راههای درمان وسواس فکری

این مقاله توسط روانشناس متخصص، سید علیرضا سید موسوی از نظر تخصصی بررسی و تایید شده است.
وسواس فکری-اجباری یا OCD یکی از اختلالات سلامت روان است که در آن افکار و احساسات ناخواسته و مکرر باعث میشود فرد رفتارهای تکراری و اجباری انجام دهد. افراد مبتلا به OCD به دلیل انجام این رفتارهای اجباری با مشکلات زیادی مواجه میشوند. برای مثال انجام این رفتارها زمان زیادی را به خود اختصاص میدهد و به طور قابلتوجهی توانایی فرد برای انجام فعالیتهای روزمره و تعاملات اجتماعی را کاهش میدهد.
خوشبختانه اختلال وسواس فکری قابلدرمان است و علائم آن با انجام درمان مناسب کاهش مییابد. روشهای درمانی رایج برای این اختلال شامل رواندرمانی، دارودرمانی یا روشهای درمانی جدید مثل تحریک الکترومغناطیسی مغز است که در حدود ۷۰ درصد موارد مفید است. البته هرچه زودتر OCD تشخیص داده شود، چشمانداز بهتری برای درمان خواهد داشت. در این مقاله از سایت کلینیک آگاه با ما همراه باشید تا با روشهای درمان وسواس فکری به طور کامل آشنا شوید.
فهرست محتوا:
Toggleآیا درمان قطعی برای وسواس فکری داریم؟
اگرچه اختلال وسواس فکری یک اختلال مزمن است؛ ولی در بسیاری از افراد قابلدرمان است. بهطورکلی حتی اگر این بیماری بهصورت کامل درمان نشود؛ اما با کمک روشهای درمانی میتوان علائم آن را تا حد زیادی کنترل کرد. در واقع مطالعات طولانیمدت نشان میدهد که ۳۲ تا ۷۰ درصد از افراد مبتلا به OCD بهبود علائم را تجربه میکنند که نشان میدهد بهبودی یک هدف واقعی و قابلدستیابی است. البته پیشآگهی هر فرد نسبت به درمان به موارد متعددی بستگی دارد.
دارودرمانی یا رواندرمانی دو روش اصلی برای درمان OCD هستند که در اکثر موارد تجویز میشوند و میتوانند علائم OCD را در حدود دو سوم افراد مبتلا به طور قابلتوجهی کاهش دهند. همچنین گاهی اوقات ممکن است برای تأثیرگذاری بیشتر این دو روش در کنار هم استفاده میشوند؛ ولی برای سایر افرادی که این روشها برایشان مؤثر نیست، ممکن است انجام روشهای درمانی جایگزین توصیه شود. بهصورت کلی روشهای درمان به بسیاری از افراد کمک میکنند، حتی آنهایی که به OCD شدید مبتلا هستند؛ فقط ممکن است به درمان طولانیمدت، مداوم یا شدیدتری نیاز داشته باشند.
راههای درمان وسواس فکری
همانطور که اشاره کردیم، روشهای درمانی متعددی برای درمان وسواس فکری وجود دارند که میتوانند به افراد زیادی کمک کنند. بر اساس مقالۀ منتشرشده در وبسایت NIH در ادامه مقاله با هر یک از این روشها بیشتر آشنا میشویم:
دارودرمانی
رایجترین داروهایی که برای درمان OCD تجویز میشوند، داروهای ضدافسردگی هستند که در درمان اختلال OCD نیز مؤثر هستند؛ اما گاهی اوقات داروهای آنتی سایکوتیک نیز برای درمان این اختلال تجویز میشوند:
-
داروهای ضدافسردگی
بزرگترین دسته داروهای ضدافسردگی، مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین یا SSRI نامیده میشوند که شامل فلوکستین، فلووکسامین، پاروکستین و سرترالین هستند. این داروها میزان سروتونین، یک انتقالدهنده شیمیایی در مغز را تنظیم میکنند که کاهش آن میتواند یکی از دلایل مهم ابتلا به OCD باشد.
برای درمان OCD معمولاً به دوزهای بیشتری از SSRI نسبت به درمان افسردگی نیاز است و بعد از ۸ تا ۱۲ هفته از شروع درمان بهبود علائم شروع میشود. همچنین این داروها ممکن است برای برخی افراد عوارض جانبی مانند سردرد، حالت تهوع، تحریکپذیری، بیخوابی، اختلال در عملکرد جنسی و مشکلات گوارشی را ایجاد کنند؛ ولی تنظیم دوز دارو توسط پزشک باعث میشود که عوارض جانبی به حداقل برسد.
