مواجهه با درد و رنج در زندگی: تحمل میکنیم یا میپذیریم؟
پذیرش و تحمل رنج با هم تفاوت دارند. زندگی با ما قراری گذاشته است: من نمیتوانم همیشه برایت شادی و خوشبختی به ارمغان بیاورم. روی دیگر من درد و رنج است. آیا میتوانی مرا با وجود دردی که نثارت میکنم ادامه دهی؟
بله! زندگی که تصور میکردیم باید همیشه لذتبخش باشد گاهی اوقات دردآور است. تجربه درد در زندگی اجتنابناپذیر است. اما رنج کشیدن در زندگی یک گزینه است که میتوانیم انتخابش نکنیم.
هیچکس دلش نمیخواهد با رنج زندگی کند. هرکاری میکنیم تا رنج را پس بزنیم. کاش میشد رنج را ته صندوقچه مادربزرگ پنهان کنیم، روی صندوقچه گلدانی بگذاریم و برویم دنبال زندگیمان.
با همه اینها باز هم با اتفاقی، حرفی، بوی عطری رنج سراغمان میآید و باز روز از نو و روزی از نو… حقیقت این است که رنج تا زمانی که کاملا پذیرفته نشود به شکلهای مختلف ما را آزار میدهد.
درد و رنج یکی نیستند
درد و رنج یکی نیستند. میتوانیم درد را تبدیل به رنج کنیم. همه چیز به ما بستگی دارد.
درد یعنی یک احساس بدنی و یا روانشناختی ناخوشایند. شکستگی استخوان درست به اندازه غم از دست دادن عزیزمان برای ما دردناک است. همه ما درد را تجربه کردهایم و خواهیم کرد. هیچ کس نمیتواند بگوید که زندگی کاملاً بیدردسری داشته است.
درد مفید است. درد فیزیکی به ما میگوید که از چیزهای مضر دوری کنیم و مراقب خود باشیم. درد به ما میگوید بیش از حد به خود فشار نیاوریم و سرعت خود را کم کنیم.
تجربه درد عاطفی هم برایمان مفید و حیاتی است. برای مثال غم به ما میگوید به اطرافیانت اهمیت بده؛ اگر آنها را از دست بدهی غمگین میشوی. غم و اندوه به اطرافیانمان پیام میدهد که نیاز به تسلی و حمایت داریم. درد اجتنابناپذیرترین و ناخوشایندترین بخش زندگی ماست.
رنج زندگی را آلوده میکند
بر خلاف درد، رنج کثیف است. رنج به ما میگوید: «چرا این اتفاقها فقط برای من میافته؟ چه کار کردم که مستحق این بودم؟» «من هیچوقت شانس ندارم. هرچی بلا و مصیبته سر من میاد!» «این میگرن هرگز دست از سرم برنمیداره. دیگه نمیتونم تحملش کنم.» «این عادلانه نیست که یه عده غرق پول و خوشبختیان و من حتی نمیتونم برم مسافرت.» «من جوان و سالم هستم – نباید مریض بشم!»
ما با رنج به خودمان حمله میکنیم. به رنج اجازه میدهیم تا با عینکی کثیف دنیا را برایمان توصیف کند. ناامیدمان کند و اجازه ندهد خودمان را همانطوری که هستیم بپذیریم و دوست بداریم.
تفاوت درد و رنج
اگر درد را نپذیریم رنج را انتخاب کردیم. منظور من از “پذیرفتن درد”، تسلیم شدن در برابر آن نیست. پذیرش یعنی اعتراف کنیم که عمیقا درد میکشیم و سپس به خود اجازه دهیم تا تجربهاش کنیم. پذیرش درد است که آن را با رنج متفاوت میکند.
نشانههای تحمل رنج
ما فکر میکنیم توانستهایم از رنج عبور کنیم. اما اکثر اوقات ما از رنج عبور نکردهایم، فقط شکلش را تغییر دادهایم تا قابل تحملتر شود. فکر میکنیم که همهچیز تمام شده اما با اتفاقی کوچک دوباره به هم میریزیم. رنج نمیتواند آرام بنشیند. رنج میآید تا با درد دست و پنجه نرم نکنیم. التیام یافتن رنج فقط با پذیرش درد اتفاق میافتد.
ما رنج را به شکلهای مختلفی تحمل میکنیم. انکارش میکنیم و تظاهر میکنیم حالمان خوب است. قضاوتش میکنیم، خودمان و دیگران را سرزنش میکنیم، حسرت گذشته را میخوریم یا در خیالات آیندهای نامعلوم غرق میشویم.
ما پذیرش رنج را با تسلیم شدن در برابر آن اشتباه میگیریم. وقتی در برابر رنج تسلیم شویم ما را درون خود غرق میکند اما اگر آن را بپذیریم، برای کاهش آن تلاش میکنیم. اما رنج با تلاش تمام نمیشود.
هیچ یک از اینها دردمان را کم نمیکند. اینکه مدام به خود میگوییم نباید این احساس بد را داشته باشیم، به این معنی نیست که احساس بهتری خواهیم داشت. حتی حالمان را بدتر هم میکند؛ زیرا هربار که رنج را تجربه میکنیم ناامیدتر و خشمگینتر میشویم که چرا هنوز خوب نشدهایم.
چگونه از شر رنج خلاص شویم؟
پذیرش درد میتواند از تبدیل شدن آن به رنج جلوگیری کند. تحمل درد در زندگی خیلی سخت است. اما اگر آن را قبول نکنیم، تبدیل به رنج میشود.
به یاد داشته باشید که ما نمیتوانیم همهی دردهایمان را ریشهکن کنیم. هیچ درمانی نمیتواند همهی دردهای ما را درمان کند. احساسات منفی هیچوقت تمام نمیشوند. آخرین باری که برای همیشه از شر اضطراب خلاص شدهاید کی بود؟
تمام افکار و احساسات ما واقعیاند و تا زمان مرگ آنها را تجربه خواهیم کرد. هر چه بیشتر تلاش کنیم تا سرکوبشان کنیم، آنها با قدرت بیشتری برمیگردند.
در ابتدا باید بپذیریم که در حال رنج کشیدن هستیم. یاد بگیریم که چطور خودمان را با وجود درد و رنج دوست داشته باشیم. باید قضاوت کردن خود را کنار بگذاریم و یاد بگیریم چطور به دردهایمان نزدیک شویم و برای کاهش آن به دنبال راه حل بگردیم.
گاهی اوقات نوشیدن یک استکان چای یا صحبت با دوستی امن میتواند به ما کمک کند تا کمی از دردهایمان را کم کنیم. صبورانه تحملشان کنیم و خردمندانه به دنبال شادی بگردیم.
دیدگاهتان را بنویسید