نوزاد در اتاق درمان وینیکات؛ بازخوانی مقاله «مشاهده نوزادان در موقعیت تنظیم شده»

در این نوشتار بر آن هستیم تا به بازخوانیObservation of infants in set situation بنشینیم که دونالد وینیکات روانکاو مشهور بریتانیایی آن را در سال 1941 منتشر کرده است. در این مقاله که تقریبا از نخستین مقالاتِ وینیکات است، هنوز رنگ ایده های ملانی کلاین به چشم میخورد. به طور مثال هنوز میتوان تاثیر و اهمیت مفاهیمی از قبیل فانتزی و اضطراب نابودی را در تبیین و توضیح وینیکات از وضعیت نوزاد دید. با این حال کلیت مقاله متکی است بر تجربیات کلینیکال شخص وینیکات و هرآنچه در اتاق درمان بین او، نوزاد و مادر گذشته است. وینیکات در این مقاله کوشیده تا اولا مقصودش از «موقعیت تنظیم شده» را تشریح کند، سپس آنچه که رفتار نرمال نوزاد میخواند را توضیح داده و در پایان هم به بررسی انحرافات از این رفتار نرمال و علل آن ها پرداخته است. اهمیت این مقاله از آن حیث است که در آن ریشه های مفاهیم و ایده های مهم وینیکاتی که سال ها بعد از جانب او مطرح شد به چشم میخورد. مواردی از جمله «آسیب های ارائه تعبیر زودهنگام» و «تاب آوردن مادر برابر نفرت» و… . در این بازخوانی سعی خواهیم کرد رد و نشان این مفاهیم وینیکاتی را هم پی بگیریم و روی آن ها درنگ هایی داشته باشیم.
فهرست محتوا:
Toggleاتاق درمان
وینیکات اتاق درمانش را به صورت اتاقی بزرگ توصیف میکند که درِ ورودِ آن در انتهای راهرویی بزرگ است. وینیکات به محض ورود مادر و نوزاد از در، آن ها را زیر نظر میگیرد. او مینویسد نحوه ورود مادر و نوزاد و طرز حضور آن ها میتواند حاکی از نکاتی باشد که ما را در فهم چگونگی ارتباط مادر و نوزاد یاری رساند.
موقعیت تنظیم شده
وینیکات موقعیت تنظیم شده را موقعیتی شرح میدهد که یک میز بین وینیکات و مادر و نوزاد وجود دارد. مادر بنا بر درخواست وینیکات نوزاد را روی زانوی خود مینشاند. به طوری که نوزاد رو به میز و در نقطه مقابل وینیکات قرار گرفته باشد. روی لبه میز یک قاشقک براق وجود دارد و و این قاشقک در دیدرس نوزاد است و طبیعتا توجه او را جلب میکند. وینیکات مینویسد که از مادر تقضا میکند که هیچ واکنشی در برابر رفتارهای نوزاد نشان ندهد.
نوزاد
وینیکات مینویسد که این وضعیت برای کودکان بازه سنی 5 الی 13 ماهه طراحی شده است. او دلیل تعیین این بازه سنی را این چنین شرح میدهد که نوزادان زیر 5 ماه قادر نیستند چیزی را با دست بگیرند و همچنین علاقه نوزادان دارای سن بیش از 13 ماه هم متنوع است و مشخص نیست جذب قاشقک بشوند یا نه.
مراحل مواجهه نوزاد با قاشقک
وینیکات 3 مرحله معین میکند و مینویسد یک نوزاد نرمال این سه مرحله را به ترتیب طی میکند:
1)تردید و بازداری: نوزاد در نخستین مواجهه با قاشقک جذب آن میشود. گویی تکانه ای بر او وارد میشود و دستش را به سمت آن دراز میکند اما بلافاصه تردید میکند و دستش ثابت میماند. صورتش را به سمت مادر برمیگرداند و به او نگاه میکند. سپس به روانشناس نگاه میکند و گویی اراده اش سرکوب میشود. در این حین حتی ممکن است علاقه کودک از بین برود و مثلا او سرش را در لباس مادر فروکند. با این حال در نوزاد نرمال این علاقه مجددا باز میگردد.
2)گرفتن قاشقک و بازی با آن: در این مرحله نوزاد آنقدر شجاعت پیدا میکند که اجازه دهد احساسش بروز پیدا کند و گسترش یابد. به یک معنا تصویرِ وضعیت نوزاد تغییر میکند. بزاق نوزاد ترشح میکند، آب از دهانش جاری میشود، ذوق میکند، قاشقک را برمیدارد و غرق بازی میشود. آن را در دهانش فرو میکند، گاز میگیرد و میمکد. حتی ممکن آن را در دهان مادر یا وینیکات هم فرو بکند. در این مرحله تردید نوزاد رفع شده و میل حقیقی اش بر واقعیت بیرونی چیره میگردد.
3)رها کردن قاشقک: در این مرحله نوزاد قاشقک را رها میکند و آن را به زمین میاندازد. به یک معنا حوصله نوزاد سر میرود یا چیز دیگری طلب میکند. رسیدن به این مرحله توسط نوزاد به معنای آغاز و پایان یک فرایند است. او در این فرایند حسی جامع مبنی بر عاملیت، توانمندی و همه توانی را تجربه میکند. وینیکات مینویسد این فرایند باید بدون هرگونه دخالت توسط مادر یا درمانگر تجربه شود. چرا که اساسا هرگونه دخالت میتواند باعث اخلال در تجربه همه توانی بشود و فرایند تجربه Self ناکام باقی بماند.
