بازخوانی مقاله «رشد ظرفیت نگرانی»
در ادامه سلسله بازخوانی مقالات مهم دانلد وینیکات، برآن هستیم تا این بار به بازخوانی مقاله «رشد ظرفیت نگرانی[2]»بنشینیم. وینیکات در این مقاله کوشیده است تا به پرسش هایی اساسی پاسخ دهد: اساسا لحظه تولد مفهومی به نام نگرانی[3] در رشد روانی نوزاد چه زمانی است؟ نوزاد چگونه نگرانی را تجربه میکند و آن را از سر میگذراند؟ نقش آفرینی مادر در تجربه نگرانی نوزاد چه اهمیتی دارد؟ نسبت نگرانی با احساس گناه[4] چیست؟ وینیکات این مقاله را در سال 1963 نوشته و در بطن نوشتارش در حال جدالی جدی و تماشایی با ملانی کلاین[5] است. آنچه در نخستین مواجه با این مقاله برای ما آشکار میگردد این حقیقت است که وینیکات در صورت بندی مفهوم نگرانی به غایت وام دارِ موضعِ افسرده وار[6] کلاین است. به یک معنا او در این مقاله در حال طرح ریزی ایده ای است که آن ایده واضحا ریشه در ادبیات کلاین دارد اما برآیند نهایی کار وینیکات موئلفه ها و جزئیاتی در خود دارد که مختص نبوغ خود اوست.
در این نوشتار ابتدا نگاهی اجمالی خواهیم داشت به موضوع افسرده وار و سپس به بررسی مفهوم نگرانی از منظر وینیکات خواهیم پرداخت. مفهومی بسیار مهم در ادبیات وینیکات که با سایر اصطلاحات او از جمله خلاقیت[7]، مادر ابژه ای[8]، مادر محیطی[9] و … نسبتی تنگاتنگ دارد.
فهرست محتوا:
Toggleموضع افسرده وار
ملانی کلاین نخستین بار در سال 1935 از موضع افسرده وار سخن گفت و از آن پرده برداشت. او آغازِ مختصات زمانی این موضع را 4-3 ماهگی تخمین زد و استمرارش را نیز تا 6 ماهگی در نظرگرفت. از منظر کلاین اگر مادر در موضع پارانوئید اسکیزوئید حضوری کافی و پاسخ گو برای نوزاد به عمل بیاورد، نوزاد تحت اضطراب گزند را تعدیل شده تر و قابل تحمل تر تجربه خواهد کرد. این فرایند منجر به درونی سازی ابژه خوب از طرف نوزاد و نقطه آغاز ورود او به موضع افسرده وار خواهد شد. از منظر کلاین مهم ترین موئلفه و عنصر شناساننده موضع افسرده وار گذر از تصویر پاره ابژه ای[10] به تصویر تمام ابژه ای[11] است.
نوزاد در این موضع خواهد فهمید که مادر یک ابژه واحد است. به یک معنا ابژه ای که نوزاد به خاطر ناکامی ها از آن نفرت داشته، همان ابژه ای است که او را کامیاب نیز کرده است. کلاین چرا این موضع را افسرده وار مینامد؟ چون که نوزاد به این آگاهی میرسد که او پیوسته به مادری آسیب زده که او را کامیاب میکرده است. در این صورت بندی کلاین مفاهیمی از قبیل گناه و سوپرایگو[12]را بازتعریف کرده، به ابداع مفهوم ترمیم[13] پرداخته و به طورکلی موضع افسرده وار را به مثابه یک دستاورد تحولی معرفی میکند.
تولدِ ظرفیت نگرانی
وینیکات در مقاله 8 صفحه ای «رشد ظرفیت نگرانی» به بازخوانی صورت بندی کلاین از موضع افسرده وار پرداخته است. با این حال ترجیح داده است از اصطلاح افسرده وار استفاده نکند و مفهوم نگرانی را برای توصیف این وضعیت مناسب تر دیده است. او در توضیح ایده اش از مرحله پیشا ادیپی شروع میکند اما برخلاف کلاین زمان آغاز تجربه این وضعیت را نه 3 الی 4 ماهگی بلکه 6 ماهگی میداند. او تجربه نگرانی را به مثابه یک ظرفیت رشدی تعریف میکند، آن را برای سلامتی روانی نوزاد الزامی میداند و این تجربه را سرمنشا تجربه خلاقیت در نظر میگیرد. به عبارت دقیق تر دست یافتن به ظرفیت نگرانی بقای نوزاد را در نسبت با مادر حفظ میکند، به روان نوپای او نظم میبخشد و برای او نوعی سوژگی به بار میآورد.
مشاهده لیست دوره های روانشناسی در کلینیک آگاه
نوزاد چگونه به ظرفیت نگرانی دست مییابد؟
ناگفته پیداست که وینیکات تا چه میزان رشد روانی نوزاد را در گروِ کیفیتِ مادرانگی مادر میداند. از همین روی برای پاسخ به پرسش بالا لاجرم باید از مادر آغاز کنیم. وینیکات معتقد است ظرفیت نگرانی زمانی حاصل میشود که مادر تخریب گریِ نوزاد را تاب بیاورد. به یک معنا خشونت نوزاد نباید مادرانگیِ را متوقف سازد. نوزاد به سینه مادر حمله میکند، آن را میدرد و تخلیه اش میکند اما مادر باید این وضعیت را تحمل بکند و حتی از آن لذت ببرد. تحملِ این وضعیت از جانب مادر منجر به درونفکنیِ ابژه خوب از سمت نوزاد و آغاز دست یابی وی به ظرفیت نگرانی خواهد شد. البته یادآوری این نکته ضروری است که وینیکات برخلاف کلاین به رانه مرگ اعتقادی ندارد و فانتزی های مبتنی بر خشونت را وجهی از عشق میداند. او اساسا معتقد است که عشق در نسبت با نفرت بدویتر است.
