ترس از شکست در کار و رابطه

ترس از شکست که به آن «آتیچیفوبیا» هم میگویند، یک احساس ترس دائمی و طاقتفرسا از این است که ما باور داریم «به اندازه کافی خوب» نیستیم یا نخواهیم بود، و در نهایت خود یا افراد دیگر را ناامید خواهیم کرد. ترس از شکست شامل نگرانی شدید، افکار منفی و تردید یا عدم تمایل برای شروع یک کار یا هدف است.
ما میترسیم که در رسیدن به اهداف زندگیمان شکست بخوریم. افرادی که با ترس از شکست زندگی میکنند کاملاً مطمئن هستند که شکست خواهند خورد. در بیشتر مواقع این احساس بیاساس است. آتیچیفوبیا میتواند افکار، احساسات و اعمال ما را مختل کند؛ مثلا آنقدر از شکست خوردن در یک آزمون میترسیم که اصلا در آزمون شرکت نمیکنیم. میترسیم که رابطه عاطفیمان شکست بخورد، در نتیجه اصلا رابطهای را شروع نمیکنیم.
گاهی اقات ما از شکست خوردن میترسیم؛ چون فکر میکنیم شکست ما را شرمگین و خجالتزده میکند. فکر میکنیم اگر در کارمان شکست بخوریم آدم بیارزشی هستیم. بنابراین اصلا کاری را شروع نمیکنیم تا نیازی نداشته باشیم که بترسیم. وقتی کاری را شروع نکنی شکست نمیخوری و ناامید نمیشوی.
مشاهده لیست روانشناسان کلینیک آگاه برای دریافت مشاوره
فهرست محتوا:
Toggleترس از شکست چگونه بر ما تأثیر میگذارد؟
ترس از شکست میتواند منجر به طیف وسیعی از مشکلات عاطفی و روانی از جمله شرم، افسردگی، اضطراب، حملات پانیک یا اعتماد به نفس پایین شود.
ممکن است بر نحوه عملکرد ما در دانشگاه یا محل کار تاثیر بدی بگذارد. یا نحوه تعامل ما با دوستان و اعضای خانوادهمان را مختل کند.
ترسی که از شکست خوردن داریم، باعث میشود تا فرصتهای مهم در زندگیمان را از دست بدهیم. ما را تبدیل به موجودی همیشه محتاط میکند؛ درنتیجه نمیتوانیم برای موفق شدن به اندازه کافی ریسک کنیم.

ترس سالم از شکست
وقتی همهچیز تحت کنترل باشد، ترس سالم از شکست میتواند مثبت باشد. ترس سالم از شکست به ما کمک میکند تا برنامهریزی و تمرکز داشته باشیم و برای مشکلات احتمالی آمادگی بیشتری داشته باشیم.
احساسات ناخوشایند مرتبط با ترس از شکست در طیفی از خفیف تا شدید وجود دارد. وقتی خفیف باشد، اضطراب آن میتواند انگیزهبخش باشد و ما را تشویق کند تا برای رسیدن به اهدافمان پافشاری کنیم. اما وقتی این ترس، خارج از کنترل رشد میکند و دیگر تحت کنترل ما نیست، میتواند ما را فلج و منزوی کند.
ترس از شکست ارتباط تنگاتنگی با اهمالکاری و کمالگرایی، مجموعه دیگر باورها و اعمالی دارد که میتواند جلوی حرکت افراد را بگیرد.
کمی نگرانی در مورد نتیجه یک پروژه یا هدف کاملا طبیعی است؛ اما زمانی که شما را از تلاش برای رسیدن به هدف باز میدارد، تبدیل به یک مشکل میشود.
ترسیدن از شکست و تصمیمگیری
ترس از شکست همیشه بر بخشی از روایت و داستان زندگی ما تمرکز میکند؛ نه چیزهایی که به دست آوردیم. همهی ما در زندگی شکست را تجربه کردیم. اما در کنار تمام شکستهایمان پیروزیهایی هرچند کوچک داریم.
ترس ما از شکست خوردن مثل آیینهای شکستهای قبلی را مقابل چشمان ما قرار میدهد؛ در نتیجه ما نمیتوانیم تصمیم بگیریم که کاری را شروع کنیم یا نکنیم. از یک طرف داستان شکستهای قبلی و از طرف دیگر انگیزهی ما برای موفق شدن باعث میشود تا خود و اهدافمان را در هوا معلق نگه داریم.
شش نشانه که نشان میدهد شما ترس شدید از شکست را تجربه میکنید
- احساس ناامیدی نسبت به آینده و نگرانی مزمن.
- نگرانی در مورد اینکه اگر شکست بخورید یا خوب کار نکنید، دیگران در مورد شما چه فکری میکنند.
- به تعویق انداختن مکرر کارها
- حواسپرتی و عدم تمرکز
- اجتناب از وظایف یا افرادی که با یک پروژه یا هدف کلی مرتبطند.
- علائم فیزیکی مثل خستگی، سردرد، مشکلات گوارشی، درد مفاصل یا عضلانی که مانع از کار برای رسیدن به هدف میشود.