داروی کلومیپرامین که جزو داروهای ضدافسردگی سه حلقهای است نیز گاهی اوقات برای درمان وسواس فکری تجویز میشود. این دارو هم مهارکننده قوی بازجذب سروتونین و نوراپینفرین است و برخی گیرندههای مغزی را تنظیم میکند. اگرچه به نظر میرسد کلومیپرامین تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد؛ ولی ممکن است عوارض جانبی جدیتری نسبت به SSRI ها داشته باشد که این عوارض شامل مشکلات فشارخون و ضربان قلب نامنظم است. به همین دلیل روانپزشکها ابتدا SSRIها را تجویز میکنند و سپس سراغ کلومیپرامین میروند.
-
داروهای آنتی سایکوتیک
اگر پس از ۸ تا ۱۲ هفته از مصرف داروهای ضدافسردگی علائم وسواس کاهش نیافت، پزشک میتواند برای افزایش اثر داروی آنتی سایکوتیک نیز تجویز کند. این نوع داروها شامل دودسته داروهای آنتی سایکوتیک نسل اول و نسل دوم هستند.
داروهای نسل دوم که با نام آتیپیک نیز شناخته میشوند، شامل آریپیپرازول، ریسپریدون، کوتیتیاپین، اولانزاپین و تریفلوئوپرازین هستند و معمولاً برای تقویت اثربخشی SSRIها تجویز میشوند. هالوپریدول نیز یکی از داروهای نسل اول است که برای درمان OCD استفاده میشود که بهخوبی میتواند علائم را کاهش دهد؛ ولی برخی عوارض جانبی آن مثل اختلالات حرکتی نسبت به داروهای نسل دوم بیشتر است.
رواندرمانی
رواندرمانی، یکی از روشهای درمان وسواس فکری بدون دارو است که هدف آن شناسایی و تغییر افکار و رفتارهای ناسالم است. تحقیقات نشان میدهد که برای بسیاری از افراد برخی تکنیکهای رواندرمانی میتواند بهاندازه دارودرمانی اثرگذار باشد؛ ولی برای برخی افراد ترکیب این دو روش مؤثرتر است. انواع مختلفی از تکنیکهای رواندرمانی وجود دارد که شامل موارد زیر است:
-
درمان روان پویشی وسواس
رویکرد روان پویشی یکی دیگر از رویکردهای رواندرمانی فردی است که میتواند یک درمان مؤثر برای OCD باشد. بر اساس مقالۀ منتشرشده در وبسایت mantracare، این روش بر درک علت اصلی بروز وسواس فکری تمرکز دارد؛ در واقع درمانگر پویشی فرایندهای ناخودآگاه، تجربیات گذشته و تعارضهای حل نشده را در ارتباط با رفتار فعلی بررسی میکند. سپس مراجع بینشی نسبت به علت اصلی افکار و رفتارهای خود پیدا میکند که این بینش میتواند منجر به تغییر در رفتار و کاهش علائم شود.
برخلاف درمان شناختی رفتاری که دارای ساختار مشخص و کوتاهمدت است، درمان روان پویشی یک درمان طولانیمدت است. این روش نمیتواند راهحل سریعی برای بهبودی باشد و ممکن است کاهش علائم چندین ماه یا بیشتر طول بکشد. تحقیقات متعددی نیز در مورد اثربخشی رویکرد روان پویشی برای درمان OCD انجام شده است و نتایج آنها نشان دادهاند که این روش درمان میتواند به کاهش شدت و دفعات علائم وسواس و بهبود کیفیت کلی زندگی کمک کند.
رواندرمانگران کلینیک آگاه میتوانند بهصورت حضوری یا آنلاین در درمان وسواس فکری با رویکرد روان پویشی به شما کمک کنند.