مادر ابژه ای و مادر محیطی
وینیکات برای توضیح دقیق تر ایده خود درباره ظرفیت نگرانی از دو اصطلاح مهم خود یعنی مادر ابژه ای و مادر محیطی پرده برداری میکند. او مادر ابژه ای را مادری مینامد که آماجِ حملات پرخاشگرایانه نوزاد است. به یک معنا نوزاد تنش های درونی خود را روی مادر ابژه ای تخلیه میکند. مادر باید این تنش ها را تاب بیاورد، از هجوم هیجان های نوزاد فرار نکند و حتی از آن لذت نیز ببرد. اصطلاح مادرمحیطی نیز مرتبط است با مفاهیمی از قبیلCaring و Handling . به یک معنا ما با مادری مواجه هستیم که نوزاد را با لمس بدنی در آغوش میگیرد، به او تغزیه میرساند و تمام نیازهایش را رفع میکند.
همجواریِ این دو تصویر از مادر در نگاهِ نوزاد لحظه مهمی در رشد روانی اوست. نوزاد در این لحظه خواهد فهمید که با یک مادر مواجه است. به عبارت دقیق تر این همجواری تصویری از مادر ابژهای و مادرمحیطی مترادف است با همان چیزی که کلاین مهم ترین ویژگی موضع افسرده وار میخواند: گذار از تصویر پاره ابژه ای به تصویرِ تمام ابژه ای. و ظرفیت نگرانی دقیقا از این نقطه آغاز میشود.
خلاقیت زاییده نگرانی است
از منظر وینیکات نوزادی که میفهمد مادرابژه ای و مادرمحیطی یکی هستند، شروع به تجربه کردن نگرانی میکند. اما یک نگرانیِ سالم باید در نهایت به چیزی فراتر برسد. و آن چیزی نیست جز خلاقیت. از منظر وینیکات خلاقیت و سازندگی محصول تجربه نگرانی هستند. به یک معنا نوزاد در اسارت نگرانی باقی نمیماند و برای رفع آن شروع میکند به بروزِ خلاقیت. نوزاد میخواهد چیزی به مادر بدهد، او را با خود درگیر سازد و از این طریق نگرانی را تسکین دهد. نمودِ عینی آنچه که از آن صحبت میکنیم در پدیده بازی به چشم میخورد. وینیکات معتقد است مادر در برابر بروز این خلاقیت از جانب نوزاد باید فروتن باشد، بیش از اندازه نخواهد و مطابق با خلق او پیش برود. در غیر این صورت منجر به شکل گیری چیزی در او میشود تحت عنوان خودکاذب.[14]
مفهوم خلاقیت در نگاه وینیکات را میتوان تقریبا معادل با والایش[15] در ادبیات فروید و ترمیم در ادبیات کلاین تعبیر کرد.
واپسروی از نگرانی
از منظر وینیکات نگرانی عامل بازداری است و مولدِ خلاقیت. ظرفیت نگرانی باعث جلوگیری از آسیب زدن به ابژه میشود و امنیت ارتباطی او با محیط را تامین میکند. اما این وضعیت لزوما مطلق و قطعی نیست. به یک معنا رسیدن به این ظرفیت لزوما عدم واپسروی از این ظرفیت را تضمین نمیکند. و اساسا سوژه دائما نگران یقینا زیستیِ پاتولوژیک دارد. به عبارت دیگر هر انسانی به فراخور لحظاتی که زیست میکند میتواند از ظرفیت نگرانی و خلاقیت واپسروی کند. چنان که کلاین نیز سوژه را در فرایندی رفت و برگشتی بین موضع پارانوئید-اسکیزوئید و موضع افسردهوار تعریف میکند و رسیدن به موضع افسرده وار را لزوما تضمین کننده واپسروی به موضع پارانوئید-اسکیزوئید نمیداند.
[2]THE DEVELOPMENT OF THE CAPACITY FOR CONCERN
[3] Concern
[4] Guilt
[5] Melanie Klein
[6] The Depressive Position
[7] Creativity
[8] ‘object-mother
[9] environment-mother
[10] Part Object
[11] Whole Object
[12] Super Ego
[13] reparation
[14] False Self
[15] sublimation
درباره آراز مطلب زاده
آراز مطلب زاده هستم. دانشجوی سال آخر مقطع کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی کودک و نوجوان. از سال ۹۹ مطالعه در زمینه روانکاوی کلاسیک را آغاز کردهام و در دو سال اخیر روی رویکرد آبجکتریلیشنز متمرکزتر شدهام. در این مسیر از دورهها و آموزههای اساتیدی از قبیل دکتر معصومه حنیفه زاده٬ دکتر مهدی میناخانی٬ دکتر مهدیه تویسرکانی٬ دکتر علیرضا طهماسب و دکتر سعید قنبری هم بهره جستهام. از چند سال پیش کوشیده ام از منظر رویکردهای روانکاوانه پژوهش ها و مطالعاتی در زمینه سینما و ادبیات داستانی داشته باشم که عمده آن ها در نشریات مربوط به حوزه سینما و ادبیات منتشر شده اند. از سال ۱۴۰۲ هم همکاری ام با بخش مقالات تخصصی سایت کلینیک آگاه آغاز شده است.
نوشتههای بیشتر از آراز مطلب زاده
دیدگاهتان را بنویسید