تحلیل انیمیشن قرمز شدن؛ نقد انیمیشن turning red
انیمیشن قرمز شدن (turning red)، داستانی است درباره ی بلوغ دختران، اما نه آنگونه کلیشهای که ابتدا به ذهن مخاطب میآید. در این انیمیشن بیشتر از مسائل جسمانی بلوغ، مسائل روانی و مخصوصاً نحوهی مواجهه با احساسات در نظر گرفته شده است. انیمیشن قرمز شدن (turning red) به ویژه برای مخاطب ایرانی ملموس و جذاب است؛ چرا که “دومی شی” کارگردان آن، یک زن شرقی است و به مسائل و دغدغههای زنانه در فرهنگ آسیایی پرداخته است. زن ایرانی چالشهایی را که در انیمیشن به نمایش در میآید بارها و بارها تجربه کرده است. در ادامه این محتوا از کلینیک روانشناسی آگاه، به بررسی کامل و تحلیل انیمیشن قرمز شدن میپردازیم.
فهرست محتوا:
Toggleمادرِ همیشه نگران در انیمیشن قرمز شدن
اولین چالشی که مِی مِی، دختر نوجوان با آن مواجه است، مستقل شدن از مادری بیشحمایتگر و کنترلگر است. مادری که با نگرانی و توجه بیشازحد و بیجا، به می می اجازهی داشتن وجودی مستقل نمیدهد. نگرانیهایی از این دست که: «من به اونا اعتماد ندارم»، که دختر نوجوان را ضعیف و وابسته به مادر بار میآورد.
در این دیدگاه پارانوییدی، دختر توانایی اینکه گلیم خودش را در مقابل جامعهی مهاجم از آب بکشد ندارد. مادر با مراقبتی خفهکننده به دختر اجازه نمیدهد علایق خودش را دنبال کند و به تبع آن، دختر خشمی شدید را نسبت به مادر تجربه میکند که در سکانسهای انتهایی به نمایش در آمده است.
تغذیه کردن، جایگزین عشقورزی در انیمیشن turning red
مهمترین روش مادر برای ابراز محبت به میمی، تغذیه کردن است. او که به خاطر سانسور کردن احساساتش، ظرفیت عشقورزی محدودی دارد، تغذیه را جایگزین ابراز احساسات میکند. بنابراین میمی، درک و توجه و احساسات مثبت را به جای مادر، از دوستانش میگیرد. مادر، با سرکوب احساسات خود، ابتدا جسم و روان را از هم جدا میپندارد. سپس نیازهای روانی دختر را نادیده میگیرد و همه چیز را در جسم، خلاصه میکند. او مراقب تغذیهی دختر است و بعد از بلوغ برای مواجهه با خونریزی و دردهای جسمانی در کنار اوست، اما این مراقبتِ صرفاً جسمانی برای مِیمِی کافی نیست.
استعارهی پاندای سرخ، با پوستی آتشین و ذاتی بازیگوشانه
آنچه که بدنهی اصلی داستان را میسازد احساسات و کنار آمدن با آنها به ویژه در دوره ی بلوغ است. میمی هم مانند هر نوجوان دیگری در این دوره، احساساتش را شدید و پرقدرت تجربه میکند. اما در مورد او یک مشکل وابسته به فرهنگ وجود دارد: در خانوادهی او یک دختر نباید احساساتش را بروز دهد. بنابرین میمی با این تعارض روبهروست: اگر احساساتش را بپذیرد، محبت و پذیرش مادر را از دست میدهد. در خانوادهی او احساسات و به ویژه احساس خشم، چیزهای خطرناکی در نظر گرفته میشوند که یک زن باید از آنها پرهیز کند.
بااینحال تجربهی میمی در طول فیلم، نسبت به احساسات به گونهای دیگر است. از وقتی که او با پاندای سرخ درونش (احساساتش) ارتباط برقرار میکند، سرزنده و فعال میشود. او میتواند به تدریج هویتش را از مادر جدا کند و به عنوان دختری مستقل برای خودش تصمیم بگیرد. جالب اینکه او بعد از پذیرش پاندای سرخ، میتواند آن را آگاهانه کنترل کند در حالیکه تا قبل از آن، کنترل کردنش برایش بسیار دشوار است.
خشم به چه دردی میخورد؟ در انیمیشن قرمز شدن
در انیمیشن قرمز شدن (turning red)، مادر، کارکرد پاندای قرمز (ابراز خشم) را بقای مادربزرگشان، «سان یی»، میداند. موهبتی که باعث شده سان یی، مستقل از مردان خانواده، بجنگد و خود و دخترانش را از مرگ نجات دهد. سان یی با موهبت خشم توانسته است مرزهایشان را از چنگ دشمن حفظ کند، همانطور که کارکرد خشم هم حفظ کردن مرزهای روانی است. احساسی که کمک میکند از دیگران مستقل باشیم.
