ توجه تو به لوک است، فکر می‌کنی خشم او از تو بابت این موضوع منطقی است؟

لیزا: من فکر می‌کنم این موضوع ارتباطی با گذشتۀ جو داشته باشد که من اطلاع کمی در موردش دارم. بنابراین، بله. با توجه به گذشتۀ جو و اینکه اگر صرفاً در این مورد صحبت کنیم که او در مورد گذشتۀ خود چه احساساتی دارد و نه اینکه چطور با آن کنار می‌آید، به نظرم خشم او از این موضوع می‌تواند قابل درک باشد.

درمانگر: بسیار خب. پس هردوی شما دارید می‌گویید که اگر هر دوی شما به شکل صمیمانه‌تری خواسته‌ها و احساسات و نیازهایتان را ابراز کنید، نه اینکه از هم فاصله بگیرید و همچنین اگر طرف مقابل از احساسات شما حمایت کند، این باعث می‌شود که زندگی هر دوی شما در کنار یکدیگر آسان‌تر شود.

و هر دوی آنها در پاسخ به این سؤال درمانگر گفتند بله قطعاً.

درمانگر: بنابراین، به نظر می‌رسد که در اینجا وجه اشتراکات زیادی وجود داشته باشد.هر دوی شما دوست دارید به جای اینکه از هم فاصله بگیرید، رابطۀ صمیمانه‌تری داشته باشید. همچنین، هر دوی شما می‌خواهید که به احساسات‌تان اهمیت داده شود؛ اتفاقی که وقتی از یکدیگر فاصله می‌گرفتید نمی‌توانست رخ دهد.

لیزا و جو پاسخ می‌دهند که بله ما متوجه چیزی که دارید می‌گویید و به ما نشان می‌دهید هستیم. این گونه احساس خیلی بهتری داریم. سپس آن دو دست‌های یکدیگر را صمیمانه در دست هم گرفتند و به گرمی فشار دادند؛ اتفاقی که از ابتدای جلسه نیافتاده بود.

بخش چهارم، زوج درمانی با استفاده از اصول istdp

در زوجی که قسمت سوم مقاله، شرح جلسات درمان‌شان را توضیح دادیم، اتحاد درمانی هشیار ایجاد شد. هر یک از زوجین در مورد علت درون روانی مشکلات بین خود به بینش دست پیدا کردند. در درمان ISTDP این علیت را از طریق مثلث تعارض توضیح می‌دهند. در این جلسۀ زوج درمانی، زوج ها به این باور رسیدند که با دفاع‌های خود مقابله کنند و در عوض از نظر هیجانی با یکدیگر صمیمی شوند.

نحوۀ کمک درمانگر به جو و لیزا

درمانگر به هر یک از این زوجین کمک کرد تا ببینید که آنها چگونه با احساس خشم و رنجش خود برخورد کرده‌اند و چگونه این نحوۀ برخورد آنها با احساساتشان برخلاف علایق‌شان بوده است. سپس، درمانگر رفتار جایگزینی را به آنها ارائه داد. این رفتار جایگزین، به جای فاصله‌گیری هیجانی، شامل صمیمیت هیجانی می‌شد. هر دوی آنها نیز موافق بودند که داشتن این رفتار جایگزین با یکدیگر، برای آنها خیلی بهتر است.

جو و لیزا از جلسۀ درمان خود چه آموختند؟

این زن و شوهر در جلسۀ درمان یاد گرفتند که احساسات طرف مقابل را تصدیق کنند، از احساسات یکدیگر حمایت کنند و نشان دهند که احساسات یکدیگر را درک کرده‌اند. نه لزوماً نحوۀ برخورد آنها با هیجاناتشان، بلکه خود هیجاناتی که تجربه می‌کردند نیز مؤلفه‌ای حیاتی از صمیمیت هیجانی است. توجه به اینکه چه شخصی دارد این احساسات را تجربه می‌کند و آنها چه چیزی را از سر گذرانده‌اند و اینکه چه چیزی برای آنها اهمیت دارد، باعث می‌شود که این احساسات برایمان قابل درک شوند و برایمان منطقی به نظر برسد که این احساسات، احساساتی ارزشمند هستند. این مؤلفه، مؤلفه‌ای بسیار مهم برای صمیمیت هیجانی است.

حالا به این نکتۀ مهم توجه کنید که:

گرچه داشتن تعارضاتی در مورد هیجانات منفی و ناخوشایند بسیار رایج است، اما در زوج درمانی این فقط احساسات منفی و ناخوشایند نیستند که مهم است به آنها توجه کنیم و آنها را استنباط کنیم.

