آیا میتوان به بیمار نیازمند برای جلسات رواندرمانی تخفیف داد؟
(جان فردریکسون پاسخ میدهد)
فهرست محتوا:
Toggleتمهیدات
گاهی اوقات بیمار به دلیل شرایط بد مالی جلسات روان درمانی را قطع میکند. چگونه باید این مسئله را مدیریت کرد؟ تا چه میزانی میتوان به بیمار تخفیف داد و چگونه باید این موضوع را با بیمار در میان گذاشت؟
نمیدانم کار درستی است یا نه اما من بیمارانی دارم که بنا به شرایط سخت مالی (این مسئله در ایران رایج است) ده درصد هزینهی جلسات را پرداخت میکنند. من چطور میتوانم اثرات احتمالی این مسئله را بررسی کنم؟
با تشکر از محسن برای پرسیدن این سئوال!
این یک پرسش بسیار بحث برانگیز است. بعضی از صاحب نظران مانند رابرت لنگز معتقدند که هر گونه کاهش هزینه و تخفیف دست مزد چارچوبِ درمانی را نقض میکند و منتهی به شکست درمان میشود. اما برخی دیگر معتقدند که کاهش هزینه و تخفیف آسیبی به درمان نمیزند. بنابراین به نظر میرسد که مجبوریم به صورت موردی با نگاه علمی به این موضوع بپردازیم:
“پاسخ به مداخله چه بود؟”
من سالها در یک کلینیک با نرخ ویزیت پایین کار کردهام و میدانم حق ویزیت کم معانی متفاوت و زیادی برای درمانجویان مختلف دارد.
وضعیت مالی درمانگر
اول از همه، تخفیفی که شما میدهید بستگی به وضعیت مالی خودتان به عنوان درمانگر دارد. نیازهای مالی شما هم باید برطرف بشود. به صورت خودکار کاهش هزینه و حق ویزیت بدون کاوش و بررسی وضعیت مالی بیمار یا بدون درنظر گرفتن وضعیت مالی خودتان احتمالاً باید به صورت شکلی از مازوخیسمِ درمانگر در نظر گرفته شود.
بیارزش سازی رواندرمانی
گاهی اوقات در حین بررسی وضعیت مالی درمانجو، متوجه میشویم که او حق اشتراک یک شبکهی تلویزیونی گران قیمت را خریده است یا برای تعطیلات به هاوایی سفر کرده است! این نشانهی این است که بیمار رواندرمانی را بیارزشسازی کرده و در واقع میکوشد درمانگر را مجبور کند که به این شیوهی زندگیاش یارانه بدهد. این اطلاعات مهم و مفیدی برای ورود و فهم مشکلات بیمار است.
مازوخیسم مستتر
گاهی اوقات، بیمار تلاش میکند هزینهای را بپردازد که واقعاً برای وضعیت اقتصادیای که دارد بالاست. اینجا ما باید نوع رابطهای که این داینامیسم به خودی خود میسازد را بررسی کنیم که آیا این موضوع همان الگوی رابطهای تکرار شوندهایست که باید به آن نگاه کنیم یا نه.
من بیماری داشتم که از من میخواست ده جلسه در هفته او را ببینم. وقتی پرسیدم که چگونه میتواند هزینه جلسات را تامین کند، گفت که میتواند از حساب پساندازش برداشت کند. وقتی در این مورد بیشتر تحقیق کردم، متوجه شدم تحلیل گر قبلی او هفتهای ده جلسه او را میدیده و تقریباً حساب پس انداز او را خالی کرده است!
بنابراین ما باید به رابطهی استثمارگرانه و مازوخیستی او در درمان قبلیاش که از من نیز دعوت میکرد آنرا بازآفرینی کنم نگاه میکردیم.
