ویلفرد بیون؛ از سرگذشت تا سمینار های بالینی

در میان سرآمدان تئوری های آبجکت ریلیشنز ویلفرد بیون[1] چهره ایست متمایز از دیگران. غالبا مفاهیم بیونی دارای وجوهی غامض هستند، به غایت انتزاعی به نظر میرسند و همیشه آمیزه ای از ابهام را با خود دارد. اما از علاقه مندان به روانکاوی کیست که نداند مفاهیم بیونی و اساسا خود شخص بیون در هر بازخوانی مجددا از نو کشف میشود. به عبارت دیگر ما هر بار که بیون میخوانیم وجه دیگری از مفاهیم اش را بازمییابیم و یا هر بار که در جلسه درمان یا سوپرویژن مینشینیم به طرز غریب یا مبهمی میفهمیم که آنچه بر ما یا مراجع گذشته چه نسبی با کدام مفهوم بیونی داشته است. از همینروی میتوان اذعان کرد که ویلفرد بیون یکی از مهم ترین چهره های تاریخ روانکاوی است که بازخوانی مکرر آثار و سمینارهایش و درنگ های متوالی بر آن ها ما را در فهم بسیاری از مباحث یاری میرساند؛ چه مباحث تئوریک و چه مباحث بالینی. اما ویلفرد بیون کیست؟!
در این نوشتار برآن خواهیم بود تا ضمن اشاره اجمالی به زندگی بیون و فراز و نشیب های آن، اشارات و ارجاعاتی کلی به مهم ترین ایده ها و اصطلاحات بیون نیز داشته باشیم. ایده هایی از قبیل O ، ظرف-مظروف[2]، عناصر بتا[3] و عناصر آلفا[4]، وجه سایکوتیک و وجه غیرسایکوتیک، گروه و… .
فهرست محتوا:
Toggleویلفرد بیون، از هندوستان تا انگلستان و آمریکا
ویلفرد بیون در سال1879 در هندوستان متولد شد، دوران مدرسه را در انگلستان سپری کرد و در جنگ جهانی اول حضوری فعال داشت. بیون پس از پایان جنگ جهانی اول در کالج کوئین آکسفورد شروع به تحصیل در رشته تاریخ کرد و سپس تصمیم گرفت پزشکی بخواند. از همین روی به دانشگاه کالج لندن رفت. بیون در طی جنگ جهانی دوم توانست با سربازان آسیبدیده و همچنین بیماران سایکوتیک زیادی در بیمارستان کار کند. همین امر منجر به علاقه وی برای فهم پدیده سایکوز و کشف دنیای درونی بیماران سایکوتیک شد. چنان که بعدتر او درباره بیماران سایکوتیک بسیار نوشت و از جذاب ترین وجوه ایده هایش به تبیین پدیده سایکوز بازگردد.
لازم به ذکر است که بیون آموزش روانکاوی را به مدت 7 سال در کلینیک تاویستاک پی گرفت. او فرایند تحلیل شدن را در سال 1938 با جان ریکمن آغاز کرد و در سال 1946 نیز وارد دوره آموزش تحلیل با ملانی کلاین شد. بیون در 71 سالگی به آمریکا مهاجرت کرد و نهایتا در سال 1979 از دنیا رفت.
ویلفرد بیون و ملانی کلاین
از مناظر متعددی میتوان وارد مباحث بیون شد. اما برای آغاز لاجرم باید نسبت بیون با ملانی کلاین را سنجید و واکاوی کرد. بیون واضحا وامدارِ ایده های ملانی کلاین بود. یکی از مهم ترین ایده های او یعنی دربرگیرندگی[5] یا ظرف-مظروف به طرز آشکاری ریشه در مفهوم همانندسازی فرافکنانه کلاین دارد. با این حال میتوان گفت بیون صرفا متاثر از کلاین است. نه بیشتر! چنان که خودش نیز علی رغم سال ها آموزش نزد کلاین، هیچگاه خود را کلاینی معرفی نکرد.
