اسکیزوفرنی پارانویید چیست؟

اسکیزوفرنی یکی از اختلالات مطرح در دنیای روانشناسی است که بحثهای زیادی با خود همراه داشته. یکی از تلاشهای متخصصان برای درک هرچه بیشتر آن، تقسیمبندیاش به زیرمجموعههای کوچکتر بوده است. یکی از این زیر مجموعهها، اسکیزوفرنی پارانویید است. قصد من در این متن آشنا کردن مخاطبان وبسایت کلینیک آگاه با این اختلال و ویژگیهایش است.
فهرست محتوا:
Toggleبیماری اسکیزوفرنی پارانویید چیست؟
اسکیزوفرنی پارانویید اختلالی بسیار جدی است؛ اختلالی که نیاز به تشخیص و درمان فوری دارد. مهمترین ویژگی های این اختلال توهم و هذیان است؛ به خصوص هذیان های بزرگمنشی و آسیب و گزند. گاهی این هذیان ها و توهمات می توانند باعث رفتارهای خطرناک و آسیبزایی برای فرد و دیگران شوند؛ به همین دلیل این افراد باید هرچه سریعتر کمک روانشناختی و پزشکی دریافت کنند.
اسکیزوفرنی پارانویید میتواند بر تواناییهای عاطفی و شناختی (توانایی هایی مانند استدلال، قضاوت و حل مسئله) فرد نیز اثر بگذارد. تواناییهای عاطفیشان کاهش پیدا میکند به شکلی که نمیتوانند هیجان مطابق با تجربهشان را نشان بدهد. نمیتواند استدلالهای مطابق با واقعیت انجام دهد؛ چون ارتباطشان را با واقعیت از دست میدهند. البته در اسکیزوفرنی پارانویید، مشکلات شناختی و عاطفی نسبت به سایر انواع اسکیزوفرنی کمتر است. جلوتر با تمام این ویژگیها بیشتر آشنا میشویم.
علائم اختلال اسکیزوفرنی پارانویید
اختلال اسکیزوفرنی پارانویید در ویرایش پنجم کتاب راهنمای تشخیصی و آماری (DSM-5)، اختلالی مجزا محسوب نمیشود. این اختلال جزء طیف اختلال اسکیزوفرنی محسوب میشود که علاوهبر ویژگیهای کلی اختلال اسکیزوفرنی، ویژگیهای خاصی نیز دارد. در این نوشته تلاش من این خواهد بود که در کنار توجه به توضیحات DSM-5، ویژگیهایی که در مقالات وجود دارند را هم به شما ارائه دهم.
-
هذیان:
مهمترین نشانۀ این اختلال، هذیان است. هذیان به معنای باورهای سفت و سختی است که با هیچ گونه استدلال و برهانی قابل تغییر نیست. این باورها سیستمی نامنظم دارند که برای خود فرد کاملا منطقی به نظر میرسد. اما وقتی این باورها را برای دیگران بازگو میکند، غیر منطقی بودنشان برای دیگران کاملا واضح به نظر میرسد. این باورها شکلهای مختلفی دارند. مهمترین شکلهای هذیان در این اختلال عبارتند از:
-
هذیان اروتومانیک:
فرد عمیقا باور دارد که شخصی دیگری عاشق اوست. مانند فردی که معتقد بود جورج پنجم، پادشاه انگلیس، عاشق اوست و مخفیانه به او نامه میفرستد. او چندین بار تلاش کرد به کاخ باکینگهام وارد شود اما در آخر دستگیر شد و به آسایشگاه روانی فرستاده شد.
-
هذیان خودبزرگبینی:
فرد کاملا معتقد است استعدادی خارقالعاده و تواناییهایی عظیمی دارد؛ اما در عین حال فکر میکند با تمام این ویژگیها کشف نشده است و کسی متوجه هوش بینظیرش نیست. مثل نویسندۀ روسی که معتقد بود فرستادۀ الهی است و دارای ماموریت معنوی. به دنبال این اعتقاد دست از غذا خوردن کشید، چون پیامبر خدا نیاز به غذا ندارد. در آخر نیز به همین دلیل از دنیا رفت.
