نیازمند بودن از لحاظ عاطفی

نیازهای عاطفی بخش جداییناپذیری از ماهیت انسانی ما هستند. از احساس امنیت و محبت گرفته تا مورد پذیرش و تایید قرار گرفتن! این نیازها در زندگی روزمرهمان نقشی حیاتی ایفا میکنند. با این حال، بسیاری از افراد از پذیرش و ابراز نیازهایشان اجتناب کرده و آن را نشانهای از ضعف یا وابستگی بیش از حد میدانند. نیازهای عاطفی به خواستههایی اشاره دارد که به ما کمک میکند روابطی معنادار، نزدیک، همدلانه و حمایتگر با دیگران برقرار کنیم. این نیازها در هر انسانی وجود دارند؛ نیازهایی مثل احساس امنیت، محبت و حمایت، پذیرش و تایید، صمیمیت و اعتماد، همدلی و درک متقابل.
بسیاری از ما از پذیرش وجود نیازهای عاطفی در وجودمان واهمه داریم! این در حالیست که احساسات و نیازهای عاطفی ما جوهرهی اصلی وجودمان هستند. آنها تجربیات گذشته و حال ما را انعکاس داده و آیینهای برای بازتاب تمام انگیزهها و خواستههای ما هستند. پس اگر نیازهای عاطفی ما تا این اندازه مهماند، چرا از آنها هراس داریم؟ در این مقاله از بلاگ کلینیک روانشناسی آگاه به بررسی چیستی نیازهای عاطفی، تفاوت بین نیاز سالم و وابستگی، و راههای مدیریت و پذیرش سالم این نیازها میپردازیم.
فهرست محتوا:
Toggleنیاز عاطفی؛ ضعف یا قدرت !؟
دکتر سوزان جانسون در کتاب محکم در آغوشم بگیر مینویسد: «ما بلد نیستیم با زبان پیوند صحبت کنیم و به درستی بگوییم چه چیزی نیاز داریم و آن چیز چقدر برای ما مهم است.» در واقع گویی که راجع به نیازهایمان تردید داریم! گویی نمیدانیم چه میخواهیم! ما خیلی اوقات به جای اینکه از دیگری آن چه را نیاز داریم درخواست کنیم، از او توقع داریم بدون هیچ توضیحی نیاز ما را حدس بزند و آن را ارضا کند!
همهی انسانهای زنده دنیا نیاز عاطفی دارند و هیچ راهی برای دور زدن این موضوع موجود نیست! نیازهای عاطفی از درون ما میآیند. زمانی که بتوانیم با این نیازها و احساسات ارتباط برقرار کنیم و آنها را ببینیم و انکارشان نکنیم، صمیمیت و نزدیکی بیشتری را با خود و دیگران تجربه خواهیم کرد.
جان بالبی، بنیانگذار نظریه دلبستگی، میگوید: «ما به اندازه نیازهای برآورده نشدهمان نیازمند هستیم.» این جمله نشان میدهد که نیازهای عاطفی در صورتی که پاسخ نگیرند، به وابستگی ناسالم یا احساس کمبود تبدیل میشوند. در واقع، داشتن نیازهای عاطفی و تلاش برای برآورده کردن آنها نشانهای از قدرت عاطفی و بلوغ است، نه ضعف.
چرا از نیازهای عاطفیمان فرار میکنیم؟
واژهی نیاز در ذهن اغلب ما با واژهی ضعف گره خورده. به گونهای که فکر میکنیم اگر نیازی داریم پس ضعیفیم. مادامی که تجربهی نیاز برای ما شرمآور باشد، نمیتوانیم آن را اظهار کنیم و برای رفع آن گام برداریم. فرار کردن از نیازهای عاطفیمان میتواند علل گوناگونی داشته باشد، در وبسایت TINNY BUDDHA به برخی از علتهای فرار از نیاز عاطفی اشاره شده:
- ترس از قضاوت یا ضعف: بسیاری از ما به اشتباه بر این باوریم که پذیرش یا ابراز نیازهای عاطفی نشانهای از ضعف است. ما از ترس اینکه دیگران ما را «نیازمند» یا «بیش از حد وابسته» بدانند، از بیان احساسات خود اجتناب میکنیم.