-
درمان شناختی رفتاری (CBT)
درمان CBT یکی از رویکردهای رایج رواندرمانی است که در درمان بسیاری از افراد مبتلا به OCD مؤثر است. در این روش درمانی مشخص میشود که چگونه افکار، باورها و نگرشها بر احساسات و رفتار فرد تأثیر میگذارند. به همین ترتیب درمانگر به مراجع کمک میکند تا ابتدا افکار و احساسات خود را بررسی کند تا افکار منفی یا نادرستی که منجر به انجام رفتارهای اجباری میشود را تشخیص دهد. سپس مراجع باید یاد بگیرد این افکار منفی را ارزیابی و اصلاح کند و الگوهای رفتاری خود را تغییر دهد.
-
مواجهه و پیشگیری از پاسخ (ERP)
روش مواجهه و پیشگیری از پاسخ یا ERP یکی از زیرشاخههای درمان شناختی رفتاری است که تحقیقات نشان میدهند میتواند وسواس را کاهش دهد؛ حتی برای درمان افرادی که بهخوبی به دارودرمانی پاسخ نمیدهند نیز مؤثر است. در این روش، درمانگر مراجع را در معرض موقعیتهایی قرار میدهد که وسواس را تحریک میکند و سپس از او میخواهد که در برابر انجام رفتارهای اجباری مقاومت کند. بهعنوانمثال، درمانگر ابتدا از مراجع میخواهد که شی کثیفی را لمس کند؛ ولی سپس او را از شستن دستهایش منع میکند.
هدف از این کار این است که فرد با ماندن در یک موقعیت اضطرابزا یاد بگیرد افکار وسواسی لزوماً واقعیت ندارند و درنهایت بدون اینکه اتفاق بدی بیفتد از بین خواهند رفت؛ حتی اگر رفتارهای اجباری را انجام ندهد.ERP معمولاً اضطراب را در کوتاهمدت بدتر میکند؛ اما بهمرورزمان کاهش مییابد؛ زیرا مراجع یاد میگیرد افکار وسواسی خود را تحمل کند. همچنین این فرایند معمولاً از چالشهای کوچکتر شروع میشود تا اعتمادبهنفس مراجع در برخورد با این موقعیتها افزایش یابد.
-
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد یکی از درمانهای موج سوم است که مبتنی بر ذهنآگاهی است و در درمان وسواس فکری نتایج امیدوارکنندهای نشان میدهد. فلسفه اصلی درمان ACT بر پذیرش و تجربه احساسات درونی تأکید دارد. در واقع بیمار یاد میگیرد بدون اینکه افکار و احساسات منفی خود را سرکوب کند یا تغییر دهد، آنها را همانطور که هستند، بپذیرد. در واقع واکنش فرد به تجربه هر احساس یا فکر است که مشکل اصلی است و باید تغییر کند.
درمان ACT به مراجع کمک میکند تا یاد بگیرد افکار وسواسی را فقط بهعنوان یک فکر بپذیرد، حضور آنها را تحمل کند و تحتتأثیر آنها قرار نگیرد. در واقع مراجع تلاش میکند با وجود افکار وسواسی آگاهانه الگوهای رفتاری خود را تغییر دهد و رفتارهای اجباری را انجام ندهد؛ به این فرایند انعطافپذیری روانشناختی گفته میشود. مزیت این رویکرد این است که برخلاف ERP میتوان بدون نیاز بهمواجهه مستقیم با وسواسها و تحمل شرایط دشوار رفتارهای تکراری مراجع را متوقف کرد.
-
غرقهسازی خیالی
اگر مواجهه با افکار وسواسی در روش ERP برای مراجع غیرقابلتحمل باشد، ممکن است درمانگر ترجیح دهد که روش غرقهسازی خیالی را اجرا کند. در این روش مراجع در تخیل خود بدترین اتفاقی که در نتیجه افکار وسواسی میتواند رخ دهد را تصور میکند و سپس اضطراب ناشی از این حالت را تحمل میکند. درنهایت این فرایند بارها تکرار میشود تا اضطراب مراجع کاهش یابد. این روش حتماً باید در حضور یک درمانگر انجام شود؛ زیرا تصورکردن احساسات شدیدی را در مراجع به وجود میآورد و به همین دلیل حضور یک درمانگر ضروری است.
