تحلیل روانشناختی انیمیشن المنتال
فهرست محتوا:
Toggleخلاصه داستان انیمیشن المنتال (elemental)
در داستان میبینیم عناصر آتش به دلیل ماهیت پرخطری که دارند از جامعه طرد شده و یک قومیت جدا برای خودشان تشکیل دادهاند. با این حال پدر امبر تصمیم میگیرد برای پیشرفت کار خود به سرزمین آب مهاجرت کند و زندگی جدیدی بسازد. پدر امبر به دلیل ترک دهکده خود از خانوادهاش طرد شده و آرزو دارد بتواند با نگه داشتن و پیشرفت کارش در مغازه، خود را به خانوادهاش ثابت کند.
او امبر را از کودکی برای مدیریت کردن این مغازه تربیت میکند تا روزی که بداند امبر برای این کار آماده است. امبر با تلاشهای بسیار دائما سعی دارد خود و تواناییش را در مدیریت مغازه به پدرش ثابت کند. او آرزو داشت که روزی مدیریت مغازه را به دست بگیرد. اما همیشه چیزی بود که امبر نمیتوانست آن را کنترل کند و آن خشمش بود. خشم امبر پای بازرس شهر-عنصر آب (وید)- را به مغازه باز میکند. نقطه عطف داستان آنجاست که امبر و وید باهم متحد میشوند تا منبع نشتی آب شهر را پیدا کنند و مغازه پدر امبر را از ویرانی نجات دهند. این دو عاشق هم شده و به دلیل تفاوت ماهیتشان، عشق آنها نافرجام بهنظر میرسد. مابقی داستان راجعبه رسیدن این دو عنصر بههم و رویایشان است.
نقد انیمیشن المنتال(elemental)
همانطور که گفته شد آرزوی امبر از کودکی اداره کردن مغازه پدرش بود. در طی ملاقاتی که امبر با خانوادهی وید داشت، پیشنهاد کاری خوبی دریافت کرد. با این پیشنهاد به تدریج امبر متوجه شد که نمیخواهد مغازه پدرش را اداره کند و این فقط آرزوی پدرش بود نه امبر! انگار که هدف و آرزوی امبر از قبل مشخص شده بود بدون اینکه به آن فکر کند. شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که سالهای زیادی را صرف هدفی کرده باشید که از آن شما نبوده است. شما باور داشتید این مسیر شماست اما یک جا در یک نقطه این تلنگر در ذهنتان ایجاد شده که شاید این راه من نیست…
در انیمیشن المنتال، خشم پدر امبر به عنصر آب را میبینیم. خشم او باعث شده که پدر امبر خانواده خودش را از عنصرهای آب دور نگه دارد و وارد شهر نشود. امبر نیز تا مدت زیادی این باور را داشت که باید از شهر دور بماند چون نیازی نیست که چیزهای بیشتری ببیند. همین که بتواند پدر خود را راضی کند و مدیریت مغازه را به دست بگیرد کافیست!
خیلی از باورهای ما در کودکی و نوجوانی توسط والدین ما شکل میگیرند. این باورها در ذهن ما حک شده و تا زمانی که با جامعه و باورهای دیگر روبهرو نشویم فکر کردن به تغییر آنها غیرممکن بهنظر میرسد. این باورها برای ما جوری حقیقی میرسند که انگار تلاش برای نقض آنها کاری بیهوده خواهد بود. همانند امبر که دوست نداشت جایی جز اطراف آن مغازه پرسه بزند، انگار که دنیا در همانجا خلاصه شده و چیزی بیشتر برای دیدن ندارد.
به چالش کشیده شدن باورها در انیمیشن المنتال
طی اتفاقاتی که برای امبر میافتد او مجبور میشود آن محله را ترک کند. امبر با موقعیتهای جدید، عناصر جدید و همچنین رفتارهای جدید روبهرو میشود. این شرایط متفاوت رفته رفته آرزویش برای مدیریت مغازه را به چالش میکشد. چیزی که امبر از کودکی آرزویش را داشت حالا انگار برایش زیر سوال رفته بود. فکر میکنید واکنش امبر به شکستن باورهایش چه میتواند باشد؟ خشم همیشه اولین واکنش ما نسبت به شکستن باورهایمان است.
امبر فکر میکرد اگر آرزوی پدرش را آرزو نکند، پدرش را سرخورده کرده است و دختر خوبی نخواهد بود. حالا امبر با تضاد درونیاش در حال مبارزه است. تضاد بین دختر خوب بودن و چیزی که واقعا آرزویش را دارد. وقتی پا به دوران بزرگسالی میگذاریم، چیزهای بیشتری تجربه میکنیم. ورود ما به جامعه باورها و اعتقاداتی فراتر از باورهای خانواده را به ما نشان میدهد. در این دوران به خیلی چیزها شک میکنیم. این موارد میتواند اعتقادات دینی و فرهنگی و سیاسی باشند. دائم باورهای متضاد با والدین خود را میبینیم. گیج، خشمگین و حتی ناامید میشویم. اما بالاخره یکجا باید تصمیم بگیریم که فرزند خوبی باشیم و یا مطابق میل خود زندگی کنیم.