-
هذیان حسادت:
فرد با این هذیان، بسیار حسود است. این افراد نسبت به همسرشان بسیار حساسند و فکر میکنند همسرشان در حال خیانت به آنها به شکلهای مختلف است. مثل فردی که همسرش را ساعت 3 نصفهشب با سیلی از خواب بیدار میکند و به او تهمت خیانت میزند. با اینکه همسرش تمام مدت پیش خودش بوده!
-
هذیان گزند و آسیب:
فرد فکر میکند توطئهای علیه او در جریان است و هر لحظه ممکن است به او آسیب برسد. برای مثال فکر میکند کسی تعقیبش میکند یا غذایش مسموم شده است. مانند خلبان آلمانی که از قصد، هواپیمایش را به کوه آلپ میکوبد؛ چون معتقد بود تحت نظر است و ممکن است شغلش را از دست بدهد.
در میان افراد دارای این اختلال، امکان وجود چند نمونه هذیان باهم وجود دارد. غیرممکن بودن محتوای این هذیانات در این اختلال، کاملا مشخص است. برای مثال فردی که فکر میکرد کوه شهرشان مادرش است.
-
توهم:
توهم زمانی رخ میدهد که فرد بدون اینکه محرکی وجود داشته باشد، چیزی را ادراک کند؛ مثلا:
- بدون آنکه صدایی وجود داشته باشد، صدایی بشنود (توهم شنیداری)
- بدون آنکه فردی یا چیزی جلویش ایستاده باشد، آن را ببیند (توهم دیداری)
- بدون آنکه بویی در محیطش پخش شده باشد، بویی را احساس کند ( توهم بویایی).
در اختلال اسکیزوفرنی پارانویید، توهم نیز ویژگی برجستهای محسوب میشود؛ مخصوصا توهم شنیداری. فرد ممکن است صداهایی بشنود که با او حرف میزنند یا به او دستور انجام کاری را میدهند.
هرچقدر که اختلال اسکیزوفرنی در فرد شدت بیشتری داشته باشد، امکان وجود بیشتر اینگونه توهمات نیز در او افزایش پیدا میکند. علاوه بر توهمات شنیداری، توهمات دیداری نیز در این افراد وجود دارد. گاهی هر دوی این توهمات باهم بروز پیدا میکنند. زکریای رازی در کتب خود به افرادی اشاره میکند که صداهایی میشنیدهاند؛ صداهایی که به آنها میگفته خودکشی کنند.
-
شناخت و رفتار آشفته:
این افراد شناخت آشفتهای دارند. به این معنا که توجه و تمرکز پایینی دارند و حافظهشان مختل است . ممکن است در نحوۀ صحبت کردن و بازگویی منظورشان نیز دچار مشکل باشند. روابط اجتماعیشان پیش نمیرود و نمیتوانند روابط عمیقی بسازند. علاوه بر این، در کارهای روزمرهشان دچار مشکل هستند و نمیتوانند بهدرستی این کارها را اداره کنند. ممکن است در رعایت بهداشت فردی موفق نباشند. بسیاری از آنها نمیتوانند تنها زندگی کنند و نیاز به مراقبت مداوم دارند.
این مشکلات شناختی باعث میشود رابطۀ فرد با واقعیت کاهش پیدا کند. یعنی او در جهان ذهنی خود غرق میشود و شناختش به او اجازه نمیدهد دنیای واقعی را ببیند. در نتیجه فرد رفتارهایی خطرناک یا عجیب نشان میدهد.
ممکن است همیشه حالت تهاجمی داشته باشد و آمادۀ دعوا باشد؛ یا اینکه به اطرافیانش مشکوک شود و بهشان حمله کند. در مواقعی حتی ممکن است ناگهان شروع به صحبت کند؛ یا اینکه از جا برخیزد و به سمت مقصد نامشخصی راه برود.
یکی از معروفترین نمونههای شناخت و رفتار آشفته، محمدعلی شاه قاجار است. او در تمام زندگیاش معتقد بود که در دست تعقیب است و همه قصد توطئه علیه او را دارند. بعد از شکلگیری مجلس، فکر میکرد آنها نقشه قتلش را کشیدهاند و میخواهند او را از سر راه بردارند. به همین دلیل مجلس را به توپ بست! این مثال تهدید جدی این اختلال و نیاز به درمان فوری آن را به وضوح نشان میدهد.