سایر درمانها
همانطور که گفتیم گاهی اوقات رواندرمانی و دارودرمانی نمیتوانند علائم OCD را کنترل کنند. در واقع طبق نتیجه پژوهشها مشخص شده است که بین ۲۵ تا ۴۰ درصد از افراد به گزینههای درمانی رایج پاسخ نمیدهند. به همین دلیل روشهای درمانی جایگزینی وجود دارد که به این افراد توصیه میشود. این روشها عبارتاند از:
-
ذهنآگاهی (Mindfulness)
تکنیکهای ذهنآگاهی میتوانند به طور مؤثر در مدیریت و درمان وسواس فکری کمک کنند. این تکنیکها به فرد کمک میکنند تا افکار و احساسات خود را بدون قضاوت مشاهده کنند و بهجای واکنش خودکار، به شکلی هدفمند و آگاهانه با آنها برخورد کنند. این تکنیکها شامل تنفس عمیق، اسکن بدن، مشاهده بدون قضاوت، مدیتیشن و نوشتن افکار است که بهمرورزمان به فرد کمک میکنند با افکار وسواسی خود مقابله کند.
-
شوک الکتریکی (ECT)
شوک الکتریکی یکی از روشهای درمان برخی اختلالات روانی مثل وسواس فکری است. در این روش دو الکترود روی پوست سر قرار میگیرد و سپس جریان الکتریکی ضعیفی بین آنها رد میشود. این جریان الکتریکی یک شوک به مغز وارد میکند و میتواند عملکرد برخی سلولهای مغزی را تغییر دهد. از این روش برای درمان وسواس فکری شدید نیز استفاده میشود.
-
تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS)
تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS) یک درمان غیرتهاجمی است و زمانی استفاده میشود که سایر روشهای درمانی مؤثر نباشند. در این روش با استفاده از میدانهای مغناطیسی فعالیت سلولهای عصبی مغز را تغییر میدهند. در طول جلسه درمان، تکنسین یک سیمپیچ الکترومغناطیسی را روی پوست سر و نزدیک پیشانی مراجع قرار میدهد. سپس این سیمپیچ پالسهای الکترومغناطیسی ایجاد میکند که سلولهای عصبی مغز را تحریک کرده و نحوه فعالیت آنها را تغییر میدهد؛ در نتیجه علائم OCD کاهش مییابد. این فرایند ۲۰ تا ۴۰ دقیقه طول میکشد و به مدت ۲ تا ۶ هفته روزانه انجام میشود.
-
تحریک مغناطیسی عمیق ترانس کرانیال (dTMS)
روش تحریک مغناطیسی عمیق ترانس کرانیال همانطور که از نامش مشخص است، شبیه TMS است؛ ولی با این تفاوت که از یک سیمپیچ متفاوت استفاده میشود. این سیمپیچ میتواند با عمق بیشتری به مغز نفوذ کند و سلولهای بیشتری را تحتتأثیر قرار دهد. به همین دلیل برخی از پزشکها بر این باورند که برای درمان OCD این روش مؤثرتر از TMS باشد؛ اما تحقیقات بیشتری لازم است.
همچنین بخوانید: راه درمان وسواس شستشو
آیا وسواس فکری بدون دارو هم درمان میشود؟
همانطور که توضیح دادیم، همه افراد به دارودرمانی پاسخ نمیدهند. به همین دلیل امروزه روشهای درمانی غیردارویی نیز وجود دارند که به این دسته از افراد توصیه میشود. این روشها عبارتاند از:
- درمان شناختی رفتاری
- درمان مواجهه و پیشگیری از پاسخ
- درمان پذیرش و تعهد
- غرقهسازی خیالی
- ذهنآگاهی (Mindfulness)
- شوک الکتریکی (ECT)
- تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS)
- تحریک مغناطیسی عمیق ترانس کرانیال (dTMS)
- جراحی مغز و اعصاب
دریافت مشاوره برای درمان وسواس
درمان وسواس فکری شدید
انتخاب هر یک از روشهای درمان وسواس به عوامل متفاوتی از جمله شدت بیماری بستگی دارد. در مواردی که وسواس شدید است و علائم ناشی از آن در زندگی روزمره فرد اختلال جدی ایجاد کرده است، احتمالاً درمانگر روشهای درمانی تهاجمیتر مثل جراحی مغز و اعصاب یا ترکیبی از چند روش درمانی را توصیه میکند:
جراحی مغز
جراحی معمولاً زمانی پیشنهاد میشود که سایر روشهای درمانی موفق نبودهاند و وسواس به حدی شدت یافته که زندگی فرد را بهطورجدی تحتتأثیر قرار داده است. روشهای جراحی رایج برای درمان وسواس فکری عبارتاند از:
- سینگولوتومی: در این روش، بخشهایی از مغز به نام سینگولوم تخریب میشود. این روش با کاهش ارتباطات عصبی غیرطبیعی در مغز علائم وسواس را کاهش میدهد.
