توماس آگدن ، روانکاوِ شاعر
توماس آگدن روانکاو و رمان نویس 76 سالهی آمریکایی معروف به روانکاو شاعر و از شارحین برجستهی رویکرد روابط موضوعی است. دلیل شهرت او به “روانکاو شاعر” علاقهی او به ادبیات و نشر چندین کتاب رمان است. کسی که کارهای آگدن را میخواند، با حجمی از استعاره و شاعرانگی روبرو میشود و همین مسئله خوانش آگدن را تبدیل به امری خوشایند میکند.
فهرست محتوا:
Toggleتحصیلات
آگدن در مقطع لیساس در اَمهِرست کالج و سپس برای مقاطع ارشد و دکترای عمومی در دانشکدهی پزشکی دانشگاه ییل به تحصیل پرداخت. که پس از آن در همانجا تخصص روانپزشکیاش را نیز به اتمام رساند.
او یک سال در کلینیک تاویستاک لندن در سمت دستیار روانپزشک فعالیت کرد و آموزش روانکاوی خود را در موسسهی روانکاوی سانفرانسیسکو کامل کرد. وی برای بیش از 25 سال به عنوان یکی از مدیران مرکز مطالعات پیشرفتهی اختلالات سایکوتیک مشغول به کار بود و هم اکنون نیز به عنوان روانکاو ناظر و مربی در مؤسسهی روانکاوی کالیفرنیای شمالی مشغول به فعالیت است.
تامس آگدن و روابط موضوعی
توماس آگدن، با شرح و تأویل آرای کلاین و بیون و وینیکات و تاثیر آنها بر درمان روانکاوی کار خود را آغاز کرد و سهمی عمده در بسط و فهم عمیقتر مواضع دوگانهی کلاین و ایدهی وینیکات در باب وضعیت متناقض انسانی داشت.
از جمله ابداعات نظری و ارزشمند توماس آگدن میتوان به “موضع اُتیستیک-مجاور” و “ضلع سوم روانکاوی”، ” گونههای تفکر” و” خیال پروری” اشاره کرد.
موضع اُتستیک- مجاور
توماس آگدن موضعهای دوگانهی ملانی کلاین، یعنی موضع پارانویید- اسکیزویید و موضع افسردهوار را در فرایند رشد به عقب بُرد و آن را موضع اُتستیک- مجاور نامید.
او در این باره مینویسد: ” ایدهی اُتستیک- مجاور یعنی شیوهای از خلق تجربه که ابتدایی تر از موضعهای پارانویید- اسکیزویید و افسردهوار است اما ماهیتی همسنگ آنها دارد. این وضعیتِ ذهنی تقریباً به تمامی تجربهای با محوریت حس است که در آن نه درون هست و نه بیرون، و فقط سطوح و محیط در میان است.” (آگدن، 2006)
ضلع سوم روانکاوی
اصطلاح ضلع سوم روانکاوی به عنصر بین ذهنیای اشاره دارد که حاصل برهمکنش ذهن بیمار و روانکاو در سطح هشیار و ناهشیار است. به باور آگدن رابطهی درمانی هویتی مستقل دارد که بر جلسهی درمان تاثیر میگذارد و در این تاثیر از دو عنصر دیگر یعنی بیمار و روانکاو کم اهمیتتر نیست.
” زندگی و مردگیِ لحظه لحظهی جلسهی روانکاوی احتمالاً مهمترین شاخص فرایند درمان است.” (آگدن، 1944)
روانکاو و بیمار، هر یک از ضلع سوم روانکاوی درک خاص خود را دارند و البته ضلع سوم روانکاوی بیشتر از ناهشیار و هشیار بیمار سرچشمه میگیرد تا درمانگر.
سه گونهی تفکر: تفکر جادویی، تفکر رویاگون و تفکر دگرگون ساز
*مقصود از تفکر جادویی، تفکری است مبتنی بر فانتزیِ قدرت مطلق در خلق واقعیت روانی که فرد آن را “واقعیتر” از واقعیت عینی و خارجی میپندارد. همچون شیوهی تفکری که در دفاعهای مانیک میتوان دید. در این تفکر، واقعیتِ برساخته به جای واقعیتِ خارجی مینشیند و بدین سان، ساختار دنیای درونی حفظ میشود.
*تفکر رویاگون به تفکری اشاره دارد که در فرایند رویابینی رخ میدهد. این شگفتانگیزترین و عمیق ترین شیوهی تفکر آدمی است که هم در دنیای بیداری روی میدهد و هم در عالم خواب.
*تفکر دگرگون ساز، گونهای از تفکر رویاگون است که در آن آدمی شیوهی نظمدهی تجارب خود را از اساس دگرگون میکند.
خیال پروری
از دید آگدن خیالپروری حالتی ذهنی است، حال آنکه دیگر پیروان بیون خیالپروری را کارکردی روانکاوانه به شمار میآورند که خودانگیخته و به شکل تصور یا نموداری عاطفی پدیدار میشود. آنچه او خیال پروری میخواند از دید بسیاری همان تداعی آزاد است. آگدن میگوید خیال پروری محصول تعاملی بیناذهنی و ناهشیار(اما نامتقارن) است، که او آن را ضلع سوم روانکاوی بیناذهنی مینامد.
کتاب شناسی
توماس آگدن تاکنون یازده کتاب در زمینهی روانکاوی منتشر کرده است که به 19 زبان ترجمه شده اند و از جملهی مهمترین آنها میتوان به :
همانند سازی فرافکنانه و فنون روان درمانی(1982) ، ماتریس ذهن: روابط موضوعی و گفتگوی روانکاوانه(1986)، کرانهی ابتدایی تجربه(1989)، سوژههای روانکاوی (1994) و … اشاره کرد.
دیدگاهتان را بنویسید