-
عاطفۀ آشفته:
مشکلات هیجانی که در این اختلال وجود دارد، عواطف تکانشی است. به این معنا که این افراد هیجانات ناگهانی از خود بروز میدهند که ممکن است دلیلی مشخص نداشته باشد. زمانهایی که احساس میکنند باورهایشان تایید شده است هیجانات زیادی از خود نشان میدهند. برای مثال فردی که فکر میکند سرکار رفتن همسرش به منزلۀ خیانت کردن اوست، تمام لباسهای همسرش را به آتش میکشد. در عین حال به چالش کشیدن باورها و هذیانات این افراد نیز عواطف شدیدی برمیانگیزاند. ممکن است اگر به آنها پیشنهاد درمان بدهید، شما را به مرگ تهدید کنند.
در مواردی نیز ممکن است این افراد کاملا بیاحساس شوند و نسبت به هیچ اتفاقی واکنش مطابق با آن را بروز ندهند. در کل می شود گفت که این اختلال در بروز عاطفه تاثیرات زیادی میگذارد، به شکلی که فرد نمیتواند طبق واقعیت پیرامونش احساساتش را نشان دهد.
-
مزمن بودن:
این اختلال سیری پیشرونده دارد، یعنی در طول زمان بدتر میشود. فردی که با این اختلال همراه است در آغاز هذیانهایش، صرفا در ذهنش است و با خودش بحث میکند. با خودش فکر میکند آیا چنین باوری درست است یا نه. اما در طول زمان این باورها را بیشتر میپروراند و آنها را به سطحی میرساند که دیگر به هیچ شکلی قابل تغییر نخواهند بود.
علت ابتلا به اختلال اسکیزوفرنی پارانویید
علتهای متفاوتی در بروز این اختلال نقش دارند. مهمترینشان از این قرارند:
- ژنتیک: ژنتیک در اختلال اسکیزوفرنی تاثیر بسیار زیادی دارد. دوقلوهای یکتخمکی از ژنهای کاملا مشابهی برخوردار هستند؛ به همین دلیل اگر یکی از این دوقلوها اختلال اسکیزوفرنی داشته باشد، امکان بروز این اختلال در دیگری 40 تا 50 درصد افزایش پیدا میکند. اگر یکی از والدین دارای این اختلال باشد، فرزندش تا 13 درصد استعداد داشتن این اختلال را خواهد داشت؛ اما اگر هر دو والد اسکیزوفرنی داشته باشد، ریسک بروز اختلال تا 40 درصد افزایش پیدا میکند. اگر این اختلال در میان خواهر یا برادر فرد پیدا شود، استعداد شکلگیریاش در فرد 9 درصد خواهد بود. این اعداد به نظر پایین میآیند اما خطری جدی محسوب میشوند. افرادی که در خانوادهشان این اختلال را دارند، باید نسبت به سلامت روانشان حساس باشند.
- مشکلات مغزی: در میان افرادی که دچار این اختلال هستند، آسیبهای ساختاری مغزی بسیار واضح هستند. وقتی ساختار مغز انسان دچار مشکل شده باشد، به این معناست که قسمتی از مغز او آسیب دیده است. در میان افراد دارای این اختلال، مایع خاکستری سطح مغز، مخصوصا در لوب گیجگاهی و پیشانی کاهش پیدا میکند؛ کاهش این مایع سبب اختلال در احساس و ادراک، حرکت ارادی، گفتار، یادگیری و فرایندهای شناختی میشود. فعالیتهای لوب پیشپیشانی، در این اختلال نیز کاهش پیدا میکند؛ فعالیتهایی مانند توانایی بازداری رفتار، برنامهریزی رفتار و حافظه در این اختلال آسیب میبینند. همچنین سطح دوپامین، افزایش چشمگیری دارد که در نحوۀ بروز رفتار فرد تاثیر زیادی میگذارد.
