میتونم الان جلسه رو ترک کنم؟ (جان فردریکسون پاسخ میدهد)
فهرست محتوا:
Toggleتمهیدات
در ادامه به بررسی سوالی درباره میل درمانجو به ترک زودهنگام جلسه درمانی و پاسخ جان فردریکسون به آن میپردازیم.
سئوال «من یه سوال درباره مسئلهای که به نظر میاد در ارتباط با درمانجوها گاهی ممکنه پیش بیاد دارم. در نقطهای از بازتابِ مقاومت یا چیزی در این رابطه درمانجو ممکنه بگه “آیا ممکنه این جلسه رو زودتر تموم کنیم چون من دیگه حرفی برای گفتن ندارم؟”
پاسخ من توی این موقعیت چیزی شبیه به اینه: “خب این زمان متعلق به تو هست و البته مایهی تعجبه که میخوای جلسهای که قراره به تو کمک کنه رو زودتر تموم کنی و خودتو از کمکی که میتونی به دست بیاری محروم کنی.” این پاسخ هم در جهت فشار آوردن به احساسات و هم از بابت باز کردن مدخلی به یک دیالوگ جدید میتونه مفید باشه اما میخواستم بدونم نظر شما راجع به این موضوع چیه و آیا میتونید بهم کمک کنید که این مسئله رو بهتر بفهمم و یا حتی مداخله بهتری بکنم؟
تحلیل فرایند
با تشکر از یکی از اعضای انجمن برای پرسیدن این سئوال.
میل به ترک کردن زودهنگام جلسه درمانی یک دفاع است. بنابراین برای شما محل کنکاش و کنجکاوی بالینی باید این باشد که همین الان چه اتفاقی افتاد که منتهی به بالا آمدن این دفاع در بیمار در این لحظه شده است؟ این تحلیل فرایندِ جاریست.
درمانگر: “برام جالبه که بدونم یک لحظه پیش چه احساساتی در تو نسبت به من بیدار شد که حالا میخوای جلسه رو زودتر ترک کنی؟”
درمانگر: “شما الان میگید میخواید جلسه رو ترک کنید ولی یک لحظه پیش به نظر میرسید مشکلی برای بودن در اینجا نداشتید. برام جالبه بدونم چه چیزی احساس در خطر بودن به شما میده که این نیاز به ترک کردنِ اینجا رو بالا میاره؟”
مقاومت انتقال
یا میتونید به عنوان مقاومت انتقال این عمل رو در نظر بگیرید:
درمانگر: “حالا که داری به ترک جلسه درمان فکر میکنی؛ برام جالبه بدونم چه احساساتی نسبت به من بالا اومدن که باعث میشن تو بخوای جلسه رو ترک کنی؟ همین الان اینجا چه احساساتی نسبت به من بالا اومدن؟”
الگویی از خودتخریبگری
اگر بیمار الگویی از خودتخریبگری دارد، میتوانید به آن اشاره کنید.
درمانگر:” حالا داری به ترک کردن جلسه درمان فکر میکنی. آیا ممکنه این بخشی از الگوی خودتخریبگری تو باشه؟ الگویی که باعث میشه تو شغلها و پروژهها رو قبل از به ثمر رسیدن و درو کردنِ جایزه و نتیجه تلاشت ترک کنی؟ اگه آره، به نظرت منطقیه که ما به احساساتی که الان نسبت به من بالا اومدن نگاه کنیم تا بفهمیم چه چیزی اون الگوی خود تخریبگری رو فعال میکنه؟”
دفاع نفی
همچنین در نظر داشته باشید عبارت ” من چیزی برای گفتن ندارم” مکانیسم دفاعی نفی است. پس اگر “ن” را از عبارت فوق بیرون بکشیم و دوباره جمله را بازنویسی کنیم چیزی که در واقع بیمار میگوید این است: “من چیز دیگری برای گفتن دارم” و برای پرهیز از گفتن آن چیز، او از مکانیسم دفاعی دیگری استفاده میکند: پیشنهاد به ترک جلسه درمانی پیش از آنکه آن چیز را بگوید.
پس اگر بخواهید به دفاع نفی اشاره کنید:
درمانگر: “برام جالبه بدونم چه چیز دیگهای هست که میخواهید بگویید؟”
پی نوشت: فروید در مقاله بالینی و مهم نفی(1925) درباره این مفهوم روانکاوانه اینگونه مینویسد: ” محتوای یک تصور یا ایدهی سرکوب شده، به شرط آنکه دستخوش “نفی” شود میتواند به خود آگاهی راه یابد. نفی، یک راه شناخت امر سرکوبشده است.
پینوشت دو: دوانلو شکل عملیاتی از مفهوم نفی از نظر فروید را ارائه میدهد که آن را “انکار ایدههای جدید” مینامد.(دوانلو، 2000). یعنی بیمار چیزی را انکار میکند که با محتوای قبلی ارتباطی ندارد، این انکار اغلب پیوندی ناهشیار است که در قالب یک امر منفی ظاهر شده است.
دیدگاهتان را بنویسید