مکانیسم دفاعی فرونشانی و مکانیسم دفاعی تجزیه؛ هر آنچه باید بدانید!
مکانیسم دفاعی فرونشانی و تجزیه، دو مکانیسم دفاعی روانکاوی، توسط عصب شناسی مدرن مورد مطالعه قرار می گیرند.
هیچ چیز به اندازه فریب ندادن خود دشوار نیست
لودویک ویتگنشتاین
چه مقدار از آنچه شما در زندگی روزمره به صورت هشیارانه تجربه میکنید، تحت تاثیر فرایندهای ناهشیار و ناآشکار است؟
این سوال یکی از بی شمار سوالاتی است که فهم ما از خودمان را مشکل کرده است. ما نمیدانیم که چطور تکانه ها، امیال و انگیزه های هشیار، ناهشیار شده؛ یا برعکس اینکه چطور تکانه ها، امیال و انگیزه های ناهشیار به طور ناگهانی هشیار میشوند.
پیشرفتهای تکنولوژی نظیر fMRI دانشمندان را قادر ساخت تا مستقیما فعالیتهای مغزی را اندازه گیری کنند. این توانایی منجر به احیا و مفهوم پردازی دوباره ی مفاهیم کلیدی روانکاوی شد. بر اساس این ایده که نیروهای درونی خارج از هشیاری بر رفتار ما تاثیر میگذارند. بر اساس نظریه روان پویشی، فرایندهای پویشی ناهشیار به صورت دفاعی، تفکرات و تکانه های اضطراب برانگیز را در پاسخ به موقعیتهای ناسازگار از هوشیاری دور میکنند. این فرایندها که مانع ورود افکار ناخواستنی و نامطلوب به هشیاری می شود را مکانیسمهای دفاعی می نامند و شامل سرکوبی، فرونشانی و تجزیه است.
فرونشانی یک شکل ارادی از سرکوب است که توسط زیگموند فروید در سال 1892 مطرح شد. این مکانیسم دفاعی فرایند هوشیارانه ی بیرون راندن افکار، احساسات، خیالپردازی ها و امیال ناخواستنی و اضطراب برانگیز از آگاهی است. فرونشانی نسبت به سرکوبی که فرایند ناهشیار راندن افکار، خاطرات و تکانه های دردناک از هشیاری است، بیشتر توسط آزمایشهای کنترل شده قابل بررسی است.
اگرچه عده ای ادعا میکنند که فرونشانی یکی از افسانه های روانکاوانه است که فاقد پشتوانه علمی است، داده های fMRI خلاف این را ثابت میکند. میشل سی اندرسون، روانشناس دانشگاه اندروز اسکاتلند و همکارانش آزمایشی را تحت عنوان “فکر کن- فکر نکن“ طراحی کردند تا مبنایی برای فرونشانی خاطرات در مغز بیابند.
فهرست محتوا:
Toggleشرح آزمایش
آزمودنیها میبایست 48 جفت لغت (مثلا امتحان – سوسک؛ یا بخار- قطار) را حفظ میکردند. سپس درحالیکه زیر دستگاه اسکنر مغزی بودند به آنها یک لغت سرنخ (مثلا امتحان) را نشان دادند و آن ها باید دو تکلیف را انجام میدادند: یا باید لغت همتا (مثلا سوسک) را بیاد میآوردند (موقعیت پاسخ) یا مانع ورود آن به آگاهی میشدند (موقعیت فرونشانی). فرونشانی فعالانه لغت همتا (موقعیت فرونشانی) منجر به کاهش به یاد آوری آن لغت شد (در مقایسه با موقعیت پاسخ). این نتیجه فقط یک فراموشی ساده که به علت مرور زمان رخ میدهد نبود.