احساسات مثبت از مهربانی و عطوفت و احساسات جنسی گرفته تا هیجان و لذت، همگی واقعاً به اندازۀ احساسات منفی در زوج درمانی اهمیت دارند.

ایجاد تغییر به خاطر بهبود زندگی خود

همچنین، مهم است که به این نکته نیز توجه کنیم که وقتی درمانگر پرسید آیا فکر می‌کنی این رفتار می‌تواند زندگی شما را آسان‌تر کند، پرسیدن این سؤال شیوۀ مهمی برای اطمینان حاصل کردن در این مورد بود که هر یک از زوجین درک می‌کنند که درمانگر به هیچ یک از انها پیشنهاد نمی‌کند کاری را انجام دهند تا صرفاً فردی دیگر را از خودشان راضی کنند. بلکه در واقع، نوع ارتباط مطرح شده در جلسۀ درمان به راستی برای هر یک از زوجین به طور فردی نیز بهتر است.

این موضوع بر این نکته تأکید می‌کند که هر یک از زوجین درک می‌کنند که از آنها خواسته نمی‌شود که به قیمت نادیده گرفتن خودشان، برای طرف مقابل کاری را انجام دهند و به این خاطر که طرف مقابل خوشش بیاید، خودشان را تغییر دهند؛ بلکه از آنها خواسته می‌شود کاری را انجام دهند که واقعاً خودشان هم دوست دارند انجام دهند و تمرکز درمانگر نیز روی همین موضوع است. درمانگر در جلسۀ زوج درمانی این گونه فکر می‌کند که این کار و این طرز رفتار قرار است برای هر دوی این افراد به عنوان یک زوج مفید باشد.

دستیابی به این موقعیت که یک اتحاد درمانی هشیارانه، قوی و شفاف در جلسۀ درمان بین درمانگر و مراجعین شکل بگیرد، معمولاً کاری ساده و سر راست نیست؛ زیرا پویایی‌های روانی هر یک از زوجین اکثر اوقات پیچیده هستند. همچنین، مکانیسم‌های دفاعی هر یک از زوجین نیز برای فرایند درمان مانع ایجاد می‌کنند.

قسمت پنجم: زوج درمانی با استفاده از اصول  ISTDP

در در قسمت قبلی این مقاله، توضیحاتی در مورد جلسۀ زوج درمانی جو و لیزا و اصول به کار رفته در آن را مطالعه کردید، ادامه این مجموعه را نیز اینجا بخوانید:

در راستای اصل ایجاد اتحاد درمانی هشیار و درک عمیق این نکته که از مراجعان خواسته نمی‌شود که خودشان را تغییر دهند تا طرف مقابل از تغییر آنها خشنود شود، بسیاری از اوقات برای درمانگر مفید خواهد بود که به هر یک از زوجین کمک کند تا ببینند که مسائلی که خودشان را نشان می‌دهند تا در جلسات زوج درمانی روی آنها کار کنیم، مسائلی هستند که آنها احتمالاً به خاطر خودشان می‌خواهند روی این مسائل کار کنند؛ صرف نظر از اینکه آیا این رابطه ادامه پیدا خواهد کرد یا به پایان خواهد رسید.

ادامۀ جلسۀ درمان جو و لیزا :

درمانگر (خطاب به لیزا) : بنابراین، اینکه وقتی خشمگین می‌شوی خودت را کنار می‌کشی و رفتاری منفعلانه نشان می‌دهی، قبل از اینکه با جو در ارتباط باشی نیز در تو وجود داشته و بعد از اینکه با جو ارتباط برقرار کردی نیز ادامه پیدا کرده است. این رفتار با تو خواهد بود مگر اینکه نحوۀ مقابله‌ات با احساس خشم خود را بهبود بخشی. آیا می‌خواهی که به خاطر خودت، روی این مسئله کار کنی؛ صرف نظر از اینکه اوضاع ارتباطی بین تو و جو چگونه پیش برود؟

در مورد جو نیز به همین ترتیب عمل می‌کنیم. به این صورت که به او کمک می‌کنیم تا متوجه شود که او واقعاً صرف نظر از ارتباطش با لیزا، به خاطر نفع خودش روی نحوۀ مقابله‌اش با احساس خشم خود کار می‌کند.

