نشخوار فکری: چرخه بیتوقف افکار
در آغاز سعی میکنم به درک مشترکی از نشخوار فکری برسیم، سپس ببینیم چه ایراد و مزیتی دارد و در نهایت بفهمیم که چگونه میتوان این وضعیت را بهبود بخشید.
فهرست محتوا:
Toggleنشخوار فکری چیست؟
در ابتدای این بحث از شما میخواهم تمام تلاش خود را بکنید. از حافظه خود یاری بگیرید. اولین روزهای یادگیری «خواندن و نوشتن» خود را به خاطر بیاورید.
چگونه به شما آموزش دادند که حرف «آ» کمی انحنا در کمر دارد و سرکش آن دو قوس دارد.
یکی در ابتدا و یکی در انتها.
سپس حرف «ب» که در دو حالت متصل و انتهای کلمه نوشته میشد و الی آخر.
در آن دوران برای نوشتن یکی کلمه ساده مانند «آب» نیاز به تمرکز زیادی داشتید. مدام آن را تکرار میکردید تا یادش بگیرید و بعضی از ما شاید آنها را به دستور معلم یکی صدبار نوشته باشیم! حالا بیایید آن موقعیت دشوار نوشتن «آب» را با امروز مقایسه کنیم: شما در کمتر از یک ثانیه آن را درست و خوانا مینویسید اما…
اما به این وضعیت ساده میخواهیم یک متغیر دیگر اضافه کنیم: نشخوار فکری!
نشخوار فکری در این مثال به این معناست که مثلا در ابتدای نوشتن حرف «آ» شروع میکنم فکر کردن به اینکه درست نوشتمش؟ اصلا چرا سرکش داره؟ همونجوری بدون سرکش می نوشتیم دیگه آدمهای با سواد کلمات رو از هم تشخیص میدن! ای وای این قوس کمرش درست از آب درنیومد! اصلا من این کلمه رو اینجا درست انتخاب کردم؟ نمیشد کلمه دیگه ای بذارم؟ اصلا چرا من الان دارم اینو مینویسم؟ شاید بعدها بتونم از نرم افزارهایی استفاده کنم که صدا رو به نوشته تبدیل میکنن. وای که چقدر من تنبلم! از اولشم همینطوری بودم. شاید اصلا …
به همین سادگی شما درگیر نشخوار فکری شدید، ممکن است چشم باز کنید و ببینید نیم ساعت گذشته و هنوز ذهن شما درگیر است.
چرا نشخوار فکری؟
چنین پدیدهای وقتی به یک عادت ذهنی تبدیل میشود در موقعیتهای اساسی به شدت آسیب زا است. تصور کنید ذهنی که میتواند چنین راحت خود را درگیر موضوعات کم اهمیت کند، در موقعیتهای حساس چگونه عمل خواهد کرد، برای مثال موقعیتی که در آن شریک عاطفی شما اوقاتتان را تلخ کرده است:
«چرا اذیتم میکنه؟ من که خیلی دوستش دارم. ولی اصلا دوست داشتن چیه؟ میشه این دوست داشتن به جایی برسه؟ اه دفعه قبلی که یکی رو دوست داشتم چقدر ضربه خوردم. ممکنه همه آدمها مثل هم باشن. نه واقعا ممکنه؟ ممکن هم هست نباشن! چه راهی داره بفهمم مثل قبلی هست یا نه؟ هیچ وقت نمیفهمم، قبلی هم فیلم بازی میکرد. اصلا همه ما آدمها توی روابطمون فیلم بازی میکنیم. هی چقدر دوست دارم وقتی این پیرمرد، پیرزنهای عاشق رو میبینم. اگه دقت کنی اکثرشون بچه های نظام آموزشی قدیمن. اون قدیما نظام آموزشی بهتر بود و …»
خوش آمدید، حالا شما به جای حل مسئله، وارد یک کلاف سردرگم به نام نشخوار فکری شدید!
این توانایی ذهنی – فکر کردن چندباره و همه جانبه – که در اینجا نام نشخوارفکری به آن داده ایم، در اواخر دوران کودکی یکی از تواناییهای بسیار مهم ذهن ما برای درک دنیای بسیار وسیعی است که با آن مواجه میشویم. در واقع با پرسشهای مکرر و بررسی دوباره و دوباره هر موضوع تلاش میکنیم تا شبکه پیچیده ای که دورتادور ما را تشکیل داده است ادراک کنیم. در یک فرآیند رشدی ایده آل، این توانایی ذهنی در اموری که دسترسی مستقیمتری به حقایق داریم حذف میشود و کارکردی کنترل شده و آگاهانه در موقعیتهایی پیدا میکند که مجددا نیاز به هضم حجم بالایی از اطلاعات داریم، اما متاسفانه در مورد بسیاری از ما، این اتفاق نمی افتد.
چه میتوان کرد؟
در واقع بسیاری از ما تجربه این افکار کنترل نشده، مشوش و تکرار شونده را داریم که حتی وقتی به آنها پاسخی منطقی میدهیم، دست از سرمان برنمیدارند. برای حل این مشکل چه باید کرد؟
در حالیکه افکار ما ادراک غیرمستقیم حقایق هستند، توجه درونی به لحظه کنونی و احساسات موجب دریافت نوعی حقیقت شهودی و ادراک مستقیم حقایق میشود. در همین مثال بالایی تمرکز شخص بر احساسات درونی اش – امری که نیاز به آموزش، تکرار و تمرین دارد – موجب میشود تا چرخه جدیدی از واکنش در روان ما ایجاد شود: با ادراک احساس درونی، اضطراب متوقف شده و نیازی به تولید مجدد افکار وجود نخواهد داشت، مغز نشخوار فکری را متوقف میکند و در هماهنگی به وجود آمده میان احساسات درونی و ادراک ذهنی، تصمیمات هدفمند با توجه به واقعیت موجود گرفته میشوند.