- تربیت در محیطهای عاطفی سرکوبگر: کسانی که در دوران کودکی توسط والدینی بزرگ شدهاند که احساسات را بهعنوان باری اضافی یا مسئلهای بیاهمیت میدیدند، ممکن است در بزرگسالی احساس کنند که داشتن نیازهای عاطفی شرمآور است. این کودکان یاد میگیرند که احساسات خود را سرکوب کنند تا با محیط خود سازگار شوند.
- بیتجربگی در شناخت احساسات: شناخت و مدیریت احساسات مهارتی است که باید آموزش داده شود. والدینی که خود آموزشهای عاطفی لازم را دریافت نکردهاند، نمیتوانند این مهارت را به فرزندان خود منتقل کنند. این مسئله باعث میشود فرزندان نتوانند نیازهای عاطفی خود را درک کرده یا آنها را به شکلی سالم مدیریت نمایند.
- احساس بیکفایتی: در فرهنگ معاصر که متمرکز بر دستاوردهاست، به راحتی میتوان نتیجه گرفت که اگر کاری چشمگیر انجام نداده باشید پس یعنی به اندازه کافی خوب نیستید. اگر شما هم این احساس را دارید ممکن است بیشتر نیازهای خودتان را تا زمانی که به چیزی دست یابید که به شما احساس شایستگی بدهد، متوقف کنید.
دریافت مشاوره زوج درمانی
توجه به نیازهای عاطفی به دلایل مختلفی اهمیت دارد. دلایلی از جمله تقویت اعتماد به نفس و خودپذیری، ایجاد احساس تعلق، کاهش استرس و اضطراب در روابط، حمایت در زمان بحران یا چالشهای زندگی. بنابراین مهم است که راه شناختن و در آغوش کشیدن نیازهایمان را یاد بگیریم.
آیا نیاز عاطفی ریشه در کودکی دارد؟
غفلت عاطفی زمانی اتفاق میافتد که والدین به نیازهای عاطفی فرزندان خود توجه کافی نشان نمیدهند. این مسئله میتواند بهصورت نادیده گرفتن، کماهمیت جلوه دادن یا سرزنش احساسات کودک رخ دهد.
پیامدهای غفلت عاطفی در کودکی
- احساس شرم نسبت به نیازهای عاطفی: کودکان یاد میگیرند که نیازهایشان بیاهمیت است.
- مشکلات در برقراری روابط عاطفی: افرادی که در کودکی غفلت عاطفی را تجربه کردهاند، ممکن است در بزرگسالی برای برقراری روابط نزدیک مشکل داشته باشند.
- اعتماد به نفس پایین: این افراد ممکن است خود را لایق محبت و توجه ندانند.
بیشتر کسانی که غفلت دوران کودکی را تجربه میکنند به سادگی آگاهی و درک عاطفی از نیازهایشان را از دست میدهند؛ درحالیکه نیازهای عاطفی بخش طبیعی انسان بودن هستند و برای پاسخدهی سالم به آنها باید آنها را یاد بگیریم. به زبان ساده ما نمیتوانیم چیزی را که هرگز برای ما الگوبرداری نشده است را الگوسازی کنیم، همانطور که نمیتوانیم چیزی را که هرگز به ما داده نشده است را بدهیم!
چگونه نیازهای عاطفی را بپذیریم و مدیریت کنیم؟
در وهله اول باید بدانیم که نیازهای ما واقعی و معتبر هستند و ارزش وقت گذاشتن را دارند. نیازهای عاطفی بخش طبیعی انسان بودن هستند و تجربه کردن و مواجه شدن با این نیازها ما را ضعیف یا اصطلاحا NEEDY نمیکند! منطقی است که ما در زندگی به چیزهایی مانند راحتی، توجه، عشق، ارتباط و حمایت نیاز داریم. این نیازها ملزومات یک زندگی غنی و پربار هستند. به قول جانیس وب در مقاله اخیرش، هربار که نیازهای خود را انکار میکنید، امکان پاداش را از خود سلب کردهاید. درواقع باور کردن نیازها و قدم برداشتن برای آنها از ما افراد قویتری میسازد.