- کپسولوتومی قدامی: در این روش، بخشی از کپسول داخلی مغز که نقش مهمی در ایجاد علائم وسواس دارد، تخریب میشود.
- تحریک عمقی مغز (Deep Brain Stimulation – DBS): در این روش الکترودهایی در مغز کاشته میشوند و سپس از یک دستگاه کوچک برای ارسال پالسهای الکتریکی به مناطق خاصی از مغز استفاده میشود. این پالسها میتوانند فعالیت غیرطبیعی مغز را تنظیم کنند و علائم وسواس را کاهش دهند.
در برخی موارد، بهکارگرفتن فقط یک روش درمانی مؤثر نخواهد بود؛ در این شرایط باید بهصورت همزمان از ترکیبی از روشهای درمان استفاده کرد. باتوجهبه شرایط هر مراجع درمانگر استراتژی مشخصی را توصیه میکند. برخی از این استراتژیها عبارتاند از:
- در سال 2018، FDA استفاده از یکشکل عمیق از تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال مکرر (rTMS) همراه با دارودرمانی، رواندرمانی یا ترکیبی از هر دو را برای درمان افراد مبتلا به OCD شدید که به سایر درمانها پاسخ نمیدهند، تأیید کرد.
- برای درمان وسواس شدید از طریق دارودرمانی و برای افزایش اثر داروها ممکن است پزشک ترکیبی از چند دارو را تجویز کند. برای مثال گاهی اوقات داروی کلومیپرامین همراه با SSRIها تجویز میشود یا اینکه در کنار داروهای ضدافسردگی داروهای آنتی سایکوتیک نیز تجویز میکنند.
همچنین بخوانید: اورتینک چیست؟ راه درمان نشخوار فکری
درمان وسواس فکری با ویتامین
بر اساس مقالهای در سایت Psych Central و سایت treatmyocd برخی از درمانگران معتقدند که با اصلاح رژیم غذایی و مصرف برخی ویتامینها میتوان به کاهش علائم وسواس فکری کمک کرد. تحقیقات نیز نشان میدهد که کمبود برخی مواد مغذی و ویتامینها میتواند در ابتلا به اختلالات روانی مانند OCD نقش داشته باشد؛ در نتیجه جبران کمبود این ویتامینها ممکن است در درمان OCD مؤثر باشد. البته همچنان این یافتهها باید با شواهد قطعیتری پشتیبانی شوند. همچنین به این نکته توجه کنید که این روش بهتنهایی نمیتواند OCD را درمان کند و فقط میتواند بهعنوان مکمل برنامه درمانی در نظر گرفته شود. ویتامینهایی که میتوان برای کمک به درمان وسواس فکری مصرف کرد، شامل موارد زیر هستند:
-
ویتامین D
ویتامین D عملکردهای مهمی در رشد و عملکرد طبیعی مغز دارد. همچنین نقش کلیدی در فرایندهای سیستم عصبی مانند انتقال عصبی، محافظت عصبی، تکثیر و تمایز دارد. مطالعات قبلی نشان دادهاند که کمبود ویتامین D با بیماریهای عصبی روانپزشکی متعددی همراه است که شامل OCD نیز میشود. این ویتامین را میتوان از طریق برخی غذاها، مکملهای دارویی و حتی نور خورشید دریافت کرد.
-
سلنیوم و روی
بر اساس مطالعهای که در سال ۲۰۲۰ در General Psychiatry منتشر شد، برخی از کمبودهای مواد مغذی وجود دارد که به نظر میرسد در میان افراد مبتلا به اختلالات سلامت روان رایج است. دو مورد از این کمبودها شامل سلنیوم و روی است و شواهد نشان میدهد که جبران کمبود آنها ممکن است با کاهش علائم OCD همراه باشد. همچنین یک کارآزمایی بالینی کوچک در سال ۲۰۱۲ نشان میدهد که وقتی روی همراه با فلوکستین مصرف شود، میتواند علائم OCD را بهبود ببخشد.