- تاثیرات محیطی: محیط از سه طریق میتواند بر ایجاد این اختلال اثر بگذارد:
- عوامل قبل از زایمان: مسائلی که برای مادر هنگام حاملگی اتفاق میافتد میتواند در شکلگیری این اختلال نقش داشته باشد. برای مثال زمانی که مادر برای مدت چهار ماه یا بیشتر حامله است، عفونتهایی مانند آنفولانزا میتوانند بر شکلگیری ساختاری مغز جنین اثر بگذارند. همچنین سوءتغذیه مادر هنگام حاملگی تاثیرات فراوانی بر ساختار مغز جنین به جا میگذارد.
- ضربهٔ روانی در کودکی: ضربههای شدید روانی در کودکی نیز میتوانند باعث ایجاد این اختلال شوند. آزارهای فیزیکی، عاطفی یا جنسی در کودکی، یا غفلتهای جسمی و عاطفی از طرف والدین تاثیرات زیادی به جا میگذارند. زندگی در محیط خانوادگی بیثبات ، کودکان را در مقابل این اختلال آسیبپذیر میکند. مانند والدینی که نسبت به یک رفتار در دو زمان مختلف به شکلهای متفاوتی واکنش نشان میدهند؛ یک بار در برابر شکستن ظروف بسیار عصبانی میشوند و بسیار سروصدا میکنند اما دفعۀ بعد، آرامششان را حفظ میکنند و میگویند: «فدای سرت! اتفاقی نیفتاده که.» اینگونه بیثباتیها فرد را در شرایط آزاردهندهای قرار میدهد که میتواند سلامت روانش را به چالش بکشد.
- مصرف مواد مخدر: مصرف موادی مانند ماری جوانا، LSD، شیشه یا ماریجوانا در نوجوانی و جوانی، میتواند ژنهای مرتبط با این اختلال را فعال کنند. برای مثال فردی که سابقۀ اختلال اسکیزوفرنی ، دوقطبی، افسردگی شدید، وسواس فکری-عملی، استرس پس از سانحه، اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و مرزی را در خانوادهاش دارد، با مصرف مواد، خود را در برابر این اختلال به مقدار بسیاری زیادی آسیبپذیر میکند. گاهی حتی با یک بار مصرف کردن مواد ممکن است علائم این اختلال در فرد آشکار شود.
اما اگر با خودتان فکر میکنید که «ما توی خانوادهمون از این اختلالات نداریم.» باید بگویم با مصرف زیاد این مواد، مخصوصا ماریجوانا، حتی اگر مستعد این اختلال نباشید ممکن است دچار این اختلال شوید. مصرف زیاد این مواد تاثیر مستقیمی بر ساختار مغز دارد و در طول زمان تاثیراتش را به جا میگذارد.
اختلال اسکیزوفرنی پارانویید از چه سنی شروع میشود؟
اختلال اسکیزوفرنی اختلالی است که با سنین جوانی در ارتباط است، به این معنا که بیشترین امکان شکلگیری آن در سنین 20 تا 30 سالگی است. اما مواردی مانند سابقۀ خانوادگی، جنسیت و ضربههای خانوادگی در سن بروزش اثر میگذارند.
در میان مردان، سن شروع این اختلال پایینتر است. پایینترین سن در مردان میتواند 15 تا 17 سالگی باشد که غیر معمول است. سنی که بیشترین امکان بروز را دارد، 18 تا 25 سالگی است و کمترین امکان بروز این اختلال در سنین بعد از 35 سالگی است.
اما در میان زنان، سن شروع کمی بالاتر است. پایینترین سنی که در زنان ممکن است علائم بروز پیدا کنند، 17 تا 19 سالگی است که باز هم غیرمعمول است. بیشترین سن بروز اختلال در زنان 25 تا 30 سالگی است. اما برخلاف مردان، زنان در سنین بالاتر نیز امکان ابتلا به این اختلال را دارند. سنین 40 تا 45 سالگی، بازهای دیگر از سالهایی است که امکان بروز این اختلال در زنان بالاست و دلیلش هم تغییرات هورمونی است که زنان در این سن از سر میگذرانند.
