4 اصل نظریه تفکر بیون؛ درنگ هایی بر بیون با آگدن

ویلفرد بیون[1] بسیار نوشته است و همچنین درباره او، ایدهها، اصطلاحات و آثارش نیز بسیار نوشتهاند. برای آنهایی که به مباحث بیون علاقه دارند، مفهوم ظرف-مظروف[2]، نظریه پیوندهای L، H و K، عناصر بتا[3] و عناصر آلفا،[4] مفهوم O، دید دوچشمی[5] و… عناوین ناآشنایی نیستند. با این حال نمیتوان انکار کرد که همه این تئوریپردازیها و مفاهیم برخاسته از آنها ذیل یک ایده کلی قرار میگیرند که بزرگ ترین میراث بیون در تاریخ روانکاوی است. ایده ای در راستای صورت بندی یک نظریه تفکر.
ویلفرد بیون 4 دهه مداوم نوشت و سخنرانیها و سمینارهای فراوانی برگزار کرد. با این حال میتوان گفت همه این امور بیش وکم در راستای یک امر بوده اند: بنانهادن، توسعه، اصلاح و بازخوانی گاه به گاه نظریه اش درباره تفکر. از همین روی غالب اصطلاحات بیون را میتوان استعارههایی دانست که در پی توضیح، تبیین و عینی ساختن وجوهِ انتزاعی نظریه تفکرش به کار رفتهاند.
تامس آگدن[6] روانکاو مهم آمریکایی از مهم ترین شارحان تئوری های آبجکت ریلیشنز است. او دهه های متمادی بر روی آثار ملانی کلاین، دانلد وینیکات و ویلفرد بیون کار کرده و توانسته تاویل هایی درخشان از این روانکاوان داشته باشد. یکی از مهم ترین بخش های کار آگدن نیز به تقریرهایی بازمیگردد که او از نظریه تفکر بیون داشته است. آگدن با زبانی شاعرانه و خواندنی میکوشد تا ایده های بیون را بشکافد و وجوه پوشیده اما قابل تامل این ایده ها را برای ما از نو کشف کند. در همین راستا آگدن نظریه تفکر بیون را برپایه 4 اصل بنیادین درباره کارکرد ذهن معرفی میکند. در این نوشتار برآن هستیم تا به بازخوانی 4 اصل بنیادین نظریه تفکر بیون از منظر آگدن بنشینیم.
فهرست محتوا:
Toggle4 اصل نظریه تفکر بیون چیست؟
آگدن در بازخوانی نظریه تفکر بیون از 4 اصل اساسی سخن میگوید. از نظر آگدن این 4 اصل دارای همپوشانی و نسبتی محکم با یکدیگر هستند و اساسا کارکرد ذهن انسان بر اساس این 4 اصل فرم و قوام پیدا میکند. او این 4 اصل را اینگونه توضیح میدهد:
- فرایند تفکر محصول نیاز انسان به دانستن حقیقت است.
- برای تفکر دو ذهن لازم است.
- ظرفیت تفکر محصول مقابله با افکار ناخوشایند است.
- رویاورزی مهم ترین نمود تفکر به عنوان عنصر ذاتی روان انسان است.
در ادامه این نوشتار سعی خواهیم کرد تا این 4 اصل آگدن را به صورت اجمالی مورد بررسی و واکاوی قرار بدهیم تا گام به گام دریابیم که آگدن نظریه تفکر بیون را چگونه میفهمد و آن را برای ما توضیح میدهد.
لیست دوره های روانشناسی آکادمی آگاه
اصل اول: فرایند تفکر محصول نیاز انسان به دانستن حقیقت است.