با اینحال مادر معتقد است که پاندا (خشم) دیگر کارکردی در زندگی ندارد. چون خانواده وارد دنیای جدید شده است. در دنیای جدید، ابراز برهنهی خشم و عمل کردن بر اساس آن پذیرفته نیست و راهی که خانواده برای کنار آمدن با تمدن در پیش گرفته است، سرکوب کامل آن است. این کار به صورت نمادین طی مراسمی انجام میشود و فرایندی بسیار دشوار و دردناک است. همانطور که سرکوب احساسات دشوار است و انرژی زیادی میطلبد.
به هر حال زنان خانواده در این فرهنگ شرقی و طی نسلها متقاعد شدهاند که این، تنها راه برخورد با خشم است. اینکه آن را به طور کامل حذف کنند. مادر میمی نمیداند که سرکوب خشمش در مقابل مادرِ کنترلگرِ خودش باعث شده او وارد فضای شخصیش شود و در مسائل مربوط به تربیت میمی دخالت کند.
زنان در این فرهنگ همواره میکوشند دختر خوبی باشند، احساساتشان را بروز ندهند تا مورد پذیرش مادر قرار گیرند. مادری که هیچ گاه از دخترش راضی نمیشود و میمی این را به خوبی دریافته است. او در نهایت یاد میگیرد که تلاش برای راضی نگه داشتن دیگران و به ویژه مادر، او را از خود واقعیاش دور میکند و این بینش برخلاف زنان خانواده است.
نقش پدر در انیمیشن قرمز شدن
در انیمیشن قرمز شدن (turning red)، به عنوان فیلمی که دغدغهها و دنیای زنانه را به تصویر کشیده است، مردانِ کمی نقش دارند. پدر میمی حضور کوتاهی دارد اما همان حضور کوتاه در تصمیمگیری و سرنوشت او بسیار دخیل است. او با پذیرش و استقبال از پاندای میمی، به دخترش این جسارت و قدرت را میدهد تا با احساساتش روراست باشد و پاندایش(احساساتش) را بپذیرد.
یکی از دلایلی که زنان در فرهنگ شرق، خشم را درون خود نمیپذیرند این است که خشم حاوی قدرتی مردانه است. بنابرین گمان میکنند که ابراز خشم آنها را از دنیای زنانه دور میکند. در تأیید همین مفهوم، در انیمیشن قرمز شدن (turning red)، بین همکلاسیهای میمی پسری هست (تایلر) که مطرود گروه دوستانهی آنهاست. گروه دوستانهی میمی شامل چهار دختر است و جایی برای پذیرش یک پسر ندارد. اما در پایان، پسری که مطرود بود، به گروه میپیوندد و این استعارهای از پذیرش خشمی است که قبلا احساسی مردانه تلقی میشده است.
همچنین بخوانید: تحلیل انیمیشن افسون از نگاه روانشناسی
مفهوم نمادین اعداد چهار و پنج در انیمیشن قرمز شدن turning red
در انیمیشن قرمز شدن (turning red)، دو عدد چهار و پنج تکرار میشود که معنایی استعاری دارند. عدد چهار در فرهنگ چینی نحس و یک عدد مطرود شمرده میشود. در فیلم، گروه دوستانهی میمی که چهار نفرند برای نشان دادن همبستگیشان عدد چهار را با انگشتهایشان نشان میدهند. میدانیم که این گروه نوجوان از نظر مادر میمی و در واقع از نظر سنت مطرود هستند. اما داستان فیلم به جای طرد کردن، راهحل بهتری را پیشنهاد میکند: کامل کردن. این گروه چهار نفره در انتها با پذیرش عضو پنجم (تایلر که نماد خشم است) کامل میشود. همانطور که گروه موسیقی که در فیلم نمایش داده میشود و 4town نام دارد با یک عضو پنجم کامل شده است.
در ادبیات روانشناسی پنج احساس اصلی وجود دارد. بین این احساسات پنجگانه، پذیرش خشم از همه دشوارتر است که در این فیلم به خوبی نمایش داده شده است. با این حال آنچه باعث بهزیستی انسان میشود پذیرش همهی احساسات در کنار هم است. حالتی که در انیمیشن turning red در “سان یی” وجود دارد، او را کامل کرده و در نهایت او را شایستهی پرستش کرده است.
7 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
عالی بود ممنون از شما به خاطر مطلب آموزندتون
عالی بود واقعا
جامع گفتن بودین. ممنون از وقتی که گذاشتین
من وقتی دیدمش ازش اندازه ی کل کل پانداهای جهان دوستش دارم خیلی خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ عالی بود
متچکریم عباس چهار دهی
ممنون که برامون نوشتین.
واقعا نقد جالب و قشنگی بود.متشکرم
وای حالا فهمیدم که این کارتون فراتر از اونیه که فکرش رو می کردم خیلی متشکر به علت اینکه این اطلاعات رو در اختیار ما قرار دادین