ناهشیار، درون ناشناختۀ من؛ ناهشیار چیست؟
ناهشیار یا ناخودآگاه، واژهای است آشنا که مفاهیم عمیقی را به دوش میکشد. شاید از کسانی شنیده باشیم که فلان حرف یا رفتار ما از ناخودآگاه ما سرچشمه گرفته، یا از افرادی که به روانکاو مراجعه کردهاند شنیده باشیم که بگویند تحلیل شدهاند و به ناخودآگاهشان دسترسی یافتهاند.
فهرست محتوا:
Toggleناهشیار چیست؟
در مسیر زندگی، هر یک از ما تجربیات منحصربهفردی داریم. هرکدام از این تجربیات معنایی خاص برای دنیای روانشناختی ما دارند و هیجاناتی خوشایند یا ناخوشایند را در ما بیدار میکنند. دوران کودکی ما از نظر تأثیر این تجربهها بر ما – شخصیت ما، شیوۀ ما در برقراری ارتباط با دیگران، نحوۀ برخورد ما با مشکلات و استرسهای زندگی، باورها و احساسات ما نسبت به خودمان – اهمیت ویژهای دارد.
در دوران کودکی هنوز خودی مستحکم و منسجم شکل نگرفته است. هر برداشتی از خود و دیگران و هرآنچه در مورد خود، دیگر انسانها و دنیا احساس میکنیم، از تجربۀ ما از ارتباط با والدین و دیگر افراد نزدیک به ما شکل میگیرد. کودکانی هستیم که مراحل رشدیمان به سرعت طی میشوند و در برابر تجربیات بیرونی و هیجانات ناخوشایند درونی تجهیزات دفاعی محدودی داریم؛ در نتیجه نسبت به تجربیاتمان بسیار حساس و آسیبپذیر هستیم؛ و این تجربهای است جهانشمول میان تمام انسانها.
کودکی که مادر و پدر تمام دنیای او است
بیایید با مثالی به آسیبپذیری کودکیمان، تجربیاتمان و ارتباط آن با ناهشیار نزدیکتر شویم.
نوزادی را تصور کنید که همۀ دنیای او مادرش است و تماماً به مراقبت جسمی و حمایت عاطفی او وابسته است. حال، این مادر افسرده است و حوصله و توان پاسخگویی به نیازهای فرزندش را ندارد. نمیتواند با کودکش صحبت کند، بخندد، نوازشش کند و با شنیدن صدای گریۀ کودکش به سمت او بشتابد تا ببیند چه شده و چه نیازی دارد. این کودک ناتوان است. با تداوم این شرایط در روزهای زیاد یا حتی سالها، درون این کودک چه اتفاقی میافتد؟
او مادرش را پاسخگو به نیازهایش نمییابد، دنیا را محل امنی نمیبیند که بتواند خواستههایش را ابراز کند و پاسخی مناسب و آرامشبخش دریافت نماید؛ حال، با این تجربهای که برای او بسیار دردناک بوده چه کند؟ چگونه مادری که تمام دنیایش هست را بد و ناایمن بداند، با اینکه نیازمند به اوست؟ نه! تحمل این درد بیشتر از ظرفیت کودک است. این گونه میشود که این تجربۀ سخت به ناهشیار سپرده میشود تا کودک ما در امان بماند. اینکه مادرش حمایتگر و مراقبتکننده نبوده را در جایی از دنیای روانیاش قرار دهد که جلوی چشمش نباشد و آن را دفن کند. این تصویر بدِ مادری که بسیار دوستش دارد را دفن کند؛ تجربۀ دردناک دیده نشدن نیازهایش را، و حتی گاهی نیازش به مراقبت را دفن کند!
ناهشیار نیز جزئی از روان ما است
اما با این دفن کردن، تجربیات دردناک ما از بین نمیروند؛ تنها سرپوشی بر روی آنها گذاشته میشود. این تجربیات همراه با هیجانات نیرومند همراه با آنها، به دنبال راهی برای بروز و ظهور هستند. از آنجا که ما بر روی آنها سرپوش گذاشتهایم، تغییر شکل مییابند تا پذیرفته شوند و از راه دیگری سر بر میآورند. این تغییر شکل محتوای ناهشیار در دنیای روانشناسی، دفاعهای روانی نام دارند. دفاعهایی که برای مراقبت از ما به وجود آمدهاند؛ اما انعطافناپذیری در بهکارگیری آنها در همهجا و همه زمان، درد زندگی را به رنج و زجر تبدیل میکند. نوشتن در مورد دفاعهای روانی متن دیگری را میطلبد تا بتوانیم عمیقتر و جامعتر به آنها بپردازیم.
همچنین بخوانید: نظریه فروید و کلاین درباره فانتزی ناهشیار
درد گریزناپذیر
آدمی است و دنیا و تجربۀ ناکامی. تا هر زمان که خواستن وجود داشته باشد، نشدن و نرسیدن هم هست. در دنیایی که مملو از فرصتها و محدودیتها است، هر یک از ما تجربیات دردناکی داشتهایم که نخواستهایم جلوی چشممان باشند و آنها را به ناهشیار فرستادهایم. منتها اینکه شدت و تداوم این تجربیات در هریک از ما چگونه بوده، آنها را از یکدیگر متمایز میکند و تأثیرات متفاوتی نیز در پی دارد.
ناهشیار دربسته یا در جریان؟
آیا ناهشیار مانند صندوقچهای است که قفل بر آن زدهایم، یا انباشتههای زندگی است که به انباری تاریکی منتقلشان کردهایم و حالا با فراموش کردن آنها زندگی میکنیم؟
ذهن ما تمایل دارد برای مفاهیم انتزاعی شکل و شمایلی در نظر بگیرد و آنها در یک قالب ملموس به آنها عینیت بخشد؛ اما گاهی این شکل ملموس، تمام مفهوم را به درستی و با دقت منعکس نمیکند. ناهشیار ما مثل وسایل موجود در انباری خاک نمیخورد و متعلق به گذشتهای دور نیست؛ ناهشیار فرایندی است که در ما، در همین لحظه جریان دارد.
نقش اول ناپیدا
ناهشیار در لحظهلحظۀ زندگی ما بر روی صحنه است و نقش اول را بازی میکند؛ در حالی که نور صحنه روی آن قرار ندارد و نگاهها متمرکز بر او نیست. ناهشیار ما نقش بسیار مهمی در عاشق شدن ما، برداشتها و نظراتمان و حتی انتخاب کلماتمان بازی میکند؛ اما آنقدر ظریف و سریع و همیشگی که ما فرصت نگریستن به آن را نمییابیم.
ناهشیارمان را نمیبینیم و در موردش حرف نمیزنیم؛ اما بر اساس آن رفتار میکنیم.
دریافت مشاوره از روانشناس آنلاین کلینیک آگاه
دیدگاهتان را بنویسید