ایده آل گرایی چیست؟ خصوصیت افراد ایده آل گرا
ایده آل گرایی یعنی اینکه برای اهدافمان معیارهای بالایی را وضع کنیم و برای رسیدن به آنها، تلاش و جدیت به خرج دهیم.
ایدهآلها و آرمانهای ما مهم هستند. آنها به زندگی ما معنا و جهت میدهند. اما هرگز مانند ایدهآلهایمان نخواهیم بود.
یک ایده آل مثل یک ستاره قطبی است. تو می توانی به عنوان راهنمای مسیر، به ستاره قطبی تکیه کنی؛ اما هر چقدر که قایقرانی کنید، هرگز به ستاره قطبی نمیرسید.
فهرست محتوا:
Toggleایده آل گرایی منفی و ناسازگارانه
فرد ایدهآلگرا از ایدهآلهایش برای شکنجه کردن خود استفاده میکند. او دغدغهی ارتقای خود و رسیدن به ایدهآلهایش را دارد و از ضعفها و نواقص خود بسیار گریزان است و تلاش فرسودهکنندهای برای پنهان کردن و دیده نشدن نواقص خود میکند.
همانند نویسندهای حرفه ای و ایدهآلگرا که کوچکترین اشتباه او را از پای میاندازد و به سختی میتواند آن را بپذیرد:
من نویسنده هستم و تا به حال توانستم آثاری را به چاپ برسانم که توانسته مورد استقبال زیادی قرار بگیرد و موفقیتهایی برایم به ارمغان آورده. اما در نوشتههای اخیرم، متوجه خطایی شدم. از آن موقع به بعد، تمام اعتماد به نفس خودم را از دست دادم. این اشتباه برای من خیلی شرمآور و دردناک است. من با این سابقه، حق اشتباه کردن نداشتم! من دیگر نمیتوانم موفق باشم و بدرخشم. به آخر خط رسیدم. دیگر انرژی و انگیزهای برایم نمانده است. چقدر از خودم متنفرم. دیگر توان کار کردن هم ندارم. با این وضعیت، حتما از کارم هم اخراج خواهم شد. حوصله ارتباط و رو در رو شدن با آدمها را ندارم. کاش میگذاشتند تا به حال خودم بمیرم.
دریافت مشاوره فردی از کلینیک روانشناسی آگاه
ایده آل گرایی و وسواس بایدها
در نوعی از ایده آل گرایی که ناسالم و مخرب است، به طور وسواس گونه ای فرد در استبدادِ «باید»ها زندگی میکند. او باید همانند ایدهآلهایش باشد؛ بیعیب و ایدهآل. در برابر هر نقص و اشتباهی مستعد تجربهی احساس شرم است و ناتوان از دیدن دستاوردهای خود و احساس غرور همراه با آن. شرمی که سراپایش را فرا میگیرد تا قامتش را خمیده و روانش را فرسوده سازد. گویی که دیگر نمیتوان دوباره به پا خواست و امیدی به زندگی دمید. آنها هم در تلاش بسیار برای کسب موفقیت هستند و هم بسیار دلنگران شکستاند و فضایی برای انتقاد و نقص باقی نمیگذارند.
تعارضی قوی میان معیارهای بالای شخص و عملکرد واقعیاش شکل میگیرد. کمالگرایی ناسازگارانه که همراه با خودانتقادگری بیرحمانهای است، بسیاری از مشکلات روانشناختی را شکل میدهد؛ از جمله: اضطراب، افسردگی، بی اشتهایی عصبی و اضطراب اجتماعی.
همچنین بخوانید: ایده آل گرایی در ازدواج
ایده آل گرایی مثبت و سازگارانه
اما نوع دیگری از ایده آل گرایی وجود دارد که گرچه آنان معیارهای بالایی برای خود وضع کردهاند، اما ترس از شکست ندارند و دلنگران آشکار شدن نواقص خود نیستند. آنها میتوانند از دستاوردهای خود احساس غرور کنند. شکست و موفقیت، هر دو برایشان یک معنا دارد و آنچه مهم است، در مسیر اهداف و معیارهای شخصی بودن است.
