احساس خشم چیست و چگونه ابراز میشود؟
احساس خشم زمانی رخ میدهد که عزت نفس ما، بدن ما، ویژگیهای ما، روشهای ما برای دیدن جهان یا خواستههای ما تهدید شوند. ما وقتی که ناکام میشویم خشمگین میشویم. هرچیزی میتواند ما را ناکام و خشمگین کند. افراد در مورد آنچه که آنها را عصبانی میکند متفاوت هستند. برخی از افراد یک رویداد را تهدیدآمیز و یا ناکامکننده درک میکنند، در حالی که برخی دیگر هیچ تهدید یا ناکامی را در همان رویداد نمیبینند. آیا باید اجازه دهیم احساس خشم مان به جای ما حرف بزند و رفتار کند؟ باید آتشفشان خشممان را منفجر کنیم تا همهچیز را به آتش بکشد و نابود کند؟ چه میشود اگر به خشممان اجازه دهیم هرکاری که دلش میخواهد انجام دهد؟
چرا احساس خشم؟
همهی ما عصبانی میشویم. اگرچه برخی از مردم ممکن است احساس خشمشان را باور نکنند و آن را انکار کنند. خیلی از افراد «تجربهی خشم» را با «عملی کردن خشم» اشتباه میگیرند. خشم عمدتاً در روابط بیدار میشود و هدف آن حفظ رابطه و نه تخریب آن است. ما از کسانی که دوستشان داریم بیشتر عصبانی میشویم. خشم در رابطه به ما کمک میکند تا مشکلات حاکم بر رابطه را حل کنیم و صمیمیت رابطه را حفظ و تقویت کنیم. اگر هم از دست کسی که دوستش نداریم عصبانی شویم، با مرزبندی جلوی رفتار نامناسب او را میگیریم.
ما به احساس خشم مان چه جوابی میدهیم؟
پاسخ ما به خشم بسیار متفاوت است. برخی از افراد میتوانند از احساس خشم به عنوان راهی برای حل منطقی و مؤثر مشکلات استفاده کنند. برخی دیگر خشم خود را به سمت خود برمیگردانند و خود را ویران میکنند. سایر افراد زمانی که احساس عصبانیت میکنند، منفعل میشوند و به جای ابراز خشم کارشکنی میکنند. برخی خشم خود را انکار میکنند و یا خشم را با احساسات دیگر مانند آسیبپذیری یا ترس اشتباه میگیرند.
برخی از افراد تجربه خشم را با عملی کردن خشم اشتباه میگیرند: «فردی که هنگام خشمگین شدن قادر به کنترل خود نیست و به همه چیز آسیب میرساند.»؛ «مردی که قادر به ابراز احساسات ناکامی و خشم خود در زندگی زناشویی نیست، به برقراری رابطه نامشروع روی میآورد، بدون در نظر گرفتن عواقب آن.»؛ «مادری که از دست کودک خود به دلیل نمره پایین خشمگین است به جای پذیرش این خشم کودک خود را کتک میزند یا فحش میدهد.»
احساس خشم خوب است یا بد؟
آنچه خوب یا بد بودن خشم را مشخص میکند، واکنش رفتاری ناشی از آن است که میتواند سازنده یا مخرب باشد. منبع خشم معمولاً عشق است و هدف آن سازندگی و اصلاح است. واکنش ناشی از خشم -در اثر یادگیریهای ناسالم- میتواند به جای سازندگی و اصلاح، رابطه را خراب کند. بنابراین آنچه که باید اصلاح شود نه هیجان خشم؛ بلکه نحوه تجلی رفتاری و عمل کردن به آن است.
کودکانی که در محیط های خشن رشد میکنند یا در خانه و محل زندگی آنها دیگران همیشه فریاد میزنند، یاد میگیرند که خشم همان رفتار پرخاشگرانه است نه یک احساس درونی. این کودکان یاد نمیگیرند که خشم مشت زدن و فریاد کشیدن نیست.
عملی کردن؛ شکلی ویرانگر از ابراز خشم
زنی را در نظر بگیرید که به دلایلی از همسرش آزرده و خشمگین است اما خشم و آزردگی را با شکستن اشیاء نشان میدهد. بیماری را تصور کنید که از درمانگرش خشمگین است و به همین دلیل چند جلسه درمان را لغو میکند. عملی کردن خشم یک مکانیسم دفاعی است و زمانی استفاده میشود که فرد نمیتواند احساسات درونی متعارض خود را تحمل و این احساسات متعارض درونی را در قالب کلمات ابراز کند. در نتیجه تمایل دارد خود را با «عمل» به جای بیان حالات درونی خود ابراز کند.
اصطلاح عملی کردن خشم (act out) به طیف وسیعی از رفتارها اشاره دارد که فرد با خود یا دیگران انجام میدهد و بدون در نظر گرفتن عواقب منفی رفتار خود، از طریق عملی کردن، خشم خود را به شکل آنی تخلیه میکند. هر رفتاری میتواند act out باشد. اما به شکل کلی شامل تکانشگری در زمینهی رفتارهای جنایتکارانه، انحرافی، سوءمصرف مواد، اختلالات خوردن، آسیب رساندن به خود و رفتارهای خودکشی میشود.
تفاوت بین احساس خشم و عملی کردن خشم
تفاوت اصلی بین احساس خشم و عملی کردن خشم در بیان شفاهی احساس خشم و تمایلات رفتاری ناشی از آن به جای هر گونه کنش فیزیکی واقعی (عمل کردن) است. تجربهی خشم یک تجربهی کاملا درونی و برعکس، عملی کردن خشم است. خشم ما میتواند مستقیما به سراغ همان چیزی که ما را عصبانی کرده است برود یا میتواند بر سر آدم بدشانس دیگری که در زمان نامناسب در جای نامناسبی حضور داشته خالی شود. عملی کردن خشممان برای اطرافیان و روابطمان مخرب است.
خشم یک احساس است که با تجربهی بدنی و تمایل رفتاری همراه است. اگر به خشممان اجازه ندهیم که مسیر خودش را طی کند و ابراز شود، به تودهای مهار ناپذیر و ویرانگر خشم تبدیل میشود. تبدیل به خشمی میشود که دوست دارد بدجنس باشد، مشت بزند، هل بدهد، له کند، زخمی کند، تکه تکه و حتی نابود کند. تمدن سالهاست که به ما یاد داده چطور برای حفظ و ادامهی روابطمان خشم ویرانگرمان را کنترل کنیم. اگر درگیر چنین تودهای از خشم هستیم، با پذیرش این تکانهها در فرایند درمان و تخلیهی انرژی آن در چهارچوب ایمن خیالپردازی در اتاق درمان، میتوانیم آن را کنترل کنیم و آدمهای یکپارچهای شویم.
دیدگاهتان را بنویسید