علاوه بر جنسیت، اگر سوابق خانوادگی وجود داشته باشد، امکان بروز این اختلال در سنین پایینتر وجود دارد. ضربههای کودکی یا شرایط خانوادگی نیز سن بروز را خیلی پایین میآورند. استفاده از مواد مخدر، مخصوصا ماری جوانا نیز بر سن بروز اثر میگذارد. از آنجایی که این اختلال سیر پیشرونده دارد، بهتر است هرچه سریعتر این اختلال تشخیص داده شود. اگر این اختلال در سطوح اولیه درمان دریافت کند، تحت کنترل درمی آید. اما اگر سن فرد بالاتر رود و این اختلال در او رشد کند، رفتارها خطرناکتر و درمان سختتر می شود.
آیا اختلال اسکیزوفرنی پارانویید تاثیری بر طول عمر دارد؟
متاسفانه اختلال اسکیزوفرنی تاثیرات زیادی بر طول عمر فرد میگذارد. طول عمر یک فرد سالم، 75 تا 80 سال محاسبه میشود اما برای یک فرد دارای اختلال اسکیزوفرنی میانگین امید به زندگی 62 سال است. یعنی امید به زندگی در میان افراد با این اختلال 15 تا 20 سال کمتر از یک فرد عادی است. سه دلیل مهم باعث این مسئله میشود:
- مشکلات سلامت جسمی: افرادی که دارای این اختلال هستند، 2 تا 3 برابر بیشتر امکان دارد که دچار بیماریهای قلبی-عروقی و دیابت شوند. علاوهبراین بر اثر قرصهایی که مصرف میکنند، تنفس و متابولیسم بدنشان تاثیرات منفی میپذیرد. عدم وجود دسترسی مناسب به مراقبتهای پزشکی نیز بر مشکلات جسمی این افراد اثر میگذارد.
- سبک زندگی: حداقل 50 تا 60 درصد از افراد دارای این اختلال سیگار میکشند. در کنار آن، 40 تا 50 درصد از آنها نمونۀ دیگری از مواد مخدر را مصرف میکنند. این افراد رژیم غذایی مناسبی ندارند و علاوه بر آن فعالیتهای بدنی کمی نیز دارند. افراد دارای اختلال اسکیزوفرنی پارانویید، خیلی دیرتر از سایر انواع اسکیزوفرنی به دنبال درمان میروند و همین بر سلامتشان اثر شدیدی میگذارد. این افراد از نظر اجتماعی خودشان را در انزوا نگه میدارند و از خودشان مراقبتهای لازم را به عمل نمیآورند. همۀ این موارد بر امید به زندگیشان تاثیر منفی میگذارد.
- خودکشی: 20 تا 40 درصد از افرادی که از این اختلال رنج میبرند، حداقل یک بار دست به خودکشی میزنند. 5 تا 10 از آنها بر اثر خودکشی از بین میروند. در چند مدت آغازین این اختلال امکان اقدام به خودکشی بالاست؛ دلایلش نیز میتواند توهمات و هذیانهایشان باشد که بهشان دستور میدهد به خودشان آسیب برسانند. انزوای اجتماعی و افسردگی همراه با آن نیز به این مسئله دامن میزند.
نحوهی تشخیص اختلال اسکیزوفرنی پارانویید
اختلال اسکیزوفرنی پارانویید با عنوانی جدا تشخیص داده نمیشود زیرا اختلالی جدا محسوب نمیشود. پس قبل از اینکه بخواهیم اختلال اسکیزوفرنی پارانویید را تشخیصگذاری کنیم، اول باید مطمئن شویم که فرد اختلال اسکیزوفرنی را داشته باشد. پس در اینجا من بر تشخیص اختلال اسکیزوفرنی به صورت کلی توجه خواهم کرد.
- علائم اختلال: مهمترین علائم، همان ویژگیهایی است که کمی قبلتر شرح دادم. علائمی مانند توهم، هذیان، گفتار و رفتار آشفته و همچنین مشکلات در ابراز هیجانات یا بیارادگی. اما باید توجه داشت اختلال اسکیزوفرنی در هر کس به شکلی متفاوت بروز پیدا میکند؛ پس تشخیص این علائم در افراد کار راحتی نیست!