آگدن معتقد است اصل اول در کنار 3 اصل دیگر ریشه در نخستین تجربیات روانکاوانه بیون در گروهها دارد. بیون در دو اثر نخستین خود یعنی تجربیات در گروه ها (1948-1951) و داینامیک های گروهی: یک مرور (1952) درباره پویایی های جاری در گروه سخن میگوید. بیون از مفاهیمی از قبیل گروه کاری، فرض پایه و حالتهایی همچون وابستگی[7]، جفت شدن[8] و جنگ-گریز[9] سخن به میان میآورد. آگدن میگوید مطالعه ذهنیت گروهی و داینامیک های جاری در گروه ها بیون را به 3 باور مهم درباره فرایند تفکر میرساند. این 3 باور به این صورت هستند که 1) اساسا گریز از تفکر و تفکرحقیقی مکمل، ممزوج و وابسته به یکدیگر هستند.2)تفکر حقیقی مستلزم تحمل و تاب آوردن ابهام و ندانستن است. 3) تفکر حقیقی محقق نمیشود مگر واقعیت از مناظر متکثر و متعارض دیده شود. بیون مورد سوم را دید2وجهی مینامد. چیزی که امروزه تحت عنوان نظریه ذهن از آن یاد میشود.
بیون با الهام گرفتن از اتمسفرجاری در گروه ها نظریه ذهن خود را صورت بندی میکند و آن را به روان انسان تعمیم میدهد. همانطور که در گروه تعدادی از اعضا در راستای گروه کاری و تعداد دیگری از اعضا در راستای فرض پایه هستند و بر همین اساس عده ای از آغاز شدن تفکر اجتناب میکنند (وجه سایکوتیک) و عده ای شروع به تفکر میکنند( وجه غیر سایکوتیک) روان انسان نیز محصول منازعه این دو وجه/بخش/فرایند است. به عبارت دیگر پاره ای از روان انسان در پی تفکر جادویی و پاره ای دیگر در پی تفکر حقیقی است.
آگدن چنین شرح میدهد که از منظر بیون علی رغم تمام این موارد در انسان ظرفیتی مهم مبنی بر تفکر وجود دارد. این ظرفیت از کجا آغاز میشود؟ از از دل ندانستن، تاب آوردن ابهام و تحمل هیجانات و افکاری که برای انسان معنای واضحی ندارد.
آگدن میگوید از نظر بیون این لحظه، لحظه ای است که فرایند تفکر متولد میشود.
اصل دوم: برای تفکر دو ذهن لازم است
آگدن دومین اصل از 4 اصل اساسی نظریه تفکر بیون را مرتبط به بخشی از ایده های او میداند که احتمالا برای ما بسیار آشناست. ناگفته پیداست که بیون با الهام گرفتن از مفهوم همانندسازی فرافکنانه کلاین، صورت بندی نوینی از رابطه انسانی ارائه کرد. بیون از مفاهیمی از قبیل ظرف-مظروف، دربرگیرندگی و عناصر بتا و عناصر آلفا سخن گفت. آگدن میگوید از نظر بیون فرایند تفکر محقق نمیشود مگر در طی ارتباط دو ذهن یا دو بخش از یک ذهن. به عبارت دیگر اساسا بیون فرایند تفکر را متاثر مفهوم همانندسازی فرافکنانه میداند و در صورت بندی خود نیز فرایند تفکر را از خلال این مفهوم کلاینی توضیح میدهد.
آگدن میگوید برای اینکه افکار، هیجانات و عواطف منفی(عناصر بتا) مورد تفکر قرار بگیرند(عملکرد آلفا) و واجد معنا و پردازش روانی بشوند(عناصر آلفا) به دو ذهن نیاز است(فرایند دربرگیرندگی). او اضافه میکند که از نظر بیون این دو ذهن درگیر با تفکر ممکن است ذهن مادر و نوزاد، رهبر و عضو گروه، بیمار و روانکاو، سوپروایزر و روانکاو، زن و شوهر و البته دو بخش سایکوتیک و غیرسایکوتیک روان انسان باشد.
اصل سوم) ظرفیت تفکر محصول مقابله با افکار ناخوشانید است.
اصل سومی که آگدن از آن سخن میگوید تا حدی زیادی مرتبط با اصل دوم و در راستای مفهوم ظرف-مظروف است. گفتنی است که اساسا بیون بین فکر[10] و تفکر[11] تمایزی جدی قائل میشود. بیون در اثر معروف خود یعنی یادگیری از تجربه(1962) مینویسد: «تفکر رشدی است که از طریق فشار فکرها به روان تحمیل میشود و نه برعکس». در همین راستا آگدن شرح میدهد که گویی از نظر بیون تفکر از دل انطباق با افکار ناخوشایند شکل میگیرد. آگدن میگوید اولین فکر استعاری نوزاد در مورد پستان نیست. بلکه درباره غیاب پستان است. نوزاد اگر تجربه دردناک غیاب پستان( عناصر بتا) را به مدد حضور مادر( عملکرد آلفا) تحمل کند و از آن معنایی خلق کند(عناصر آلفا) موفق شده است تا به تجربه فرایند تفکر دست پیدا بکند.