طبق یافته های تصویری اندرسون و همکارانش، برای فرونشانی لغات، قسمت هایی از مغز آزمودنی ها به کار می افتند تا پردازش را در بخش های ذخیره و بازیابی اطلاعات مغز متوقف کنند. در این فرآیند قسمت های «کنترل اجرایی» در کرتکس پیش پیشانی فعال می شوند و فعالیت بخش های مهم و موثر مغز در ذخیره و بازیابی اطلاعات، به ویژه هیپوکامپ را کنترل می کنند.
این یافته ها بسیار ارزشمند اند زیرا مطالعات قبلی نشان داده بود که سطح فعالیت هیپوکامپ متناسب با به یادآوری خاطرات است؛ هرچه فعالیت هیپوکامپ بیشتر شود، احتمال یادآوری افزایش مییابد. یافته ی جالب توجه دیگر این بود که مغز زمانی که از به یادآوری خاطره ای اجتناب میکند، فعال تر از زمانی است که در حال یادآوری آن است. افراد خاطرات ناخوشایند را با اعمال تلاش های فعالانه، درست به همان شیوه ای که فروید تصویر کرده بود فرو مینشانند؛ فرایندی که در سیستم عصبی قابل ردیابی است.
شواهد مکانیسم دفاعی فرونشانی
پیوند مکانیسم دفاعی فرونشانی با مکانیسمهای مغزی کاملا پذیرفته شده که درگیر در کنترل رفتاری هستند. این مفهوم را از تخت روانکاوی بیرون کشیده و آن را در قلمرو فیزیکی مغز گسترده است. یک شکل متفاوت مکانیسم دفاعی فرونشانی، که به عنوان فرونشانی ادراکی-دیداری شناخته شده است. وقتی اتفاق میافتد که یک شی یا قسمتی از آن به صورت هشیارانه دیده نشود، حتی با وجود اینکه یک تصویر گویا و شفاف از آن وجود دارد. یک مورد عمده شامل تصاویر دوپایا است؛ مثلا تصویر مکعب، تصویر گلدان- صورت یا تصویر اردک- خرگوش.
چشمها خطوط و اشکال یکسانی را میبینند؛ اما آنچه شما هشیارانه در ذهنتان میبینید از اردک به خرگوش و از خرگوش به اردک تغییر میکند. وقتی تصویر اردک در ذهنتان به صورت هشیارانه دیده [و تثبیت] شود، تصویر خرگوش «فرونشانده» می شود (و بر عکس).
یک مثال دیگر از مکانیسم دفاعی فرونشانی
یک مثال دیگر، فرونشانی دیداری رقابت دوچشمی است. در این حالت، دو تصویر متفاوت همزمان به هر یک از چشم ها ارائه میشود. برای مثال تصویر یک دختر خندان به چشم چپ و تصویر یک ماشین به چشم راست شما داده میشود. این دو تصویر برای دستیابی به هشیاری رقابت میکنند و هر یک از آنها تنها برای مدت کوتاهی دیگری را فرو مینشاند.
برای چند ثانیه شما صورت دختر را میبینید، اما ناگهان قطعات ماشین شروع به درخشیدن میکنند تا اینکه چهره دختر کم کم محو میشود و شما تنها ماشین را میبینید. سپس چشمهای خندان دختر بار دیگر ماشین را کنار میزنند و به صحنه میآیند. این رقص بی پایان همینطور ادامه مییابد.