- تنزل در کارکرد: زمانی که فرد دچار این اختلال میشود، کارکردهای روزانهاش به شکل قابل توجهی مختل میشود. کارهایی که همیشه بدون مشکل انجام میداده را خراب میکند، یا از پسشان برنمیآید.
- مدت اختلال: این اختلال حداقل باید 6 ماه ادامه پیدا کند؛ به شکلی که در این 6 ماه فرد علائم گفتهشده را نشان بدهد. همانطور که گفتیم این اختلال، در طول زمان شکل میگیرد؛ پس باید برای تشخیصش، مدت بروزش را نیز در نظر بگیریم.
تشخیص این اختلال کار هرکسی نیست؛ اگر علائمی مشابه به این اختلال را در خود یا دیگری یافتید، سریع دست به تشخیص نزنید. اما در عین حال به علائم آن حساس باشید و برای دریافت کمک وقت را هدر ندهید.
چطور با یک بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی پارانویید برخورد کنیم؟
- اول از همه باید توجه داشته باشید که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، مخصوصا اسکیزوفرنی پارانویید، به ثبات نیاز دارند. هنگامی که با آنها ارتباط برقرار میکنید بهتر است نحوۀ برخوردتان را به یک شکل نگه دارید و رفتارهای ناگهانی از خود نشان ندهید.
- هنگام حرف زدن با آنها منظورتان را مشخصا اعلام کنید و از ضربالمثل و کنایه استفاده نکنید.
- نسبت به رفتارها یا باورهایی که این افراد ارائه میدهند، قضاوتی از خود نشان ندهید.
- جوری با آنها برخورد کنید که بتوانند به شما اعتماد کنند. با آنها روراست باشید و به آنها احترام بگذارید. اینگونه در سیستم هذیانیشان قرار نخواهید گرفت؛ به این معنا که نسبت به شما باورهای غلطی شکل نخواهند داد.
- وقتی باورهای پارانوییدیشان را با شما به اشتراک میگذارند، آرام بمانید و به آنها بفهمانید که احساساتشان را درک میکنید. اگر ترسی دارند نشان دهید که طرف او هستید. باورهایش را به چالش نکشید؛ تلاش کنید بیشتر بر احساسات او تمرکز کنید.
- در مورد هذیانها یا توهماتشان با آنها بحث نکنید.
- کنارشان در گوشی با کسی صحبت نکنید. واضحا تلاش نکنید که چیزی را از او مخفی کنید.
- در مورد مشکلات و علائم بیماریشان با آنها شوخی نکنید.
- واکنشهای ناگهانی به آنها نشان ندهید و تلاش کنید در اطرافشان تا میتوانید آرامشتان را حفظ کنید.
- در زمانهای بحرانآمیز، فاصلهای مناسب را با آنها حفظ کنید. بیشتر از همیشه آرام باشید. از رفتارهای ناگهانی دوری کنید. برای اینکه بتوانید شرایط را به دست بگیرید، تنها سوالات بستهپاسخ (به شکلی که با بله و خیر پاسخ دهند) بپرسید. اطلاع داشته باشید که چگونه و چطور باید از متخصصان درخواست کمک کنید.
توجه داشته باشید که چند بار به مورد «از خود رفتار ناگهانی نشان ندهید» اشاره شده است؛ دلیلش هم این است که این مورد بسیار مهم است. یک رفتار بیمورد میتواند امنیت و سلامت شما و فرد بیمار را به خطر بیندازد. نسبت به درخواست کمک نیز جدیت نشان دهید؛ این اختلال پیامدهای سختی به دنبال میآورد پس باید سریع تحت کنترل قرار گیرد.
اسکیزوفرنی پارانویید و ازدواج
با توجه به تمام مواردی که گفته شد، میتوانید حدس بزنید که زندگی مشترک با فردی که این اختلال را دارد کار راحتی نخواهد بود. هذیانهایی که فرد بیمار با آنها زندگی میکند، میتواند نسبت به همسرش نیز شکل بگیرد. این باورها میتواند باعث ایجاد آسیبهای جدی برای هر دو نفرشان شود. وجود هذیانهایی مانند هذیان حسادت، سابقهی زیادی در سختتر کردن روابط عاطفی دارد.
