پاتریشیا کاگلین دلاسلوا از ضرورت سوپرویژن گروهی میگوید
بخش ششم پرسش و پاسخ های مطرح شده در کنفرانس دانشگاه نیومکزیکو
در مقالۀ قبلی بخشی از مطالب مطرح شده توسط دکتر پاتریشیا کاگلین در کنفرانس دانشکدۀ پزشکی دانشگاه نیومکزیکو را با شما در میان گذاشتیم. بخش پانزدهم از این مجموعه مقالات را میتوانید در ادامه مشاهده کنید:
فهرست محتوا:
Toggleسوال یکی از شرکتکنندگان (۸) :
خیلی ممنونم از شما. صحبتها خیلی جالب بود. در ادامه صحبتهایی که داشتید و با توجه به اینکه مدتهاست که بر کار کارورزان درمانگری نظارت میکنید، میخواستم بپرسم یکی از مواردی که برای افراد بسیار چالش برانگیز است، توانایی تحمل عواطف قوی بیمارانشان است [پاتریشیا کاگلین: درست است] و از این عواطف به شیوههای مختلف فرار میکنند. بنابراین، کنجکاو بودم که بدانم شما که با کارورزان مختلف کار میکنید و شغلی دارید که نیازمند این مهارتهای دقیق است، چطور میتوانید این کار را انجام میدهید؟
پاسخ دکتر پاتریشیا کاگلین به سؤال (۸) :
باید در خودمان ظرفیتی شکل دهیم برای اینکه بتوانیم احساسات شدید را تحمل کنیم آن هم بدون اینکه دچار اضطراب بیش از حد شویم و یا بدون اینکه خودمان به استفاده از مکانیسمهای دفاعی رو بیاوریم. من فکر میکنم ترکیبی از رشد شخصی و اینکه به نظرم بیشتر افرادی که انگیزه دارند چنین درمانی را انجام دهند خیلی زود یه این نتیجه میرسند که بهتر است خودم هم تحت چنین درمانی قرار بگیرم.
بنابراین، حتی اگر آنها درمان روانپویشی سنتی خوبی هم دریافت کرده باشند، این نوع از درمان را تجربه نکردهاند. بنابراین، آنها به نوعی میدانند که واقعاً هنوز با مکانیسمهای دفاعی خود نیز مواجه نشدهاند و کنار نیامدهاند تا به احساسات و تکانههای خود دسترسی پیدا کنند. بنابراین، به این شیوه هم رشد و تحول شخصی پیدا نکردهاند. با این حال، شیوه آموزش این نوع از درمان به شکل گروهی است؛ گروههایی که بسیار منسجم هستند. من به مدت سه سال به یک گروه از درمانگران آموزش میدهم.
جلسات سوپرویژن گروهی
ما در این گروهها وقتی که فیلمهای جلسات درمان خود را به نمایش در میآوریم، مدام داریم خودمان را افشا میکنیم و شروع به این میکنیم که فضایی را برای افزایش ظرفیت خودمان ایجاد کنیم. صرف یاد گرفتن مهارتها کافی نیست؛ بلکه علاوه بر این، باید چنین ظرفیتهایی را نیز در خودمان شکل دهیم، باید به خودمان آگاه باشیم و به عنوان مثال بدانیم که اوه! الان دارم مضطرب میشوم یا میدانم که الان دارم عقلانی سازی میکنم و وقتی بیمار عقلانی سازی کرد من هم با او همراهی کردم.
دوانلو و همچنین من خودم نیز متوجه شدیم که مواجهه با این اطلاعات در طی آموزش و حضور یافتن در این گروههای سوپرویژن ، یعنی جایی که میتوانیم در آنجا در مورد احساساتمان صحبت کنیم و بگوییم که چه چیزی در درونمان بیدار شده، نیز بسیار کمک کننده است و به نظر میرسد افرادی که در گروههای سوپرویژن حضور مییابند، بهتر و بهتر میتوانند احساسات شدید بیمار را تاب بیاورند.
هرچقدر که بیشتر رواندرمانی با این رویکرد را امتحان کنید و در آن موفق شوید و ببینید که در بیماران چه تغییرات عمیقی رخ میدهد، اعتماد به نفستان بالاتر میرود. بنابراین، من فکر میکنم که این سؤال، سؤال خیلی خوبی در مورد ادغام این دو مؤلفه است. من فکر میکنم آموزش و رشد شخصی هر دو لازم هستند.
برای مطالعۀ ادامۀ این مطلب، منتظر مقالات بعدی در سایت ما باشید.
در ادامه این مجموعه مقالات نیز تعداد دیگری از سوالات مطرح شده توسط شرکت کنندگان در این کنفرانس را مشاهده خواهید کرد. علاوه بر این، پاسخ های داده شده به این سوالات توسط دکتر پاتریشیا کاگلین را نیز مشاهده خواهید کرد.
دیدگاهتان را بنویسید