حالا به موضوع بعدی می‌پردازیم :

کار کردن در فضای انتقالی به عنوان راهی برای ایجاد مقاومت در برابر صمیمیت هیجانی در صورتی که هشیارانه و ناهمخوان با خود (ego distonic) باشد.

فرض کنید که جو و لیزا مراجعانی باشند که مقاومت بیشتری از خود نشان می‌دهند و محافظه‌کارانه‌تر رفتار می‌کنند :

لیزا: من خیلی بدبختم و این واقعاً تقصیر جو است. اگر جو بهتر با من رفتار می‌کرد، حال من بهتر بود و انقدر تنها نبودم. من نمی‌توانم به او بگویم که چه احساسی نسبت به او دارم. او سک عوضی است‌.

درمانگر: متوجه هستم. همین الان نسبت به من چه احساساتی داری؟

لیزا: خب، خوبم. برایم اهمیتی ندارد.

درمانگر: ببین که همین الان چقدر داری مرا نادیده می‌گیری و داری از من فاصله می‌گیری. آیا من هم برای تو یک عوضی هستم؟

لیزا: خب، نه، نه این طور نیست.

درمانگر: با این حال تو به من هم اجازه نمی‌دهی که به تو نزدیک شوم. پس برایت واضح و شفاف نیست که نسبت به من چه احساساتی داری؛ در حالی که من تو را تحقیر نکرده‌ام.

لیزا: بسیار خب. بله.

درمانگر: بنابراین، به خوبی از جو به عنوان یک پوشش و نقاب استفاده کنی. تو می‌توانی به جو اشاره کنی چون او واقعاً گاهی اوقات با لحنی تحقیرآمیز با تو صحبت می‌کند؛ اما ما می‌بینیم که نحوۀ ارتباط برقرار کردن تو با آدم‌ها این گونه است. چون الان از من هم داری فاصله می‌گیری. آیا بدبختی و تنهایی تو از زمانی آغاز شد که جو را ملاقات کردی یا حتی قبل از ملاقت با جو نیز چنین احساسی داشتی؟

لیزا: نه. البته که من در زندگی‌ام خیلی زیاد چنین احساساتی داشته‌ام؛ حتی زمانی که نوجوان بودم.

درمانگر: باز هم شواهد بیشتری را مطرح می‌کنی که نشان می‌دهند نمی‌توانی احساس بدبختی و تنهایی خود را به گردن جو بیاندازی. این طور نیست؟ تو قبل از آشنایی با جو نیز چنین احساساتی را تجربه می‌کردی و فاصله گرفتنت از من هم به همین ترتیب است. من از نظر تو یک آدم عوضی نیستم و تو هم در این مورد موافق بودی.

لیزا: متوجه هستم که چه می‌گویید. انگار من دارم از رفتار بد جو به عنوان توجیهی برای فاصله گرفتنم از او استفاده می‌کنم.

درمانگر: این طوری به نظرم می‌رسد. خودت چه فکر می‌کنی؟ و جو تو چه فکری می‌کنی؟

لیزا: بله، من فکر می‌کنم درست می‌گویید.

جو: من واقعاً خوشحالم که شاهد این لحظات هستم. من می‌دانم که نباید با لحنی تحقیرآمیز با لیزا صحبت کنم‌ و وقتی این کار را می‌کنم نیز می‌دانم که نباید بکنم؛ اما من همیشه احساس می‌کردم که زیادی دارم سرزنش می‌شوم؛ بنابراین، شنیدن این صحبت‌ها واقعاً برایم خوشایند است.

سرشاخ شدن با مقاومت

برای یک لحظه تصور کنید که لیزا و جو دارند بسیار تدافعی رفتار می‌کنند. معمولاً در یک لحظۀ مشخص، یکی از زوجین نسبت به دیگری رفتاری تدافعی‌تر دارد؛ اما بیایید تصور کنیم که آنها نسبت به یکدیگر دچار سوءتفاهم شده‌اند و هر دوی آنها دارند یکدیگر را سرزنش و نکوهش می‌کنند. بدیهی است که چنین رفتاری پیشرفت درمان را به خطر می‌اندازد. پس به سرشاخ شدن با مقاومت نیاز داریم.