بنابرین اگرچه هر دو چشم همیشه یک چیز را میبینند، اما ادراک هشیارانه شما از لحظه ای به لحظه ی دیگر تغییر مییابد. ادراک دوپایا موقعیتی ایده آل برای ردیابی هشیاری در مغز انسان با استفاده از تصویربرداری کارکردی مغز است. از آنجایی که چشم ها در حالت بی حرکتی و پلک نزدن قرار گرفتند، این رقص و تغییر دائمی تحت کنترل ارادی اندکی است. بنابرین، از نقطه نظر روانکاوی، شاید بهتر باشد این فرایند را سرکوب ادراکی بنامیم تا فرونشانی ادراکی. حال باید پرسید که آیا مکانیسم های نورونی پایه ایِ فرونشانی و سرکوب ادراکی دیداری ارتباطی با فرونشانی و سرکوب روانکاوانه دارد؟
مشاهده لیست دوره روانشناسی و روانکاوی کلینیک آگاه
مکانیسم دفاعی تجزیه
مکانیسم دفاعی تجزیه، یک موضوع بحث برانگیز دیگر است که در آن افکار، هیجانات، حس ها و خاطرات از سایر بخشهای روان جدا میشوند. مکانیسم تجزیه ابتدا توسط روان پزشک فرانسوی، پیر ژانه معرفی شد. میتواند در افراد سالم نیز اتفاق بیفتد؛ مثلا: هنگام رانندگی در آزادراه پس از یکی دو مایل مسافت طی شده چیزی به خاطر نمیآورید ؛ چون به اطراف توجهی نداشتهاید. یا زمانی که غرق در یک فیلم و کتاب میشوید. یا مثلا هنگامی که به یک اتاق وارد میشوید اما فراموش میکنید که چرا به آن قدم گذاشته اید.
حالات شدیدتر تجزیه در اختلالات روانی مانند اختلال هویت تجزیه ای (DID) قابل مشاهده است. اختلالی که قبلا با نام اختلال هویت چندگانه شناخته می شد و دربردارنده ظهور دو یا چند شخصیت متمایز است. این حالات هویتی متمایز با پاسخ های عاطفی، افکار، خلق و تصویر خود ادراک شده متفاوتی مشخص میشوند که به صورت مداوم و متناوب کنترل رفتار و هشیاری فرد را بر عهده میگیرند. اختلال هویت تجزیه ای در نتیجه چند پارگی هویت در نظر گرفته میشود و نه تکثر شخصیت های متمایز. بنابرین نه تنها بیماران بیش از یک هویت (چند خود متمایز) ندارند، بلکه آنها حتی فاقد یک هویت اند (یک خود چند پاره).
دیدن یا ندیدن در اختلال تجزیه ای
آنچه در اختلال تجزیه ای تغییر میکند نه میزان فعالیت قسمت های خاصی از مغز ، بلکه میزان فعالیت بین این قسمت ها است. انسجام و هماهنگی در عملکرد مناطق قشری و زیر قشری برای تجربه هشیارانه منسجم و پیوسته ضروری است. شیوه ای که مغز با سایر اجزا ارتباط دارد و همچنین شیوه ای که قسمت های مختلف مغز با هم تعامل میکنند بسیار مهم است. تجزیه ممکن است از اختلال در ارتباطات و پیوندهای خاصی بین مناطق مغزی سرچشمه گیرد. بنابرین، اختلالات تجزیه ای ممکن است در نتیجه نقص در هماهنگی و انسجام مدارهای نورونی توزیع شده ای باشد که خودآگاهی ذهنی ما را شکل میدهد.
پیشرفت های جدید در عصب شناسی و تکنولوژی، عصب- زیست شناسیِ ناهشیار پویشی را که توسط فروید، ژانه و سایر نظریه پردازان پا به عرصه گذاشت، آشکار کرده است. در این مسیر، اکثر آنچه که در ابتدا تنها از راه «درمان از طریق گفتگو» مطرح شده بودند، تجدید نظر، تصحیح و گسترش یافت. یافتن روشهایی جدید برای آزمایش تجربی فرایندهای ناهشیار پویشی مثل سرکوب، فرونشانی و تجزیه، اساس نورونی آنها را در آینده به صورت کامل آشکار خواهد ساخت. این تلاشها به بیماران برای گزینه های درمانی اثربخش تر و به ما در درک بهتر هشیاریمان کمک خواهد کرد.
هیتر برلین، کریستف کخ؛ آوریل 2009
ترجمه: امید رضا قاسمی
دیدگاهتان را بنویسید