از شکنجهگر و انتقادگر درونی خبری نیست. از شکست و نواقص خود احساس شرم را تجربه نمیکنند، پس کمتر افسرده و یا مضطرب میشوند. میدانند که انسان بودن به معنای کامل بودن نیست و اگر اشتباهی کنند، آنان مستعد تجربهی احساس گناه هستند. احساس گناه گرچه احساس دردناکی است، اما نیرویی عملکردی در جهت جبران اشتباه است و در جهت مهرورزی به خود و دیگری عمل میکند.
شکلگیری ایده آل گرائی
شخصیت ایده آل گرا با خود همان گونه رفتار میکند که یک «دیگریِ مهم»، در گذشته با او رفتار میکرده است. اگر پدری کمالگرا و منتقد داشته است، حالا او از خودش انتقاد میکند و معیارهای بالایی را برای خود در نظر میگیرد. چرا که نمیخواهد عشق پدرش را از دست بدهد. خشمگین شدن از فرد مهم زندگیِ دوران کودکیاش بابت معیارهای سختگیرانه، بسیار ترسناک است؛ چرا که تنها پایگاه امن و قدرتمند زندگی خود را از دست میدهد. این منتقد سرسخت درونی ماحصل عشق است.
من پدرم را انقدر دوست دارم که با انتقاد از خود و کمال گرایی ام، به او تبدیل میشوم و از رابطهمان با سرکوب کردن خشمم به او محافظت میکنم.
و با سرکوب این خشم، والد سرزنشگر، درونی میشود که در غیاب آن والد، خود به سرزنش خویش میپردازد. البته این درونیسازی، مملو از خاطرات دردناک و اضطرابآور از نادیده گرفته شدنهای کودک در رابطه با افراد مهم زندگی است.
از فرزند من بودن فاصله نگیر! در مسیری باش که من از تو میخواهم. من نمیتوانم خود تو را دوست داشته باشم؛ اما میتوانم از طریق تصویری که از تو در ذهنم دارم، که همان ایده آل هاست، تو را دوست داشته باشم.
فرد ایدهآلگرا خود را طرد میکند؛ همانگونه که فرد مهم زندگیاش او را طرد کرده است، اما در عوض ایدهآلهایش را در آغوش میگیرد. ایده آل گرایی، تنفر از خود است. او نمیتواند خود را دوست داشته باشد، اگر با ایدهآلهایش یکی نباشد. عشق به ایدهآلها را جایگزین عشق به خود میکند و بیرحمانه با انتقاد و شرم به خود میتازد.
درمان ایده آل گرایی
درمان ایده آل گرایی ، واقع بینی نسبت به ضعف انسانیمان است و آگاهی عمیق از آثار تخریبی استبداد بایدها بر روانمان. واقعیت این است که زندگی انسان با درد و سختی آمیخته است. درد و نقص در همه ما مشترک است و معیارهای غیر واقعبینانه، فراتر از توان و ظرفیت ماست. انتخاب با ماست که با معیارهای دستنیافتنی، خود را مضطرب و افسرده و ناتوانتر بسازیم یا اینکه خود را با تمام نواقص و زخمهایمان عاشقانه دوست داشته باشیم و اندکی در آغوش خود هنگام سختیها و شکستها آرام بگیریم.
برای شروع دوست داشتن و شفقت خود، نیاز به بستر ارتباطی امن و صمیمانهای چون رواندرمانی داریم تا بتوانیم با حقیقت ضعف انسانی خود رو در رو شویم و با مشفقانه در آغوش گرفتن خود، از بار سنگین خودانتقادی و شرم، خود را رها سازیم و سبک بار زندگی پر فراز و نشیب خود را از سر بگیریم. در این مسیر برای دریافت مشاوره روانشناسی، میتوانید از کلینیک روانشناسی آگاه نوبت مشاوره دریافت کنید.