قسمت ششم:

درمانگر: متوجه هستید که گفتگوی بین شما چطور قطع شده است؟ شما نسبت به یکدیگر دچار سوءتفاهم شده‌اید و دارید یکدیگر را نکوهش می‌کنید. تا زمانی که به این کارها ادامه دهید، درمانی رخ نمی‌دهد و همچنان احساس تنهایی خواهید کرد و با یکدیگر در کشمکش باقی خواهید ماند. در چنین شرایطی اختلاف نظرهایتان باقی خواهد ماند و شما نیز پشت دیوارهای دفاعی خود باقی خواهید ماند. آیا واقعاً می‌خواهید که بقیه زمان جلسه درمان خود را به این ترتیب بگذرانید؟ آیا می‌خواهید به همان اهداف و اولویت‌هایی که شما را به این جلسه درمان کشانده دست پیدا نکنید؟

 

این صحبت‌های درمانگر باعث می‌شود که جو و لیزا به خودشان بیایند.

 

درمانگر: یکی یکی شروع می‌کنیم. لیزا بیا اول با تو شروع کنیم. خشمگین به نظر می‌رسی. لطفاً برایم توضیح بده که به چه خاطر از دست جو عصبانی هستی؟ و جو نوبت به تو هم می‌رسد؛ اما اگر قبل از اینکه صحبت‌های لیزا تمام شود میان صحبتش بیایی و اجازه ندهی که حرف‌های لیزا شنیده شود و از این طریق احساسات لیزا را کم اهمیت بشماری، به جایی نخواهیم رسید. بنابراین لازم است که هر یک از شما به صورت جداگانه صحبت کنید؛ اما من قول می‌دهم که نوبت به شنیدن حرف‌های تو هم می‌رسد. اشکالی ندارد اگر با شنیدن حرف‌های لیزا شروع کنیم و بعد در یک گفتگوی جداگانه، از احساسات تو صحبت کنیم جو؟

 

تجربه نشان می‌دهد که بهتر است نوبتِ اول برای صحبت کردن را به کسی بدهیم که به نظر می‌رسد آزرده خاطرتر است. همچنین، برای اینکه هنگام صحبت کردن یکی از زوجین و قبل از تمام شدن صحبت‌های او زوج دیگر شروع به صحبت کردن و پاسخ دادن نکند، باید به طور واضح توضیح دهیم که هر یک از آنها در گفتگوهایی جداگانه فرصت پیدا می‌کنند تا حرف‌هایشان را بزنند.

یا تصور کنید که جو فردی متخاصم و اهل مجادله است و به راحتی دست بردار نیست. در چنین شرایطی لازم است که درمانگر محکم باشد و روی حرف خود پافشاری کند و با او همراه نشود. به عنوان مثال، در چنین شرایطی درمانگر می‌تواند به جو بگوید: جو تو هنوز هم داری همین کار را می‌کنی؛ هنوز هم به خودت حالت تهاجمی گرفته‌ای و وقتی در چنین حالتی قرار می‌گیری، من نمی‌توانم به تو کمکی بکنم. من می‌خواهم به تو در مورد احساساتی که داری کمک کنم و می‌خواهم به تو کمک کنم تا درک شوی؛ اما وقتی به خودت حالت تهاجمی می‌گیری، نمی‌توانم به تو کمکی بکنم.

اما جو باز هم به رفتار خود ادامه می‌دهد و حالتی تهاجمی دارد.

درمانگر: هنوز هم حالتی تهاجمی به خودت گرفته‌ای و من هنوز هم نمی‌توانم به تو کمکی بکنم.

اگر جو روی رفتارهای خود پافشاری می‌کند، در این مرحله درمانگر باید رو به لیزا بکند و جو را نادیده بگیرد و صرفاً با شخصی در اتاق درمان ارتباط برقرار کند که می‌توان با او گفتگو کرد.

قسمت هفتم:

وقتی یکی از زوجین آن دسته از رفتارهای خود را که باعث ایجاد فاصله در رابطه می‌شوند به عنوان رفتارهایی مشکل ساز در نظر نمی‌گیرد:

تصور کنید که جو فکر می‌کند تحکم‌آمیز صحبت کردنش با لیزا رفتاری توجیه پذیر است.

جو: من از دست لیزا عصبانی هستم. البته که با لیزا تحکم آمیز صحبت می‌کنم. لیزا سزاوار چنین رفتاری است.

درمانگر: از اینکه صادقانه حرفت را زدی ممنونم. می‌ترسم این چیزی باشد که مجبور باشی با آن زندگی کنی. جو علاقه‌ای به تغییر دادن نحوه برخوردش با احساس خشمش نسبت به تو را ندارد. آیا تو می‌خواهی در چنین شرایطی زندگی کنی؟

لیزا: نمی‌دانم. به نظر شما من باید او را ترک کنم؟

درمانگر: این یک انتخاب شخصی است که فقط خودت می‌توانی در موردش تصمیم بگیری؛ اما من فکر می‌کنم هر تصمیمی که در مورد رابطه‌ات با جو بگیری، در کنارش لازم است که این را هم در نظر بگیری که اوضاع قرار است این گونه باشد و جو این گونه است و احتمال اینکه این وضعیت تغییری کند وجود ندارد؛ زیرا او فکر نمی‌کند اشکالی داشته باشد که با تو به صورت تحکم‌آمیز صحبت کند.

