بازسازی مکانیسمهای دفاعی
تعدیل فنون استاندارد ISTDP و فن بازسازی مکانیسمهای دفاعی
فنون استاندارد رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت ISTDP، که مستلزم فشار و چالش با مکانیسمهای دفاعی بیمار است در مورد بیمارانی که مبتلا به افسردگی و اختلالهای کارکردی، برای مثال: سردردهای عصبی، نشانگان التهاب روده، حمله وحشت زدگی یا برونریزی تکانهای میباشند؛ مورد استفاده قرار نمیگیرد. چیزی که در تمام این اختلالها مشترک است، نوعی ناتوانی بنیادی در متمایزسازی عناصر درگیر در مثلث تعارض است.
در اغلب موارد، بسیاری از مکانیسمهای دفاعی با تکانهها اشتباه گرفته میشوند. با این در هم آمیختگی، چالش کردن با میکانیسمهای دفاعی، همراه با فشار بر تجربهی تکانههای نهفته در آن، به تشدید نشانهها و یا اضطراب غیر قابل کنترل در بیمار منجر خواهد شد. بنابراین تعدیل فنون استاندارد در این گونه موارد الزامی است. در ادامه به بهانهی پاسخ به سئوال یکی از مخاطبان و همراهان صفحه و سایت، به شرح و توضیح فن بازسازی مکانیسمهای دفاعی، به مثابهی یکی از راههای تعدیل فنون استاندارد ISTDP از زبان دکتر مهدی رضا سرافراز میپردازیم.
سئوال:
فهرست محتوا:
Toggleمیشه لطفاً مختصری دربارهی بازسازی مکانیسمهای دفاعی توضیح بدهید؟
پاسخ دکتر سرافراز:
کارکرد بهنجار مکانیسمهای دفاعی
با تشکر از خانم صیادی بابت سئوالی که مطرح کردن.
در یک بیان اجمالی میتوان کارکرد دفاعها در ساحت روانی ما را بدین نحو توصیف کرد: هنگامی که سیستم و ساختار روانی ما تحمل یا ظرفیت مواجهه با یک واقعیت و احساسات متعارض حاصل از آن واقعیت و یا اضطراب برخواسته از احساسات متعارضِ متعاقب آن واقعیت را ندارد؛ مکانیسمهای دفاعی فعال میشوند تا به ما کمک کنند بتوانیم این وضعیت را تاب بیاوریم.
درواقع مکانیسمهای دفاعی، به ما کمک میکنند بین پویشهای متعارض درون روانی مصالحهای رخ بدهد و اضطراب ناشی از واقعیت دردناک یا غیرقابل تحمل کاهش یابد. مکانیسمهای دفاعی را میتوان به مثابهی وسیله و ابزارهایی مفید که به ما در مسیر تحول و رشد بهنجار کمک میکنند درک کرد.
مکانیسمهای دفاعی در مسیر تحول و رشد
در مسیر تحول، وقتی با پدیدههایی خارج از تحمل خود و یا واقعیتهایی که ظرفیت روانی مواجهه با آنها را نداریم مواجه میشویم، مکانیسمهای دفاعی به ما کمک میکنند تا بحران را از سر بگذرانیم.
به عنوان نمونه ممکن است در سن دو سالگی با واقعیتی مبنی بر اینکه “منبع عشق، گاهی نیز ناکام کننده است” مواجه بشویم. و در آن سن ممکن است ظرفیت روانی ما تحمل روبه رو شدن با این واقعیت دردناک را نداشته باشد و از دفاعی مثل دوپاره سازی یا انکار استفاده کند. به تدریج با طی شدن مراحل رشد ظرفیتهای روانی ما نیز افزایش پیدا میکند. در نتیجه طبیعتاً دفاعها هم شکل پختهتر و رشد یافتهتری پیدا میکنند. دفاعهای پختهتر و رشدیافتهتر، گرایش به تحریف کمتر واقعیت دارند و ادراک نزدیکتری به واقعیتهای درونی و بیرونی برای ما فراهم میکنند.
برعکس دفاعهای بدوی ادراک ضعیفتر، و دوپارهشدهتری از واقعیت به ما ارائه میدهند.
موارد استفاده از فن بازسازی مکانیسمهای دفاعی
هنگامی که ما با مراجعی روبه رو هستیم که از دفاعهای بدوی استفاده میکند، این نشاندهندهی این است که فرد در آن لحظه توانایی تحمل اضطراب ناشی از دیدن واقع بینانهی یک پدیده، تعارض یا احساساتش را ندارد. طبیعتاً اگر دفاع بدوی را مسدود کنیم؛ یا به عبارتی فرد را با تعارض، واقعیت و دردی که توان و ظرفیت تحمل کردنش را در این لحظه ندارد مواجه کنیم فرد را در معرض آسیب قرار میدهیم. کمترین آسیب میتواند تحمیل اضطراب شدید به درمانجو و بیشترین آسیب فروپاشی روانی باشد.
فن بازسازی مکانیزمهای دفاعی
پس در اینجا بحث بازسازی دفاع ضرورت مییابد:
بازسازی دفاع یعنی ما بجای مسدود کردن، غیرفعال کردن، و کنار زدن یک دفاع یا به جای روبه رو کردن فرد با واقعیتِ عریان، درد و تعارضِ دشوار، دفاع مورد استفادهی فرد را با یک دفاع سطح بالاتر جایگزین میکنیم. یعنی کمک میکنیم درمانجو به جای استفاده از دفاعهای بدوی به استفاده از دفاعهای پخته تر گرایش پیدا کند.
به بیانی دیگر کمک میکنیم به جای فرار بدوی و اولیه از واقعیت (به جای انکار یا دوپاره کردن واقعیت یا تمسک به فانتزی و خیال) بتواند از دفاعهایی استفاده کند که در عین حالی که به وی کمک میکنند تا از واقعیت دردناک اجتناب کند، همزمان تحریف شدیدی از واقعیت هم ارائه نمیدهند.
برای مثال، از مکانیزم دفاعی عقلانی سازی یا دلیل تراشی یا سرکوب به جای دفاعهای بدویتری چون انکار،فانتزی اوتستیک و دوپاره سازی استفاده کند. فایده و سود این مداخله، (بازسازی دفاع به جای مسدود کردن آن) در این است که بدین طریق به درمانجو کمک میشود به تدریج ظرفیت روانی بالاتری پیدا کند. و آمادهی دیدن واقعیت، (چه واقعیتهای بیرونی و چه تعارضات درونی) بدون تحریف یا حداقل با تحریف کمتری بشود.
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
بسیار عالی بود نکته خیلی مهمی رو اشاره کردید کمک میکنه که درمانگر ناخواسته بیمار رو متحمل آسیب و درد بیشتر نکنه خصوصا تو این رویکرد که منابع بیشتر به فنون کلاسیک پرداخته در حالیکه که اغلب مراجعین سازمان روانیشون پایین تر از نوروتیک با دفاع های بدوی تر و اضطراب بالا هستند و باید حواسمون باشه بیماری که ظرفیت روانیش هنوز رشد نکرده رو بی دفاع نکنیم