دوره های ترمیک آکادمی روانپویشی آگاه
دوره های ترمیک 1.5 ساله، آکادمی روانپویشی آگاه
تربیت درمانگر حرفه ای با رویکرد ISTDP
دوره آموزشی آفلاین آزمون SWAP
دوره ISTDP | مقدماتی تا پیشرفته
«تردید و بازداری» به مثابه نمودی از «اضطراب نابودی»
وینیکات در توضیح این تردید و بازداری اولیه نوزاد، علت آن را در تعارضی می داند که نوزاد در درون دارد. تعارضی مبنی بر مقابله میل و اضطراب. کودک مضطرب است و در این مرحله نهایتا میل خود را دفن یا به عبارتی سرکوب میکند. ریشه این اضطراب بیش از آنکه به ابژه یا مادرحقیقی یا مفهوم نگهداری مربوط باشد برآمده از دنیای درونی کودک است. همانطور در مقدمه گفتیم در زمان نگارش این مقاله وینکیات هنوز متاثر از ایده های کلاین است و به یک معنا می توان این بازداری را محصول غلبه اضطراب نابودی دانست. با این حال نوزاد نرمال برخلاف نوزاد غیرنرمال در نهایت بر این اضطراب فائق میآید.
«دخالت در بازی نوزاد» به مثابه «تعبیر زودهنگام»
وینیکات در روش بالینی خود مکررا درباره آسیب های ارائه تعبیرزودهنگام به مراجع نوشته است. او معتقد است باید در اتاق درمان به مراجع اجازه داد تا به حد مکفی به خلق و توصیف فانتزی بپردازد. او چنین شرح میدهد که اساسا هرگونه ارائه تعبیر زودهنگام به مراجع می تواند این فرایند و چرخه تداعی ها را مختل سازد و مقاومت مراجع را به بار بیاورد. در این مقاله نیز وینیکات مینویسد که تلاش درمانگر برای دادن قاشقک به نوزاد و دخالت در کار او امری است خطا و آسیب زا. او چنین شرح می دهد که نوزاد مشغول خلق فانتزی یا به عبارت دقیق بازی کردن است و اساسا هرگونه دخالت در این بازی با مقاومت نوزاد مواجه خواهد شد.
تاب آوردن نفرت و بقای ابژه
در مرحله سوم نوزاد پس از بازی با قاشقک آن را رها میکند و به زمین می اندازد. وینیکات در توضیح این موقعیت از نوعی برون ریزی خشم سخن میگوید. او می نویسد نوزاد در پایان قاشقک را با یک نوع بی تفاوتی و البته پرخاشگری رها میکند و به زمین میاندازد. با این حال پس از مدتی وقتی نوزاد به قاشقک نگاه میکند همچنان آن را سالم روی زمین میبیند. به یک معنا نوزاد بقای عینی ابژه را حس میکند. او باور میکند که ابژه با بروز پرخاشگری او از بین نمیرود و پابرجا میماند. این نسبت نوزاد با قاشقک را میتوان مبنای ایده ای دانست که وینیکات درباره نوزاد/مراجع در نسبت با مادر/درمانگر شرح میدهد.
وینیکات بعدها مکررا درباره تاب آوردن خشمِ نوزاد توسط مادر مینویسد و همین نسبت را درباره رابطه مراجع و درمانگر هم صادق میداند. بقای ابژه در برابر نفرت ورزی یکی از کلیدی ترین مباحث وینیکات است.
انحراف از نوزاد نرمال
وینیکات می نویسد اگر یک نوزاد این 3 مرحله معین را تجربه نکند دچارِ انحراف است. او ذکر میکند که این انحراف در تجارب بالینی او به 3 صورت دیده میشود:
1) استمرار طولانیِ تردید نوزاد
2) عدم تردید نوزاد
3) عدم بازی و انداختن قاشقک بر زمین توسط نوزاد
وینیکات هر 3 این انحرافات را محصول نوعی عدم وجود شجاعت در میل ورزی نوزاد میداند. او مینویسد چنین نوزادی دچارِ میل سرکوب شده و هراس از میل ورزی است. به یک معنا از منظر وینیکات نوزاد هراسی مبنی بر آسیب زدن به ابژه دارد. نوزاد میترسد با میل ورزی بر ابژه آن را از بین ببرد. فلذا فانتزی های لذت جویانه را سرکوب میکند و برای مهارِ اضطراب نابودی نگاهش را از قاشقک میدزدد. وینیکات برای توضیح عدم تردید در نوزاد هم از غیاب سوپرایگو سخن میگوید. غیابی که نتیجه اش میشود یک نوع تلاش تکانه ای برای مهار اضطراب از طریق هجوم بردن به قاشقک بدون هرگونه تردید و بازداری اولیه.
مشاهده لیست دوره های روانشناسی با مدرک

درباره آراز مطلب زاده
آراز مطلب زاده هستم. دانشجوی سال آخر مقطع کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی کودک و نوجوان. از سال ۹۹ مطالعه در زمینه روانکاوی کلاسیک را آغاز کردهام و در دو سال اخیر روی رویکرد آبجکتریلیشنز متمرکزتر شدهام. در این مسیر از دورهها و آموزههای اساتیدی از قبیل دکتر معصومه حنیفه زاده٬ دکتر مهدی میناخانی٬ دکتر مهدیه تویسرکانی٬ دکتر علیرضا طهماسب و دکتر سعید قنبری هم بهره جستهام. از چند سال پیش کوشیده ام از منظر رویکردهای روانکاوانه پژوهش ها و مطالعاتی در زمینه سینما و ادبیات داستانی داشته باشم که عمده آن ها در نشریات مربوط به حوزه سینما و ادبیات منتشر شده اند. از سال ۱۴۰۲ هم همکاری ام با بخش مقالات تخصصی سایت کلینیک آگاه آغاز شده است.
نوشتههای بیشتر از آراز مطلب زاده
دیدگاهتان را بنویسید