در اینجا اتحاد درمانی هشیارانه و اتفاق نظر در مورد اینکه چه چیزی باعث ایجاد مشکل می‌شود وجود ندارد. درمانگر به جای اینکه سعی کند اتحاد درمانی را به زور ایجاد کند، صرفاً این موضوع را مطرح می‌کند که اشتراک نظری در مورد آنچه باعث ایجاد مشکل می‌شود بین جو و لیزا وجود ندارد. بنابراین، درمانگر این موضوع را نیز بیان می‌کند که احتمال ایجاد تغییر در این وضعیت نیز وجود ندارد.

در این زمان، تکلیف درمانگر این است که به لیزا کمک کند تا چشمان خود را به این واقعیت باز کند که همسرش حاضر نیست در خودش تغییری ایجاد کند و لازم است که لیزا یا آماده پذیرش رفتارهای همسر خود باشد و یا این رابطه را ترک کند.

همچنین، توجه کنید و مطمئن شوید که به زوج دیگر نیز به شکلی منصفانه و به اندازه کافی فرصت داده‌اید تا حرف‌های خود را بیان کند.

حالا بیایید فرض کنیم که شدت خشم جو نسبت به لیزا واقعاً نامتناسب است. مهم است که متوجه شوید چه چیزی باعث می‌شود که جو انقدر شدید از دست لیزا خشمگین شود. یکی از راه‌های انجام این کار را در ادامه می‌بینید:

درمانگر: جو من نمی‌گویم که از دست لیزا خشمگین نباش؛ اما خشمی که تو نسبت به او داری آنقدر شدید است که باعث می‌شود با خودم فکر کنم که آیا پشت این خشم پیشینه و سابقه‌ای هم وجود دارد؟ آیا لیزا، نوزادتان و فرزندتان لوک تو را یاد چیزی یا کسی می‌اندازند؟ آیا در گذشته تو چیز مشابهی وجود داشته که آن هم باعث خشم تو شده باشد؟

اگر جو بتواند ریشه‌های تاریخی آنچه او را خشمگین می‌کند ببیند (و به زبان ISTDP منظور همان رأس P در مثلث شخص است)، به عنوان مثال فرض کنید که برادر کوچکتر او توجه مادرشان را بیشتر به خودش جلب می‌کرده؛ توجهی که جو هرگز از سمت مادر خود دریافت نکرده اما دوست داشته دریافت کند، مهم است که احساس خشم جو و آسیبی که دیده است را معتبر بشماریم؛ اما همچنین باید به او کمک کنیم تا متوجه شود که لیزا سزاوار تمام این خشمی که دارد از سمت او دریافت می‌کند نیست‌. همچنین باید به جو کمک کنیم تا خشم خود را تجزیه و تحلیل کند.

درمانگر: جو بگو چند درصد از احساس خشمی که داری نسبت به لیزا است و چند درصد از آن خشمی است که نسبت به مادرت داری؟

جو: راستش را بخواهید، فکر می‌کنم ۴۰ درصد این احساس خشمم نسبت به لیزا است و ۶۰ درصد آن نسبت به مادرم است.

درمانگر: خیلی خوب است که این دو را از هم جدا کردی. بنابراین، وقتی این خشم شدید را نسبت به لیزا احساس می‌کنی چطور؟ تو اجازه دادی تا لیزا متوجه شود که فقط ۴۰ درصد از احساس خشم تو به طور مستقیم مربوط به او می‌شود و بیشتر احساس خشمی که داری نسبت به مادرت است‌.

لیزا: اوه خدای من این باعث می‌شود شنیدنش برایم خیلی راحت تر شود و باعث می‌شود که بخواهم در کنارت باشم و مراقبت باشم جو.

جو: چرا به این موضوع فکر نکردم. من فریب خوردم. سعی می‌کنم تا از این به بعد احساس خشمی که به مادرم دارم را از احساس خشمی که به تو دارم جدا کنم تا بیش از اندازه از تو خشمگین نشوم.