همسر افراد دارای این اختلال، وظایف زیادی را قبول میکنند که بر سلامت روانشان تاثیر فراوانی میگذارد. برای مثال:
- خستگی مراقبت: همسر این افراد باید همیشه گوشبهزنگ باشند و از آنها مراقبت کنند. این گوشبهزنگی سریع به خستگی تبدیل میشود که میتواند دیواری میان زوجین بکشد. در عین حال، این مراقبت باعث میشود که نقشهای زناشویی تحت تاثیر قرار بگیرند؛ به شکلی که همسر بیمار به پرستارش تبدیل میشود.
- انزوای اجتماعی: نیاز به مراقبت از همسر، آنها را از اجتماع، دوستان و خانوادهشان دور میکند. این انزوا بر خستگی روزمرهشان میافزاید.
- اضطراب برای آینده: علاوه بر نگرانیهای مالی و شغلی، همسران این افراد اضطراب زیادی در ارتباط با فرزندانشان احساس میکنند. والدی همراه با اختلالی جدی مانند اسکیزوفرنی، میتواند ضربههای روانی زیادی برای کودکان ایجاد کند. یا حداقل نتواند آنچنان که لازم است مراقب خوبی برای کودکانش باشد. امکان شکلگیری این اختلال در فرزندان نیز، مورد دیگری است که برای والدین اضطراب ایجاد میکند.
- احساس گناه و شرم: انتخاب جدایی یا طلاق برای این همسران، احساس گناه و شرم فراوانی با خود به همراه دارد. به دلیل این احساسات ممکن است تعداد زیادی از آنها این انتخاب را انجام ندهند و با وجود آسیبهای زیاد با همسرشان بمانند. اما در عین ماندن با همسر خود، به دلایلی مانند کوتاهی کردن در مراقبت از آنها، همچنان این احساس شرم را با خود دارند.
- فداکاریهای زیاد: فداکاریهایی مانند اختصاص دادن تمام روزشان به همسر، به دوش کشیدن تمام مسئولیتهای مالی و خانوادگی، مدیریت روزمرۀ علائم هذیانی و توهمی همسر و موارد این چنینی، بار سنگینی بر دوش اوست. گاهی رابطۀ جنسی و صمیمانه در میان زوجین نیز از بین میرود؛ به دلیل اینکه فرد بیمار نمیتواند به صورت مناسب هیجانات و عواطفش را بروز دهد. این فداکاریها روابط سالم زوجین را از بین میبرد و یکی را فدای دیگری میکند.
دریافت مشاوره زوج درمانگر
راههای درمان اسکیزوفرنی پارانویید
این اختلال به توجه روانشناختی و پزشکی ویژهای نیاز دارد. بسیاری از افرادی که دچار این اختلال هستند، به دلیل ناتوانی در کنترل هیجانات خود، دست به کارهای خطرناک زیادی می زنند؛ یا اینکه کلا خود را از اجتماع جدا می کنند. پس برای مراقبت از خودشان و اطرافیانشان بهتر است هرچه سریعتر تحت درمان قرار بگیرد. این افراد متوجه آسیبی که ایجاد می کنند نیستند و کارهای خود را منطقی می شمارند؛ پس بهتر است با جلب اعتمادشان آنها را به گرفتند درمان تشویق کنید. راههای درمان متفاوتی برای این اختلال پیشنهاد شده است:
- دارودرمانی: یکی از مهمترین راههای درمان برای این اختلال، دارودرمانی محسوب میشود. مخصوصا داروهای ضدروانپریشی که به کنترل علائم هذیانی و توهمی کمک میکنند. این داروها سطح دوپامین فرد را کاهش میدهند که بر رفتارش تاثیر مستقیم دارد. داروهای ضدافسردگی و تنظیم خلقی نیز برای این اختلال تجویز میشود.