به نظر ساده میرسد؟ به عقیده برخی از روانشناسان، در واقع بازسازی این چرخه – تجربه عمیق لحظه اکنون و احساسات، کاهش سطح اضطراب، توقف نشخوار فکری و ادراک هدفمند واقعیت – نوعی تجربه بینفردی است. یعنی ما چنین عملکردی را در رابطه خود با دیگر انسانها میتوانیم بیاموزیم. در اصل قرار بوده است چنین چرخهای را از رفتار والدین خود آموخته باشیم، اما غالبا آنها خود نیز از کسی نیاموختهاند.
یکی از مسائل مورد توجه در انواع رواندرمانی، بازسازی چرخه سالم ادراک واقعیت و توقف نشخوار فکری است.
15 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
خیلی جالب بود…👌🏻👌🏻👌🏻
واقعا چقدر ذهن مون به چیزای کم اهمیت گیر میده 🤦🏻♀️
دیگه شما ببین با مسائل مهم چکار میکنه!
سیر تحولی نشخوار فکری خیلی جالب بود مرسی👌🏻👌🏻
خواهش میکنم.
خیلی خیلی زیبا به این موضوع اشاره کردین
من تازه می فهمم چه طور ذهنم اینجوری گولم می زنه که نه لازمه فکر کنی و گرنه اشتباه میشه
خوشحالم که براتون مفید بوده.
سلام و ممنون از این متن عالی. این موضوع برای من زمانی خیلی واضح شد که فرزندم بیماری گرفت و دکترها به اشتباه تشخیص بیماری لاعلاجی دادند . در ان زمان با خواندن مداوم عوارض بیماری و سختیهای زیاد این نوع بیماران تا سرحد جنون رسیده بودم . با اینکه بچه مشکل چندان حادی نداشت ولی مرتبا مشکلات آینده را در ذهن خودم بزرگ و بزرگتر میکردم( البته بر اساس اطلاعاتی که از اینترنت به دست اورده بودم ) و از ناراحتی خواب و خوراکم را از دست داده بودم
البته الحمدلله مشکل به لطف خدا حل شد ولی من الان میفهمم دقیقا نشخوار فکری در مشکلات حادتر ممکنه انسان را از پا در بیاره
لطفا دقیقا راه مبارزه با ان را بگین تا شاید افرادی بتونن با خودشون در مشکلات بزرگ کنار بیان و راه حل منطقی را پیدا کنن
ممنون از اینکه با تجربه شخصیتون متن رو غنی تر کردید.
با توجه به ماهیت پیچیده روان انسان، برای بهینه کردن تفکر باید به سراغ توجه آگاهانه به اضطراب و احساسات رفت که معمولا در هر فرد به طور منحصر به فردی ایراداتی داره و رواندرمانگرها کمک می کنند تا این موانع برطرف بشن.
ضمنا در ثبت رای خیلی عجیب هنوز ستاره را انتخاب نکرده خودش یک ستاره انتخاب کرد و ثبت کرد وگرنه رای من ۵ ستاره بود 🤔
ممنون از بازخورتون. همین که مطلب رو دوست داشتید برای ما رضایت بخشه
جالب، و مفید بود، 🙏
انقد شدید به این عارضه دچارم که موقع مسابقه والیبال کشوری تو بازی کارای بچگیم یادم میوفتاد نمیتونستم تمرکز کنم انقد بعضی وقتا فکر میکنم که مغزم درد میگیره حتی موقع خواندن کتاب مغزم در حال فکر کردنه نمیدونم چیکار کنم روی اووردم به مصرف خودسرانه داروی بیماری صرع مثل پرگابالین که اعتیاد میاره به مرور دائما حرفا و صداها تو سرم تکرار میشه به خودکشی فک میکنم این روزا ۲۴ سالمه حوصله حتی شنیدن یه کلمه مثل یه لیوان آب بده رو هم ندارم . فک نکنم دیگه راه حلی باشه برای من
بله تشدید نشخوار فکری میتونه وضعیت شدیدا آزاردهندهای ایجاد کنه.
اما قابل حله. در مرحله اول به روانپزشک مراجعه کنید و بعد از رواندرمانی کمک بگیرید.حتما مشکلتون حل میشه و ذهنتون آروم میگیره.
سلام بنده احساس میکنم به این بیماری دچارم
روزانه خودمو بهخواب میزنم یا خودموسرگرم میکنم که از فکرای پوچ در بیام
ولی به محض از خواب بیدار شدن باز این فکرا میاد سراغم و اصلا دست خودم هم نیست میدونم چه چیزی درست است چه چیزی غلط ولی از لحاظ درونی اشفتگی دارم و بیش از حد به اون فرد مورد نظرم فکر میکنم با اینکه میدونم همه چی تموم شده
لطفا یه راه حلی بدید ممنون میشم
برای بررسی دقیق تر و راهنمایی درست برای مشکلتون، به رواندرمانگر مراجعه کنین بهتره.