منبع:
Perfectionism and the experience of pride, shame, and guilt: Comparing healthy perfectionists, unhealthy perfectionists, and non-perfectionists.
14 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
میشه یه مثال برای درمان ایده آل گرایی بزنید؟
درمان ایده آل گرایی:
درمان نیازمنده یک رابطه ی درمانیه. به خاطر اینکه مشکلات روانشناختی ما طی یک رابطه شکل میگیرند برای درمان هم نیازمند یک بستر درمانی هستیم. رابطه ی درمانی ای که آینه وار میتونه به ما نشون بده که با ایده آل گرایی و خودانتقادی چطور داریم به خودمون آسیب میزنیم. چیزی که اهمیت داره درک عمیق و عاطفی از آسیب ناشی از عملکرد ایده آلگرایی بر روان ماست که چگونه میتونه ما رو افسرده یا مضطرب کنه و با این عملکرد خود تخریبگرایانه اش چطور مانع جریان روان زندگی ما میشن و بعد به ریشه های شکل گیری این روند مخرب پرداخته میشه که مربوط به تجارب ارتباطی اولیه با مراقبین اولیه یا والدینه. تجربه ای که اساس رابطه ی ما با خودمون رو شکل داده و حالا در غیاب والدین یاد گرفتیم با خودمون همون رفتار رو داشته باشیم.
مثل کسی که پدری سخت گیر داشته و معیارهای بالایی رو از فرزندش انتظار داشته تا بتونه فرزندش رو دوست داشته باشه و تاییدش کنه و این فرزند با سرکوب احساس خشمش در کودکی، خودش رو نادیده میگیره. چون در کودکی فردی ناتوان و وابسته به پدر هست و تجربه خشم موجب از دست دادن عشق پدر میشه. پس ترجیح میده مثل پدرش باشه و مثل پدرش از خودش انتطارات بالایی داشته باشه تا فکر کنه مورد تاییده. اما مدتی بعد این انتطارات از خود، افسرده یا مضطربش میکنه. حالا در درمان کمک می کنیم تا متوجه این روند افسرده کننده و اضطراب سازِ این باید ها و انتظارات بشه. و بعد به ریشه ی شکل گیری این انتظارات غیر واقع بینانه که در نتیجه ی سرکوب احساساتش در ارتباط فرد با پدرش صورت گرفته، پرداخته میشه که چطور و با چه شیوه های این شخص احساساتش رواز خودش دور ساخته تا با تجربه ی احساسات سرکوب شده اش بتونه این روند خودتخریبی رو به پایان برساند.
میشه درباره کمال گرایی خوب و بد حرف بزنید
کمالگرایی مثبت مربوط به شخصی هست که ایده آل هایی برای خودش داره که برای رسیدن به اونها تلاشش رو میکنه اما ترس از شکست نداره. رسیدن به اهدافش براش مهمه اما خودش رو صرفا هدفش نمی بینه که اگر نرسید یا شکست خورد از هم بپاشه. اگر جایی عیب و نقصی داره که مانع رسیدن به اهدافش میشه دچار خودسرزنشگری و یاس و احساس شرم نمیشه. بلکه شکست هاش رو می پذیره، از موفقیت هاش احساس غرور می کنه و همچنان به مسیر خودش ادامه می ده.
اما فردی که کمالگرایی منفی داره خودش رو برابر با اهدافش میدونه و اگر کوچکترین اشتباهی بکنه فرو می ریزه و شروع می کنه به خودسرزنشگری و از طی مسیر اهدافش ناامید می شه. وقتی هم موفقیتی رو بدست میاره نمی تونه احساس غرور رو تجربه کنه چون هنوز تا ایده آلش فاصله داره؛ پس فرسودگی بیشتری رو تجربه میکنه و استعداد ابتلا به انواع مشکلات روان شناختی چون اضطراب و افسردگی رو داره.