نتیجه گیری

پویایی‌های روانی بی‌شماری وجود دارند که اغلب در جلسات زوج درمانی پدیدار می‌شوند؛ اما امیدواریم که این توضیحات کوتاه و ناجامع، به شما نمونه‌ای از تعداد کمی از مفاهیم مهمی را نشان دهد که در این جلسات درمان به کار می‌روند. همچنین امیدواریم این توضیحات به شما درکی در مورد راه‌های کار با زوج‌ها در جلسه درمان با الهام از مفاهیم به کار رفته در ISTDP داده باشد.

 

قبلی فیلم گرفتن از جلسات درمان و مسئله‌ی محرمانگی
بعدی اختلال اضطراب فراگیر چیست و چه زمانی باید به روان‌شناس مراجعه کنیم؟

3 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

  • hossein.gh.n1375@gmail.com گفت:
    1402-05-20 در 02:18

    خیلی وقت بود دنبال این موضوع میگشتم مرسی

    پاسخ
  • حوری درخشان گفت:
    1402-08-07 در 18:04

    سلام و ممنون از مطلب مفیدتان البته بقول خودتان غالبا با دفاع ها و مقاوت بیشتری حاضر میشوند.

    پاسخ
  • hossein.gh.n1375@gmail.com گفت:
    1402-08-14 در 00:11

    ممنون میشم تو حوزه زوج درمانی با متد istdp مطلب بیشتری به اشتراک بزارین

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو در سایت
جستجو برای:
کلینیک روانشناسی آگاه
وقت مشاوره کلینیک آگاه
لیست روانشناسان کلینیک آگاه

روانشناس شیراز  |  روانشناس تهران  |  روانشناس آنلاین  |‌  مشاوره روانشناسی آنلاین خارج از کشور

خدمات روانشناسی کلینیک آگاه

روانشناس کودک  |  مشاوره فردی

مشاوره ازدواج  |  مشاوره طلاق

مشاوره خانواده  |  مشاوره زوج درمانی

روانشناس نوجوان  | مشاوره طلاق

مشاوره جنسی  | مشاوره شغلی

مشاوره تحصیلی  | مشاوره ترک اعتیاد

جدیدترین مقالات روانشناسی
  • چگونه کودک مستقل تربیت کنیم؟ 1404-03-21
  • چرا تغییر نمی‌کنیم؟ 1404-03-18
  • آیا ارتباطی بین روده و اضطراب وجود دارد؟ 1404-03-11
  • اختلال خواب چیست؟ 1404-03-07
  • تحلیل روانشناختی فیلم “Loveable” 1404-03-04
لوگو کلینیک روانشناسی آگاه

مرکز ارائه خدمات روانشناسی آگاه خانواده بزرگی از مراجعین و متخصصین را بنیان نهاده است که ارتباطی صمیمانه و در عین حال حرفه‌ای با یکدیگر دارند.

راه های ارتباطی

  • شیراز، خیابان ملاصدرا، ابتدای کوچه ۱۰
  • تهران، پاسداران، خیابان بوستان دوم، خیابان گیلان غربی، بین فرخی یزدی و داوود اسلامی، نبش موحد2، پلاک 5، واحد 1
  • شیراز: ۰۷۱۳۶۴۷۴۶۶۰
  • تهران: 02122849351
  • ۰۹۰۱۵۴۴۲۷۲۲
  • clinicagah@gmail.com

مشاور خانواده
مشاور ازدواج
مشاور کودکان
مشاور شغلی
مشاور ترک اعتیاد
مشاور نوجوانان
بهترین روانشناس تهران
بهترین روانشناس شیراز
مشاوره آنلاین

مشاور فردی
مشاوره طلاق
مشاوره جنسی
مشاوره افسردگی
مشاور استرس و اضطراب
مشاوره برای وسواس فکری
مشاوره روانشناسی آنلاین خارج از کشور

برای دریافت جدیدترین بلاگ‌های آگاه و دعوت‌نامه‌های کارگاه‌ها همین حالا ایمیلت رو وارد کن. قدم بعدی آگاه شدن، اینجاست.

نوبت مشاوره

روانشناس آنلاین

روانشناس شیراز

روانشناس تهران

گاهی برای شناخت بهتر خودمون و عبور از روزهای سخت، فقط کافیه یکی کنارمون باشه که بهتر مارو بفهمه. از همین امروز، با همراهی مشاوران حرفه‌ای ما قدم‌به‌قدم جلو برو؛ ما اینجاییم تا کنارت باشیم.

شروع مسیر تحول