فرزند خوبی باشیم یا میل خودمان را زندگی کنیم؟ در elemental
امبر بعد از خشم خود، بسیار برای پدرش دل میسوزاند. تصمیم میگیرد دختر خوبی باشد و مدیریت مغازه را به عهده بگیرد و از خواستهاش چیزی نگوید. بههرحال این آرزوی دیرینهی پدر پیرش است و حالا که نزدیک به بازنشستگی است، خوشحال است که جانشینی برای مغازه دارد. نشتی آب شهر بالاخره باعث ویران شدن مغازه میشود. بعد از این ویرانی صبر امبر به سر آمده و بالاخره خواسته خودش را بازگو میکند. اینکه آرزوی مدیریت مغازه آرزوی پدرش است نه امبر و او قصد دارد محلۀ کوچکشان را به قصد موقعیت شغلی بهتر ترک کند. در این قسمت میتوانیم تفاوت بین نسلی را ببینیم. پدر امبر با آغوش باز این خواستهی امبر را میپذیرد. بر خلاف خودش که هنگام ترک سرزمین آتش از طرف پدرش طرد شده بود.
همچنین بخوانید: تحلیل انیمیشن افسون از نگاه روانشناسی
خشمی که کنترل نمیشود یک نشانه است!
اینکه با باوری بزرگ شوید و تغییر آن برای شما سخت باشد قابل درک است. خشمگین شدن نسبت به شکستن این باورها نیز طبیعی است. اما اینکه بخواهید با باورهای والدین خود زندگی کنید هم سخت است. شما برای خود چیزی را آرزو دارید که هر روز آن را سرکوب میکنید. این سرکوب هم نتیجهاش خشم است. خشم پنهانی نسبت به والدین و ناامیدی و عدم رضایت از زندگی. امبر در فشارهای کاری مغازه نمیتوانست خشم خود را کنترل کند. در قسمتی از داستان او اعتراف میکند که عدم کنترل این خشم برای این است که این مسیر اصلا مسیر او نیست! انسان در موقعیتهایی که لذت میبرد تابآورتر میشود. خودتان تصورکنید که آیا تحمل مشکلات جایگاهی که از آن لذت میبرید آسانتر است یا جایگاهی که بیهیچ علاقهای در آن قرار گرفتید؟
نتیجهگیری
انسان موجودی آزاد است. اگر دائما بخواهید به دلیل فرزند خوب، مادر خوب، پدر خوب، مدیر خوب و کارمند خوب از خواستههای درونی خود بگذرید احتمالا خشمی درونی را دائما با خود حمل کنید. اینکه شما طبق خواستههای دیگران زندگی کنید میتواند شما را منزوی و افسرده کند. بهجای آن تصمیم بگیرید خودتان باشید و ببینید آیا جایگاهی که در آن هستید خواستۀ قلبی شماست یا خیر! در ابتدا شاید با خشم دیگران روبهرو شوید چون دیگر آن آدم سابق نیستید که طبق امیال دیگران زندگی میکند. اما اگر یاد بگیرید چطور برای دیگران حد و مرز بگذارید این مسیر برای شما آسانتر خواهد بود. کلینیک روانشناسی آگاه که متشکل از ۱۰۰+ نفر روانشناس خوب و متخصص است میتواند یاریدهنده شما در این مسیر باشد.
درباره راحله کرمی
من راحله کرمی، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی بالینی در سال 1401 هستم. از سال 1395 تحصیلات خود را در رشته روانشناسی در مقطع کارشناسی شروع کردم. در این سالها با رویکردهای زیادی آشنا شدم اما در آخر رویکرد هیجانمدار را که با امیال درونی من تناسب داشت، برگزیدم. از سال 1399 شروع به گذراندن دورههای درمانگر فردی با رویکرد هیجانمدار از قبیل دورههای درمان افسردگی، اضطراب و تروما و... کردم. در کنار آن تلاش بر این داشتم که علم روز روانشناسی را از طریق دورههای آنلاین در دانشگاههای مختلف دنیا یاد بگیرم. علاوه بر آن به دلیل علاقه به رشته روانشناسی و مطالعات در این حیطه، از سال 1400 شروع به تولید محتوا و نویسندگی کردم. در طی این سالها تلاش کردم که با مطالعه مطالب و مقالات به روز روانشناسی علم خود را در اختیار کسانی بگذارم که به دنبال آگاهی هستند. و همیشه امید دارم که بتوانم قدمی هرچند کوچک برای رسیدن شما به این آگاهی باشم.
نوشتههای بیشتر از راحله کرمی
دیدگاهتان را بنویسید