دلایل ترسیدن از شکست
چرا با اینکه هوش و توانایی کافی برای موفقیت داریم از کارها کنارهگیری میکنیم؟ یکی از دلایل ترسمان از شکست در روابط اولیه ما با والدین نهفته است. اگر رابطه با مادرمان در کودکی ما را ناامید کرده باشد، ما میترسیدیم که هر آن، رابطهی ما نابود شود؛ اما برای اینکه بتوانیم شرایط را کنترل کنیم، اضطرابمان را انکار کردهایم.
والدین ما همیشه پیامهای متناقضی درباره موفقیت و شکست به ما میدادند. انگار که بقای رابطهی ما با آنها به موفقیت و شکستهای ما گره خورده است. در نتیجه ما برای اینکه رابطه را حفظ کنیم، به شکل ناهشیار ترجیح دادهایم که شکست بخوریم.
ذهن ما در کودکی به طور ناهشیار «موفقیت» را با اضطراب، ترس از رها شدن، از دست دادن عشق یا تلافی مرتبط کرده است. ما ناخودآگاه تصمیم گرفتهایم با موفق نشدن به والدینمان وفادار بمانیم.
ترس از شکست در دخترانی که مادرانی دوسوگرا دارند شایع است. مادر برای اینکه احساس کفایت کند، هر گونه تلاش دختر را برای مستقل شدن ناکام میکند.
اگر زمانی که شکست میخوردیم والدینمان همدلانه ما در کنار ما میبودند و ناامیدی ما را تنظیم میکردند، امروز از ناامیدی بعد از شکست نمیترسیدیم. اگر پدر و مادرمان کمتر از ما انتقاد میکردند و نقصها و کاستیهای ما را میپذیرفتند، امروز ما هم میتوانستیم شکستهایمان را بپذیریم.
در نهایت، از والدینی که نسبت به موفقیت فرزندشان واکنشی نشان نمیدهند؛ ولی شکست او را تنبیه میکنند، به کودک یاد میدهند که از شکست بترسد و در صورت امکان از موقعیتهایی که موفقیت به دنبال میآورند اجتناب کند؛ زیرا هیچ پاداشی برای تلاش وجود ندارد، اما شکست تنبیه میآورد.
ما دستاوردهای خود را خراب میکنیم، آنها را بیارزش میکنیم یا انکارشان میکنیم. آنها را ناکافی میدانیم تا ثابت کنیم نیازمند ارتباط و تایید پدر و مادرمان هستیم.
ترس از شکست در زنان جامعه امروز ما
با توجه به بیارزش شدن زن در فرهنگ ما و محدودیتهایی که بر آنها گذاشته میشود، باعث میشود که زنان دستاوردهای خود را تحقیر کنند و از رقابتها کنارهگیری کنند. زنان کشور ما در طول تاریخ همیشه برای استقلال خود تلاش کردند.
اما زنان هنوز موانع روانی را بر سر راه خود درک میکنند. سالها فرهنگ و جامعه ما زنان را از موفق بودن و استقلال ترسانده است. آنها میترسند اگر موفق شوند طرد شوند. فائق آمدن زنان بر موانع درونی و اجتماعی مسیری است که به نظر میرسد زنان جامعه ما در حال طی کردن آن هستند.

درباره حدیث نیک اندیش
من حدیث نیک اندیش هستم. دانشآموخته انستیتو روانپزشکی تهران؛ و کارشناسی در دانشگاه سمنان، رشته روانشناسی بالینی تحصیل کردهام. همیشه به دنبال دیدی گسترده برای تبیین اختلالات روانی بودم؛ در نتیجه برای ادامه تحصیل در دوره کارشناسی ارشد، روانشناسی سلامت بهترین گزینه بود تا بار دیگر اختلالات روانی را از دیدگاه جسم و بدن بررسی کنم. در کنار روانشناسی سلامت، به رویکردهای درمانی پویشی و تحلیلی علاقهمندم. زمینههای مطالعات من بیشتر در زمینه رویکردهای پویشی مخصوصا رواندرمانی پویشی کوتاه مدت فشرده (ISTDP) است. نوشتن از مسائل روانشناختی و بازگویی آنها به زبان ساده برایم اهمیت زیادی دارد؛ معتقدم هرچقدر عموم مردم در این باره بیشتر بدانند بیشتر میتوانند در روابط و زندگی روزمره سالمتر رفتار کنند. حتی اگر نوشتههایم تغییری ایجاد نکند میتواند تلنگری باشد برای کسانی که به دنبال آگاه شدن از زندگی درونیشان هستند.
نوشتههای بیشتر از حدیث نیک اندیش
دیدگاهتان را بنویسید