از همینروی آگدن معتقد است افکار ناخوشایند سرمنشا فرایند تفکر هستند و اساسا ظرفیت تفکر به مدد مقابله با این افکار ناخوشایند به جهت معنی دار ساختن آنها حاصل میشود.
اصل چهارم: رویاورزی مهم ترین نمود تفکر به عنوان عنصر ذاتی روان انسان است.
بیون جمله معروفی در توضیح بیمار سایکوتیک دارد. او میگوید: «نمیتواند به خواب رود و نمیتواند بیدار شود…بیمار سایکوتیک چنان رفتار میکند که انگار درست در این حالت است»(1962). از نظر بیون غایتِ فرایند تفکر رویاورزی است. لازم به ذکر است که در اینجا رویا به معنی فرویدی کلمه به کار نمیرود، بلکه فانتزی های بیدارگاهی را نیز شامل میشود. رویاورزی فرایندی است که پیوسته در بیداری و خواب در حال وقوع است و انسان به مدد این ظرفیت آزادانهترین، جامعترین و عمیقترین شکل از کار روانشناختی را انجام میدهد. به یک معنا از نظر بیون رویاورزی یک فرایند روانی مبتنی بر تفکر است که انسان از طریق آن معنای نمادین خلق میکند و بین خودآگاه و ناخودآگاه تمایز قائل میشود. از همینروی یک فرد سایکوتیک نمیتواند به این ظرفیت رشدیافته دست پیدا کند.
آگدن براساس این تعریف بیون از رویاورزی چهارمین اصل نظریه تفکر بیون را صورت بندی میکند و میگوید اساسا در فرایند روانکاوی باید رویاهایِ بهرویادرنیامده را به رویا دربیاوریم و بتوانیم با به ناخودآگاه بردنِ خودآگاهی ظرفیت رویاورزی را در بیمار ترمیم بکنیم.
منابع:
Bion, W. R. (1948_1951) Experinces in groups. In Experinces in groups and other paper(pp.27-137) New York: basic Books,1959.
Bion, W. R. (1952) Group dynamics: A review. International Journal of psychoanalysis,33:235-247.
Bion, W. R. (1962) Learning from Experience. In seven servants. New York: Aronson,1975.
H.Ogden.Thomas(2009) Rediscovering paychoanalysis: Thinking and Dreaming, Learning and Forgetting. Routledge/Taylor and Francis Group.
[1] Wilfred R. Bion
[2] Container-Contained
[3] Beta–elements
[4] Alpha-elements
[5] Binocular vision
[6] Thomas H.Ogden
[7] dependency
[8] pairing
[9] fight-flight
[10] Thought
[11] Thinking

درباره آراز مطلب زاده
آراز مطلب زاده هستم. دانشجوی سال آخر مقطع کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی کودک و نوجوان. از سال ۹۹ مطالعه در زمینه روانکاوی کلاسیک را آغاز کردهام و در دو سال اخیر روی رویکرد آبجکتریلیشنز متمرکزتر شدهام. در این مسیر از دورهها و آموزههای اساتیدی از قبیل دکتر معصومه حنیفه زاده٬ دکتر مهدی میناخانی٬ دکتر مهدیه تویسرکانی٬ دکتر علیرضا طهماسب و دکتر سعید قنبری هم بهره جستهام. از چند سال پیش کوشیده ام از منظر رویکردهای روانکاوانه پژوهش ها و مطالعاتی در زمینه سینما و ادبیات داستانی داشته باشم که عمده آن ها در نشریات مربوط به حوزه سینما و ادبیات منتشر شده اند. از سال ۱۴۰۲ هم همکاری ام با بخش مقالات تخصصی سایت کلینیک آگاه آغاز شده است.
نوشتههای بیشتر از آراز مطلب زاده
دیدگاهتان را بنویسید