راهکارهای پذیرش نیازهای عاطفی و مدیریت آنها
- پذیرش احساسات خود: به خود یادآوری کنید که احساسات و نیازهای شما واقعی و ارزشمند هستند. این اولین قدم برای مدیریت سالم آنهاست.
- ابراز نیازها با شجاعت: اگر از بیان نیازهای خود احساس ترس دارید، بدانید که آسیبپذیری بخش طبیعی ایجاد روابط نزدیک است. شجاعت در این زمینه میتواند شما را به دیگران نزدیکتر کند.
- تمرین خودآگاهی: یادگیری نحوه شناخت احساسات و نیازهای خود از طریق تمرینهای ذهنآگاهی یا تمرین نوشتن در دفتر خاطرات میتواند راهی برای مواجه شدن با نیازهای عاطفی باشد.
- ایجاد روابط سالم: بهتر است روابطی را انتخاب کنید که در آن احساس امنیت و ارزشمندی میکنید. روابط سالم بر پایه احترام متقابل و همدلی بنا میشوند.
- کمک حرفهای بگیرید: در صورت وجود مشکلات عمیق، مشاوره با یک روانشناس میتواند به شما کمک کند تا نیازهای عاطفی خود را درک کرده و آنها را به شکلی سالم مدیریت کنید.
مرز بین نیاز عاطفی و وابستگی
وابستگی عاطفی چیست؟ مجله HEALTHLINE وابستگی عاطفی را اینگونه تبیین میکند: وابستگی عاطفی زمانی رخ میدهد که شما به جای تلاش برای مدیریت احساسات خود به شریک عاطفیتان وابسته میشوید تا بیشتر یا تمام نیازهای عاطفی خود را به واسطه او برطرف کنید.
وابستگی عاطفی زمانی اتفاق میافتد که برای برآوردن نیازهای عاطفیتان به شریک خود وابسته شوید. احساس اینکه بدون حمایت عاطفی او نمیتوانید زندگی کنید، نشاندهنده وابستگی ناسالم یا اصطلاحا NEEDY بودن است. وابستگی و نیاز دو مفهوم متفاوت هستند. همه ما به محبت نیاز داریم و این طبیعیست که به دنبال آن باشیم؛ اما وابستگی، که یک شکل اغراقشده و تحریف شده از نیاز است، میتواند تاثیرات منفی بر روابط بگذارد. وابستگی ممکن است باعث شود که طرف مقابل احساس کند تحت فشار قرار دارد و از ما فاصله بگیرد. این رفتار میتواند رابطه را قبل از شروع به پایان برساند. برخی از نشانههای وابستگی عاطفی شامل موارد زیر هستند:
- دیدگاه ایدهآلگرایانه درباره شریک عاطفی یا رابطه
- احساس اینکه زندگی شما بدون او بیمعناست
- ترس از طرد شدن و نیاز مداوم به اطمینان
- احساس پوچی و اضطراب هنگام تنها بودن
- نیاز به او برای ساختن اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندی
همچنین بخوانید: فرق عشق و وابستگی چیست؟
این نوع وابستگی میتواند به مشکلات جدی در روابط و سایر جنبههای زندگی منجر شود. مشکلاتی از قبیل:
- مشکلات رابطهای: وابستگی عاطفی معمولاً به روابط سالم منجر نمیشود و فرد به طور مداوم نیاز به تایید و پشتیبانی از شریک عاطفی خود را دارد.
- استرس: نگرانی دائمی در مورد آینده رابطه و احساسات شریک عاطفی، میتواند منجر به اضطراب و استرس زیاد شود.
- عدم مراقبت از خود: زمانی که تمام حمایت عاطفی خود را از شریک خودتان میگیرید، فرصتی برای یادگیری روشهای حمایت از خود را نخواهید داشت.
مجله PSCHOLOGY TODAY در این باب مینویسد: در روابط، باید از وابستگیهای افراطی پرهیز کرد و به فرد مقابل فضا داد. روابط نیاز به صبر و آرامش دارند و باید یاد بگیریم که به جای به سرعت خواستن چیزی، آن را به مرور زمان دریافت کنیم.