توجه به پاسخ بیمار در سطح هشیار و ناهشیار
بنابراین همواره اول جزئیات وضعیت مالی بیمار را بررسی کنید. هنگامی که تصمیم میگیرید که تخفیف بدهید، به پاسخ بیمار توجه کنید؛ زیرا پیشنهاد شما قطعاً احساساتی را در بیمار برمیانگیزد. بعضی از بیماران با قدردانی در سطح هشیار و ناهشیار پاسخ میدهند. و بعضی از بیماران از اینکه شما را استثمار کرده اند لذت میبرند. بعضی از بیماران نگران این میشوند که شما حواستان به خودتان نیست. به عبارتی دیگر، کاهش هزینه و تخفیف دادن محرکی است که میتواند هر تعدادی از فانتزیهای ناهشیار دربارهی درمانگر را تحریک کند.
بررسی چند مثال موردی
بنابراین شما باید به محتوای اخیر و در لحظهی کاهش هزینه و تخفیف به بیمار برای شنیدن معنی ناهشیار آن نزد درمانجو توجه کنید. بیایید به چند مورد نگاه کنیم:
فرض کنید بیمار راجع به مادری صحبت میکند که هر آنچه در توان دارد را تا مرز فرسودگی ارائه میدهد، و در نتیجه خودش را در خانواده خسته و فرسوده میکند. اینجا بیمار ناهشیارانه نگران است این حق ویزیت پایین شما را تهی کند و به شما آسیب بزند.
یا فرض کنید بیماری راجع به معلمی صحبت میکند که زمان زیادی را به یکی از همکلاسیهای او اختصاص میدهد اما در عوض انتظار دریافت خدمات جنسی از او دارد. اینجا بیمار به صورت ناهشیار نگران این است که این کاهش هزینه و تخفیف در واقع ترفندی است برای گرفتن چیزی دیگر در ازای آن.
یا فرض کنید بیماری درمورد ماجرای سرقت از بانکی که در رزونامه دربارهی آن خوانده صحبت میکند. اینجا بیمار ناهشیارانه نگران آن است که حق ویزیت پایین به معنی این است که او از شما سرقت کرده است.
یا بیمار ممکن است دربارهی پدری صحبت کند که پول زیادی به دخترش میدهد و برای او خانه میخرد، اما در ازای آن او باید هرچیزی که پدر میگوید را بدون چون و چرا انجام دهد. اینجا بیمار نگران این است که کاهش هزینهی درمان و تخفیف به این معنی است که او باید همواره با شما موافقت کند و در جلسه درمان تسلیم شما باشد.
نتیجه گیری و توصیهی پایانی
جالب اینجاست که در تمام این مثالها، بیمار به صورت هشیارانه قدردانی خود را بیان و به صورت ناهشیار ترس و نگرانی خود را ابراز کرده است. به همین دلیل است که ما باید هم به پیامهای هشیار و هم به پیامهای ناهشیاری که بیمار به ما میدهد توجه کنیم.
البته ممکن است بیمار هشیارانه از شما قدردانی کند سپس دربارهی پدربزرگی حرف بزند که به پسرعمویش پول داده و باعث شده او بتواند به دانشگاه برود و آدم موفقی شود. اینجا بیمار در سطح ناهشیار هم از شما بابت ممکن کردن یک آنیده متفاوت برای او قدردان است.
البته برخی افراد سفت و سخت طبق قوانین و پروتکل عمل میکنند: “هرگز تخفیف ندهید” یا ” تخفیف بدهید” . اینجا توصیه من اینست که ما طبق این اصول عمل کنیم:
1) وضعیت مالی بیمار را بررسی و کاوش کنید تا نیازمندی او به تخفیف و کاهش هزینه برای شما روشن و واضح شود.
2) اگر تصمیم به کاهش هزینه و تخفیف دادن کردید پاسخ هشیارانه و ناهشیارانهی بیمار را ارزیابی کنید. پاسخهای هشیارانه و ناهشیارانهی بیمار تعیین میکند که آیا تخفیف دادن و کاهش هزینه فکر خوبی بوده یا نه. به جای تمرکز روی ایدههایی که توی سرتان دارید به پاسخ هشیار و ناهشیاری که از جانب بیمار میآید توجه کنید.
دیدگاهتان را بنویسید