جلسات درمان: فن شفاف سازی

مثال از فن شفاف سازی

درمانگر: پس ما درباره باهم نگاه کردن به اینکه چه مولفه های هیجانی و مولفه های دیگری می توانند در حالت های خلقی تو اثر بگذارند و موجب بدتر شدن افسردگی یا خلق های بالا شوند صحبت کردیم. هفته گذشته خلق تو چطور بود؟ (تمرکز بر شفاف سازی )

بیمار: هرچه به کریسمس نزدیک می شویم، بدتر می شود. فرض شد که مربوط به زمان هایی باشد که باخانواده می گذرانم. اما نمیدونم چطور فرض شد که من… من برانگیخته شدم.

درمانگر: می تونی یک زمان مشخص رو توصیف کنی که متوجه اون شدی؟

بیمار: (بیمار آه می کشد). دوشنبه گذشته در جشن شکرگزاری، بعد از دو ساعت می خواستم برگردم خونه.

درمانگر: چه اتفاقی افتاد که باعث شد این فکر رو بکنی؟

بیمار: خسته شدم.

درمانگر: میدونی چرا؟

بیمار: از دست همه ناراحت بودم.

درمانگر: اولین نفر کی بود؟؟

بیمار: دخترم، مجبور بودم راه برم وگرنه می زدمش.

درمانگر: چی باعث شد عصبانی شی؟

بیمار: اون داشت به من دستور میداد: سیب زمینی رو پوره کن، آبگوشت درست کن، میز رو بچین…

درمانگر: نسبت به دخترت چه احساسی داشتی؟

بیمار: عصبانی بودم(بیمار آه می کشد و مشت های گره کرده اند)

درمانگر: تو بدنت چی حس میکردی که احساس کردی خشمگینی؟

بیمار: سفتی

درمانگر: منظورت اینه که تنش داشتی و مضطرب شدی؟

بیمار: آره عصبی شدم و حالت تهوع گرفتم…. و سردرد.

درمانگر: پس این اتفاقی که وقتی از درون خشمگین هستی میافته، این که مضطرب میشی، حالت تهوع میگیری و سر درد میگیره…؟ (خلاصه سازی)

بیمار: ده سال پیش خیلی عصبانی بودم، می خواستم چیزها رو پنجره پرت کنم بیرون…

غمگین شدن به خاطر بیماری، طی این فرآیند تحریک احساس در هر یک از موارد تاکنون لحظه هایی وجود داشته که در آنها غمگینی درمورد بیماری تجربه شده است.

اجازه دادن به بیمار برای توصیف چیزهایی که آنها متحمل شده‌اند و بازتاب دادن این که این مسئله غم‌انگیز است…؛ در این لحظه است که این فرایند تسهیل می‌شود.

منبع:

ترجمه بخشی از مقاله آلن عباس با نام:

Modified short term dynamic psychotherapy in patients with bipolar disorder preliminary report of a case series.