شکستن چرخه وابستگی عاطفی: چگونه استقلال عاطفی خود را بازپس بگیریم؟
همه ما حداقل یک بار درگیر وابستگی عاطفی شدهایم؛ زمانی که احساس میکنیم به کسی نیاز داریم تا احساسات ما را تأیید کند، ما را کامل کند یا زمانی که در افسردگی هستیم ما را بالا بکشد. وابستگی عاطفی میتواند به تدریج وارد زندگیمان شود و ما را به کسی وابسته کند تا خوشحال باشیم. اما وابستگی عاطفی به معنای عشق نیست و به هیچ وجه به خوشبختی بلندمدت نمیانجامد. در واقع، میتواند روابط را سمی کند و باعث ناراحتی، عدم امنیت و تعادل نادرست قدرت شود.
چالش اصلی افرادی که احساس نیازمندی شدید یا وابستگی میکنند این است که باید بدانند واقعاً به چه چیزی نیاز دارند. پژوهشها نشان دادهاند که ترس از برآورده نشدن نیازها باعث ایجاد احساس نیازمندی میشود، نه نیاز به ارتباط یا محبت. این ترس از نیازهاست که افراد را به دام وابستگی میاندازد. بنابراین، غلبه بر این احساس به معنی تفکیک نیاز از ترس است و روشهایی برای مقابله با آن وجود دارد:
تنفس عمیق
اگر متوجه شوید که ترس دلیل اصلی احساس نیازمندی است، میتوانید با استفاده از مهارتهای مدیریت استرس مثل تنفس عمیق، دویدن یا مدیتیشن اضطراب خود را کاهش دهید.
اتصال برقرار کنید
تحقیقات نشان دادهاند که نوع سالمتری از وابستگی وجود دارد که شامل ارزشگذاری روابط است. این نوع وابستگی فعال و مستقیم است. درخواستهای خود را به وضوح بیان کنید. نیازمندی همیشه به صورت ناگهانی و بدون هدف مشخص است، در حالی که اتصال یعنی وابستگی مؤثر به دیگران.
آگاهی احساسی را تمرین کنید
به جای عمل کردن بر اساس نیازهای خود، سعی کنید احساسات خود را بنویسید. آیا از تنهایی میترسید؟ با تمرکز بر روی آن احساس، میتوانید بهتر آن را درک کنید و این کمک میکند تا نیازهای خود را بهتر بشناسید و بیان کنید.
روابط خود را بررسی کنید
افراد نیازمند معمولاً مجذوب کسانی میشوند که حس نیازمندی آنها را تقویت میکنند. اگر همیشه احساس میکنید که باید تماس بگیرید تا ارتباط برقرار شود، از خود بپرسید آیا شما کسی هستید که همیشه به دنبال تایید یا ارتباط میگردید؟
برای نیازهای خود فضا بگذارید
وقتی از نیازهای خود متنفر باشیم یا از آنها بترسیم، این نیازها شدت بیشتری میگیرند. باید یاد بگیرید که نیازهای خود را جدی بگیرید و آنها را با صداقت بیان کنید. این کار به شما کمک میکند تا بهتر بفهمید که چه چیزی میخواهید و چگونه میتوانید آن را از دیگران درخواست کنید.
شناسایی مشکل
اولین قدم، شناسایی این است که وابستگی عاطفی وجود دارد. به روابط خود فکر کنید، آیا بیش از حد به دیگران برای احساس خوب بودن وابستهاید؟
بازسازی هویت خود
برای کسب استقلال عاطفی باید خود را بیرون از روابطتان بشناسید. شروع به بازشناسی مجدد علایق و ارزشهای خود کنید و به فعالیتهای مستقل از دیگران توجه داشته باشید.
تمرین بودن در تنهایی
زمانهای تنهایی میتواند به شما کمک کند تا به استقلال عاطفی دست یابید. این زمانها فرصتی برای آشتی با خودتان است.