اما بیون همواره نگاهی به آرای کلاین داشت. او بازخوانی های مهمی از دو موضع پارانوئید-اسکیزوئید و افسرده وار داشته است. او معتقد بود موضع افسرده وار لزوما رشدیافته تر و سالم تر از موضع پارانوئید-اسکزوئید نیست و انسان همواره بین این دو موضع در حال رفت و برگشت است. او موضع پارانوئید-اسکزوئید را با عنوان بردباری و موضع افسرده وار را با عنوان امنیت توصیف میکرد. از نظر بیون این دو موضع در نسبت با یک چیز، وضعیت یکسانی دارند. بیون نام آن یک چیز را عنصر O میگذارد. از نظر او O یک نوع حقیقت غیرشخصی است که از قضا روانکاوی باید در پی کشف، تجربه و بازخوانی آن باشد. از نظر بیون رویا مخزن O است.
مشاهده لیست دوره های روانشناسی
گروه از منظر بیون
بیون صورت بندی مباحث خود را از گروه ها آغاز میکند. او در آثار ابتدایی خود یعنی تجارب گروهی و داینامیک های گروهی سعی میکند این موضوع را توضیح دهد که گروه ها چگونه کار میکنند و در چه حالتی چگونه کار نمیکنند. یا اساسا فکر و تفکر در گروه چگونه شکل میگیرد و داینامیک های ناخودآگاه چگونه وقایع در یک گروه را تعین میکنند. بیون در کار با گروه ها 2 زیرگروه را معرفی میکند: گروه کاری[6] و فرض پایه[7]. او همچنین از 3 حالت برای زیرگروه فرض پایه سخن میگوید. از نظر بیون این زیرگروه این 3 حالت را تجربه میکنند: وابستگی[8]، جفت شدن[9] و جنگ-گریز[10].
پرواضح است که هرکدام از این زیرگروه ها و حالت ها جزئیات و پیچیدگی هایی دارند که در این نوشتار نمیتوان به آن ها پرداخت اما بر همین بسنده میکنیم که بیون از این توصیف خود درباره حالت دوپاره گروه یعنی گروه کاری و فرض پایه، الهام میگیرد برای توضیح ساختار روان. و چنین شرح میدهد روان انسان هم وجه سایکوتیک دارد و هم وجه غیرسایکوتیک.
وجه سایکوتیک و وجه غیرسایکوتیک ویلفرد بیون
بیون ریشه شکل گیری سایکوز را در ناتوانی در تحمل ناکامی میبیند. در این چنین حالتی انسان ابهام را تاب نمیآورد. به تعبیر بیون چنین انسانی قابیلت منفی[11] که لازمه تفکر است را ندارد. از همین روی از نظر او همه انسان ها وجه سایکوتیک و وجه غیرسایکوتیک دارند. با این حال او چنین شرح میدهد که دربرگرفته شدن میتواند وجه غیرسایکوتیک را بر وجه سایکوتیک غالب کند. و اگر وجه سایکوتیک وجه غیرسایکوتیک را در بربگیرد سوژه سایکوز متولد خواهد شد. با این همه او معتقد است انسان ها در بین این دو حالت در رفت و برگشت هستند.
او میگوید وضعیت سایکوتیک وضعیتی است که از تجربه یادگیری انجام نمیشود. به عبارت دیگر پیش پنداشت ها با واقعیت جفت نمیشوند. چرا؟ چون عناصر بتا به عناصر آلفا بدل نمیشوند و اساسا واقعیت شکل نمیگیرد. به عبارت دقیق تر واقعیت هم از خلال فانتزی شخصی شکل میگیرد. این وضعیت به معنی حقیقی کلمه مترادف هذیان است. وضعیتی که از منظر تامس آگدن مترادف است با یکی انگاشته شدن نماد و نمادین شده.