من تلاش می کنم بهترین باشم.به نظرم ایده ال گرا نیستم.چون فقط تلاش می کنم ولی خود ازاری نمی کنم.به نظرم موفقیت های من وظیفه من هستند.
ممنون از توجهتون🌹
وقتی که بیان میکنید می خوام بهترین باشم پس یک ایده آل در نظر شما وجود داره همین که یک نقطه ای رو به عنوان موفقیت در نظر میگیرید.
البته میشه دنبال موفقیت ها بود و ایده آل هایی رو داشت ولی شکستهای مسیر رو هم پذیرفت و پیش رفت این ایده آلگرایی هست اما خیلی آزارنده و مشکل زا نیست. هر چه که ایده آلها از واقعیت ما دور تر باشن، انرژی بیشتری باید بابتشون صرف کرد و نتیجه کمتری حاصل میشه پس آسیب زننده تر میشه.
مطلب عالی بود
مرسی از توجه تون
اینکه شخصی همش ترس داشته باشه از ناراحتی اطرافیان ازش و یا اینکه قراره چی فکر کنن با خودشون هم جزء مصداق های ایده آل گرایی هست؟
سلام بر شما
سوالتون خیلی کلی هست واکاوی و بررسی بیشتری می طلبه که دقیقا چه مساله ای در روابط شما رو آزار میده.
بله ممکنه ایده الگرایی پشت این رفتار باشه و ممکن هم هست که مسائل دیگه ای پشت این نگرانی وجود داشته باشه.
به شما پیشنهاد میکنم برای درک بیشتر این مشکل، مقاله های ایده آلگرایی در روابط، اضطراب اجتماعی، شخصیت وابسته و مازوخیسم و خودآزارگری رو در سایت آگاه ببینید که کدوم مورد به مشکلی که مطرح کردید نزدیک تر هست.
و مهم تر از همه حتما برای بررسی بیشتر این مشکل از درمانگر کمک بگیرید.
سلام ایده ال گرایی منفی دارم و بخاطر همین مطلق نگری هیچ وقت شروع به کاری نمیکنم و منتظرم اون معیار های اماده بشه برای شروع کار به بهترین شکل ولی همچین چیزی نمیشه و افکارم هم به شدت به روانم اسیب میزنه و سر درد های عجیب . میشه یه چند تار راهکار و تکنیک موثر و علمی بگید برای بهبود این شرایط
سلام. ممنون از ابراز نظرتون. با توجه به پیچیدگی مسائل روانشناختی انسانها و تفاوت های فردی و لزوم توجه به ابعاد گوناگون ماجرا، پیشنهاد میکنیم از درمانگر کمک بگیرید.
بسیار کامل، جامع و دقیق بود و به خوبی مطلب رو شرح دادید. ممنون از شما.
سلام ممنون از مطالب کاملتون
درباره ایده آل گرایی برای اطرافیان هم راهنمایی میکنید
فردی که کارهایی که دیگران براش انجام میدن و توی مسائلش با اطرافیان دنبال ایده آل خودش هست و همیشه ناراضی هست از عملکرد اطرافیان
به عنوان مثال روی غذا حساس باشه و هرچقدر چهار چوبهاش رعایت بشه بازم اعتراض و نارضایتی داشته باشه و بگه که ۹۹درصد همه چی خوبه من دنبال بهتر شدن یک درصد هستم و دائم سر این مسائلی که در همین حدود هستن بحث و مجادله بکنه یه مثال دیگه همه خانواده و اطرفیان بایدسر ساعتی که میگه حاضر باشن اگر چند دقیقه جابه جا بشه جنجال به پا میشه و این دست مسائل
جز ایدا آل گرایی حساب میشه؟
درمان داره؟
اطرافیان میتونن توی درمانش کاری کنن
مثلا مراجعه به مشاور یا …