آگاهی از احساسات خود
با تمرین آگاهی احساسی و مدیتیشن میتوانید احساسات خود را شناسایی کرده و بدون نیاز به تایید دیگران آنها را مدیریت کنید.
تنظیم مرزها
مرزهای سالم ضروری هستند. این به شما کمک میکند تا از وابستگی بیش از حد به دیگران جلوگیری کنید و روابطتان متعادلتر شود.
درخواست حمایت نه تأیید
جلب حمایت در زمان سختیها خوب است، اما نباید وابسته به تایید دائمی دیگران باشید. زمانی که به دیگران نیاز دارید، این درخواست باید بهطور مستقیم و از روی اشتراک احساسات باشد، نه جستوجوی تأیید.
همچنین بخوانید: تفاوت وابستگی و دلبستگی چیست؟
با اعمال این روشها میتوانید از احساس نیازمندی رهایی یابید و روابط سالمتر و مؤثرتری برقرار کنید. همان طور که در وبسایت MEDIUM نوشته شده، شکستن وابستگی عاطفی یعنی ایجاد خودکفایی احساسی. به این معنا که شما میتوانید خوشبخت باشید و رشد کنید، چه در تنهایی و چه در رابطه. شما میتوانید منبع خوشبختی و آرامش خودتان باشید. یادگیری شکستن چرخه وابستگی عاطفی یکی از قدرتمندترین کارهایی است که میتوانید برای خود انجام دهید.
پس دفعه بعد که احساس کردید به دیگران برای احساس بهتر نیاز دارید، به خود یادآوری کنید که شما توانایی مقابله با این احساسات را دارید. شما همه چیزهایی که نیاز دارید را در درون خود دارید؛ فقط کافیست کمی با خودتان آشتی کرده و خود را باور کنید.
نتیجه گیری
درنهایت نیازهای عاطفی بخش جداییناپذیری از تجربه انسانی هستند. پذیرش و مدیریت این نیازها به ما امکان میدهد تا روابط نزدیکتر، زندگی رضایتمندانهتر، و احساس خوشبختی بیشتری را تجربه کنیم. به یاد داشته باشید که آسیبپذیری نه تنها ضعف نیست، بلکه پلی برای ایجاد ارتباطات واقعی و معنادار است. مدیریت نیازهای عاطفی و شناسایی مرز میان نیاز سالم و وابستگی، به ایجاد روابطی سالم و متعادل کمک میکند. بهجای ترس از نیازمندی، باید پذیرفت که این نیازها بخشی طبیعی از وجود انسان هستند و انکار آنها فقط به وابستگی و احساس ضعف منتهی میشود. پذیرش و ابراز نیازهای عاطفی با شجاعت، به ما این امکان را میدهد که روابطی نزدیک و همدلانه با دیگران بسازیم و از وابستگیهای ناسالم جلوگیری کنیم. با تمرین خودآگاهی، ایجاد مرزهای سالم و یادگیری مدیریت احساسات، میتوان به استقلال عاطفی رسید و روابطی پایدار و شادابتر داشت.
بهطور کلی، شکستن چرخه وابستگی عاطفی و بازپسگیری استقلال احساسی، فرآیندی است که به فرد این امکان را میدهد که از درون خود شادی و آرامش پیدا کند، نه بهوسیله تایید و پشتیبانی دائمی دیگران. این فرآیند به ما یاد میدهد که همواره مسئول احساسات و رفاه خود باشیم و روابطمان را از نیاز به تایید و وابستگی، به عشق و احترام متقابل تبدیل کنیم. در نتیجه، روابط عاطفی با تکیه بر خودآگاهی و استقلال، طبیعیتر، عمیقتر و پایدارتر خواهند بود.

درباره مهسا عسگری
مهسا عسگری هستم؛ فارغالتحصیل کارشناسی روانشناسی و دانشجوی کارشناسیارشد روانشناسی عمومی در دانشگاه علوم و تحقیقات تهران. در مسیر روانکاوی و روانپویشی آموزش میبینم و از سال ۹۷ نیز تحت درمان فردی با همین رویکرد هستم.
نوشتههای بیشتر از مهسا عسگری
دیدگاهتان را بنویسید