-
ویتامین B12
بر اساس یک پژوهش منتشر شده در Frontiers in Psychiatry، بین سطوح پایین ویتامین B12 و OCD ارتباط بالقوهای وجود دارد و کمبود آن علائم OCD را بهشدت افزایش میدهد. B12 برای فرایندهای بیوشیمیایی خاصی که بر انتقالدهندههای عصبی تأثیر میگذارند، ضروری است. همچنین بدن برای کمک به عملکرد سیستم عصبی مرکزی، تشکیل گلبولهای قرمز و ایجاد DNA به این ویتامین نیاز دارد.
بهترین تمرین برای درمان وسواس فکری
شواهد روزافزونی وجود دارد که نشان میدهد ورزش میتواند علائم OCD را کاهش دهد. یک مطالعه کاهش کوتاهمدت و بلندمدت علائم وسواس فکری و تغییرات مثبت در خلقوخو را پس از ۶ تا ۱۲ هفته در یک برنامه ورزشی نشان داد. البته همچنان به تحقیقات بیشتر با نمونههای بزرگتر برای تأیید یافتهها نیاز است.
یکی از ورزشهایی که در درمان OCD مؤثر است، یوگا است که میتواند یک مکمل مؤثر در درمان اختلال وسواس فکری باشد. زیرا ترکیب تمرینات جسمانی، تنفس و مدیتیشن در یوگا به کاهش استرس و اضطراب کمک میکند که این خود میتواند به بهبود علائم OCD منجر شود. همچنین یوگا میتواند تمرکز فرد را نسبت به افکار منفی کاهش دهد و به بدن، تنفس و زمان حال حفظ کند. تمرین یوگا بهعنوان یک مکمل درمانی میتواند به بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به OCD کمک کند.
درمان خانگی وسواس فکری عملی
برخی نکات خودمراقبتی هستند که رعایت آنها میتواند به فرایند درمان وسواس فکری کمک کند. درمانگران معتقدند که این روشها نمیتوانند بهتنهایی منجر به درمان OCD شوند ولی میتوانند مکمل مناسبی برای سایر روشهای درمانی باشند. برخی از این نکات خودمراقبتی عبارتاند از:
- یک رژیم غذایی سالم و متعادل داشته باشید و مصرف برخی موارد محرک مثل کافئین و الکل را کاهش دهید.
- ساعات خواب خود را تنظیم کنید و تلاش کنید خواب باکیفیتی داشته باشید.
- روشهای مدیریت استرس مانند ماساژ، یوگا، تمرینات تنفسی و موارد مشابه که میتواند به کاهش اضطراب کمک کند را تمرین کنید.
- در گروههای حمایتی بهصورت حضوری یا آنلاین شرکت کنید. در این گروهها افرادی که مشکلات مشابه دارند، حضور دارند و راجع به چالشها و نحوه مدیریت آنها صحبت میکنند.
- موقعیتهایی باعث تشدید علائم شما میشوند را مشخص کنید و تلاش کنید آنها را مدیریت کنید.
جمعبندی
در این مقاله راجع به درمان وسواس فکری صحبت کردیم. رایجترین روشهای درمان این اختلال دارودرمانی و رواندرمانی یا ترکیب آنها است. در دارودرمانی معمولاً از داروهای ضدافسردگی استفاده میشود. همچنین در موارد شدید ممکن است از داروهای آنتی سایکوتیک نیز استفاده شود. برای رواندرمانی از رویکردهای مختلفی مثل درمان شناختی رفتاری، مواجهه و پیشگیری از پاسخ، ACT، غرقهسازی خیالی و رویکرد درمانی روان پویشی استفاده میشود.

درباره فاطمه شهبازی
من فاطمه شهبازی فارغالتحصیل کارشناسی روانشناسی از دانشگاه یزد هستم. بیشتر به رویکردهای پویشی و تحلیلی علاقهمند هستم و اکثر مطالعاتم هم در این زمینه است و در کارگاههای مربوط هم شرکت میکنم. از سال ۱۴۰۰ نیز درمان فردیام را با رویکرد istdp شروع کردم. همچنین از پاییز سال ۱۴۰۲ به عنوان نویسنده بلاگ با کلینیک آگاه همکاری میکنم و هدف من آگاهکردن و افزایش اطلاعات افراد جامعه راجع به مسائل روانشناختی است.
نوشتههای بیشتر از فاطمه شهبازی
دیدگاهتان را بنویسید