دربرگیرندگی و ظرف-مظروف
بیون رابطه انسانی را جز از خلال دربرگیرندگی تعریف نمیکند. دربرگفته شدن در تمام روابط انسانی میتواند تجربه شود اما اصیل ترین و حقیقی ترین شکل این رابطه بین مادر و نوزاد است. رابطه بین روانکاو-مراجع نیز اساسا در پی بازتولید همین دربرگیرندگی شکل میگیرد. از منظر بیون نوزاد مملو است از عناصر بتا. عناصر بتا حجم انبوهی از عناصر فیزیولوژیک هستند که نوزاد تجربه میکند. در چنین حالتی مادر باید بتواند در طی فرایند آلفا، این عناصر بتا را به عناصر آلفا بدل سازد. عناصر آلفا عبارت هستند از عناصر روانی. به زبان دیگر مادر باید بتواند به آنچه که نوزاد تجربه میکند معنا ببخشد، وجوه نمادین بدهد و به زبان ساده تر فهم پذیرش بکند. در طی فرایند دربرگیرندگی، مادر میشود ظرفی که مظروف درآن خالی میشود. این مظروف در ظرف فرم پیدا کرده و واجد معنا میگردد. از منظر تامس آگدن در طی این فرایند ابژه به سوژه بدل میشود.
سمینارهای بالینی بیون
بیون در دهه شصت میلادی چهار کتاب تحت عنوان های یادگیری از تجربه، عناصر تحلیل روان، استحاله ها و توجه و تفسیر منتشر کرد. او پیش از دهه شصت نیز در آثاری همچون تجارب در گروه ها و داینامیک های گروهی بخشی از ایده های خود را مطرح کرده بود. با این حال گفتنی است که درخشان ترین وجه کار بیون در سیمنارهای بالینی او به چشم میخورد. بیون در دهه هفتاد میلادی به واسطه سفر به آمریکا بیش از 50 سمینار برگزار میکند؛ 24 سمینار در برازیلیا در سال 1975 و 28 سمینار در سائوپائولو در سال 1978.
در طول این سمینارهاست که ما با بیون نه با عنوان تئوری پرداز، بلکه به عنوان روانکاو مواجه میشویم. اساسا در همین سمینارهاست که با وجوه بالینی کار بیون، پیچیدگی ها و جزئیات مفاهیم اش آشنا میشویم و درخشان ترین ابداع بالینی بیون یعنی مفهوم reverie را بازشناسی میکنیم و کارکردش در فرایند تحلیل را درمییابیم.
[1] Wilfred R. Bion
[2] Container-Contained
[3] Beta–elements
[4] Alpha-elements
[5] containment
[6] Work Group
[7] basic assumptions
[8] dependency
[9] pairing
[10] fight-flight
[11] Negative Capability

درباره آراز مطلب زاده
آراز مطلب زاده هستم. دانشجوی سال آخر مقطع کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی کودک و نوجوان. از سال ۹۹ مطالعه در زمینه روانکاوی کلاسیک را آغاز کردهام و در دو سال اخیر روی رویکرد آبجکتریلیشنز متمرکزتر شدهام. در این مسیر از دورهها و آموزههای اساتیدی از قبیل دکتر معصومه حنیفه زاده٬ دکتر مهدی میناخانی٬ دکتر مهدیه تویسرکانی٬ دکتر علیرضا طهماسب و دکتر سعید قنبری هم بهره جستهام. از چند سال پیش کوشیده ام از منظر رویکردهای روانکاوانه پژوهش ها و مطالعاتی در زمینه سینما و ادبیات داستانی داشته باشم که عمده آن ها در نشریات مربوط به حوزه سینما و ادبیات منتشر شده اند. از سال ۱۴۰۲ هم همکاری ام با بخش مقالات تخصصی سایت کلینیک آگاه آغاز شده است.
نوشتههای بیشتر از آراز مطلب زاده
دیدگاهتان را بنویسید