- رواندرمانی شناختی-رفتاری: در این نمونه رواندرمانی، روانشناس با توجه به پروتکلهای مخصوص این اختلال، باورها و هذیانات فرد اسکیزوفرنی پارانویید را به چالش میکشد. او با روش های تخصصی به فرد کمک میکند هذیاناتش را رها کند. برای موفقیت درمان، فرد بیمار باید همزمان با رواندرمانی شناختی-رفتاری، دارو مصرف کند.
- رواندرمانی حمایتی: برای افرادی که از نوسانات خلقی شدیدی رنج میبرند و رفتارهای ناگهانی و تکانشی زیادی از خود نشان میدهند، رواندرمانی حمایتی توصیه میشود. روانشناس در این نمونه از رواندرمانی، محیطی امن برای مراجع ایجاد میکند تا احساسات شدیدش را تجربه کند. در فرایند این نمونه از درمان، فرد اعتماد به نفس بالاتری پیدا میکند و از کنج عزلتش دوری میکند.
- مداخلات اجتماعی و فرهنگی: مددکاران اجتماعی و روانشناسان، به والدین و نزدیکان این افراد هرچه که باید درمورد این اختلال بلد باشند را یاد میدهند. هرچقدر که نزدیکان مبتلایان آگاهی بیشتری درمورد این اختلال داشته باشند، بهتر میتوانند با فرد بیمار برخورد کنند و به او احترام بگذارند. علاوه بر این متخصصان به فرد دارای اختلال توانایی های اجتماعی مورد نیازش را یاد میدهند و توانی دوباره برای زندگی اجتماعی و شغلی به او میدهند. این نوع مداخلات مکملی برای درمانهای دیگر هستند.
- درمانهای پیشرفتهتر: امروزه درمانهایی مانند الکتروشوکدرمانی و درمان مغناطیسی مغز به عنوان درمانهای موثر مورد مطالعات زیادی قرار گرفتند. درمانهای مغناطیسی مغز مخصوصا برای اسکیزوفرنی بسیار کمککننده بودند. اما این درمان هنوز در سطحهای اولیه خود قرار دارد و نیاز به مطالعات بیشتر دارد.
نتیجه گیری
هنگام مطالعۀ اختلالاتی به جدیت اختلالات اسکیزوفرنی، باید مراقب تصوراتمان باشیم. این افراد، دیوانههای سر به فلک گذاشتهای نیستند که منتظر هر فرصتی برای آسیب رساندن به شما باشند. این افراد مانند تمام ما از نظر روانی نقصهایی دارند که اگر مورد توجه قرار بگیرند و درمان شوند، میتوانند در کنارمان زندگی کنند. اما همانطور که گفته شد اگر به این اختلال بیتوجهی شود، شرایط بیمار بدتر و بدتر میشود؛ تا جایی که ممکن است درمان برای او پاسخگو نباشد. پس به جایی که سریع به این افراد برچسب مجنون بزنید و آنها را از خود طرد کنید، به آنها کمک کنید تا بتوانند زندگی سالمی داشته باشند.
منابع

درباره ملیکا راسخی پور
من ملیکا راسخی پور هستم و در حال حاضر مشغول تمام کردن سال آخر کارشناسی در رشتۀ روانشناسی هستم. شوق من نسبت به این رشته، از ترمهای آغازین، مرا به سمت خواندن کتابهای زیادی هدایت کرد. همین مطالعات مرا با رویکردهای روانکاوی کلاسیک و روانپویشی آشنا کرد. با خواندن کتابهای شخصیتهایی مثل فروید، یونگ و اتو رانک به مطالعات مردمشناسی و اسطورهشناسی با تمرکز بر تحلیلهای روانشناختی علاقۀ بسیار زیادی پیدا کردم. تمرکز من بر مطالعات بینرشتهای روانشناسی و تاریخ است؛ به شکلی که بتوانم با در نظر گرفتن تاریخ و هویت جمعی، رفتارهای غالب جامعه را بیشتر و بهتر درک کنم. امیدوارم در هدفم برای ارتقای آگاهی مخاطبان، تا میزانی حتی کم، موفق شوم.
نوشتههای بیشتر از ملیکا راسخی پور
دیدگاهتان را بنویسید