مصاحبه ساختاری سازمان شخصیت (STIPO)، ابتکاری روانکاوانه برای سنجش شخصیت

طبقهبندی و ارزیابی شخصیت انسانها براساس ملاکهای عینی کارکردهای اجتماعی، صنعتی و بالینی عدیدهای دارد. ازهمینرو است که نمیتوان تکلیف شناخت شخصیت را تماما به شهود پژوهشگران و درمانگران واگذار کرد. آزمونها و مصاحبههای ساختاریافته/نیمهساختاریافته برای نیل به همین هدف ساخته و پرداخته شدهاند.
فهرست محتوا:
Toggleپارادایمهای شناخت شخصیت
در اینجا دو پرسش مهم مطرح میشود:
-
برای طبقهبندی انسانها چه مولفههایی از شخصیت را باید در نظر آورد؟
شخصیت انسان برساخته مولفههای متعددی است، ازجمله حالات روانی (states)، صفات روانی (traits)، سنخ (structure) یا تیپ (type) شخصیتی، هوش (Intelligence)، خلقوخو (Temperament)، و سازمان روانی (organization). هر آزمون شخصیت یکی از این مولفهها را در خط مقدم سنجش و ارزیابی قرار میدهد. برای مثال در «پنج عامل بزرگ»، پنج «صفت» شخصیتی عمده بررسی میشود، در تست سواپ (SWAP)، تیپ/سنخ شخصیت مورد ارزیابی قرار میگیرد و در STIPO، سازمان شخصیت افراد. در بین مولفههای یادشده، حالات روانی، هوش و خلقوخو، معمولا کمتر در ارزیابی مستقیم شخصیت مورد استفاده واقع میشوند.
-
این مولفهها را با استناد به چه پارادایمی باید شناسایی کرد؟
مهم است که بدانیم هر آزمون شخصیت، فارغ از مولفهای از شخصیت که میسنجد، به پارادایم مشخصی وفادار است. برای مثال پرسشنامه MMPI برآمده از پارادایمی کاملا تجربی (empirical) است که تلاش میکند فارغ از هرگونه نظریهای، انسانها را بررسی و تفکیک کند. و در سوی دیگر، و در پارادایم چندمتغیره (multivariate)، نظریه است که مولفههای شخصیت را از یکدیگر متمایز میکند. لوئیس گولدبرگ یکی از روانشناسانی است که با استفاده از نظریات مبتنی بر زبان و ژنتیک، به ساخت مدلی برای سنجش شخصیت (پنج عامل/متغیر بزرگ) پرداخت.
پارادایم روانپویشی (psychodynamic)
یکی از پارادایمهای مهمی که در تاریخ سنجش شخصیت سربرآورده، پارادایم روانپویشی است. در شناخت این پاردایم دو نکته حائز اهمیت است:
- این پارادایم مبتنی بر جهانبینی روانکاوانه است.
حتی اگر دقیق بنگریم، برخی از آزمونها در این پارادایم مبتنی بر رویکرد یا نظریهی خاصی در روانکاوی هستند. برای مثال ارزیابی مکانیسمهای دفاعی بر مکتب روانشناسی ایگو مبتنی است و STIPO کاملا منطبق بر نظریهی سازمانهای شخصیت کرنبرگ است. ازاینرو دانستن بنیانهای نظری این مکاتب، برای فعالیت تخصصی در این پارادایم ارزیابی، ضروری است.
- غالب آزمونهایی که ذیل این پارادایم مطرح شدهاند، مبتنی بر مصاحبه هستند.
این نکته، دو دلیل عمده دارد:
- باور به مفهومی چون «انتقال».
بهبیانساده، انتقال یعنی تکرار الگوهای ارتباطی نسبتا ثابت، در رابطهای «نزدیک». میدانیم که برای غالب آزمونهای واقع در این پارادایم یک مولفه نقش محوری دارد: الگوهای ارتباطی تکرارشونده (= تیپ یا سنخ شخصیت یا حتی مکانیزهای دفاعی غالب/عادتهای رفتاری تکرارشونده). ازاینرو رابطهی تعاملی «نزدیک» بین ارزیاب و آزمودنی در این پارادایم ضروری است، تا بیمار الگوهای ارتباطی خود را نمایان سازد.
- فارغ از محتویات کلام آزمودنی، فرم کلام و رفتار او نیز اهمیت دارد.
رفتار غیرکلامی بیمار، اعم از نوع و شدت تجربهی هیجانات و اضطراب در لحظه، میزان برانگیختگی یا تنود عضلانی درحین مصاحبه، و نیز ظرفیت انطباقی ایگوی فرد (Ego adapting capacity)، ظرفیت خود-تأملی (Reflective function) و خودمشاهدهگری آزمودنی، همگی باید لحظهبهلحظه توسط ارزیاب پایش شوند.
STIPO دقیقا چه چیز را میسنجد؟
STIPO، سازمانهای شخصیت را میسنجد. یعنی سازمانهای شخصیت بهنجار، نوروتیک، مرزی و سایکوتیک. اما اگر نخواهیم سازمانهای شخصیت را با نامبردن مصادیقش بشناسیم، چگونه میتوانیم چیستی «سازمان شخصیت» را بفهمیم؟
کرنبرگ، مفهوم سازمان شخصیت را از مفهوم «موضع» روانی (position) ملانی کلاین استخراج کرده. کلاین بهجای مفهوم «مراحل» رشد روانی (stages)، که متضمن شکلگیری مراحل رشد ازپی یکدیگر، که روندشان شکلی صعودی دارد، مفهوم یادشده را به کار میبرد. مواضع روانی دوگانه (موضع پارانوئید-اسکیزوئید (P.S) و موضع افسردهوار (D)) اشاره به منظومههایی دارد، مشتمل بر فانتزیها، مکانیسمهای دفاعی، اشکالی بدوی (در P.S) یا رشدیافته (در D) از روابط موضوعی، و اشکالی منحصربهفردی از اضطراب (اضطراب آزاردیدگی در P.S و اضطراب آزاردادن در D).
این دو موضع، نه دو مرحلهی پیدرپی رشدی، که بهشکلی دیالکتیکی باهم در اتباطند: بهوقت تجربهی درونروانی از امنیت یا ناامنی هریک ممکن است سربرآورد. اگر دقیقتر بنگریم، بهزعم تامس آگدن، این دو موضع، دو حالت وجودی (mode of existence) هستند. در یکی (P.S) فرد در تلاش است تا تمام جهان را به خدمت گیرد تا زندهبودن و عزتنفس خویش را تثبیت کند و در دیگری (D) فرد در تلاش است تا از روابط موضوعی بهدستآمده مراقبت کند، حتی به هزینهی نادیدهانگاشتن خود.
این دو موضع متناظرند با دو سازمان شخصیتی در نظریه کرنبرگ، یعنی سازمان شخصیت مرزی و سازمان شخصیت نوروتیک. نکته آنکه از نظر کلاین، splitting که مکانیسم بنیادین موضع P.S است، اگر نتواند در زمان مقتضی، یعنی در اوایل زندگی، تجربه شود، منجر به آسیب جدی روانی از جنس چندپارگی روانی (fragmentation) و فروپاشی میشود، که این حالت را میتوان متناظر با سازمان شخصیت سایکوتیک در بزرگسالی دانست، جایی که مکانیزمهای بدوی موضع P.S نیز با فروپاشی روبهرو میشوند.
علاوهبراینها میتوان از سازمان شخصیت بهنجار نیز یاد کرد، که متناظر است با پشت سر گذاشتن بهنجار مقتضیات مرتبط با موضع افسردهوار.
وجه افتراق سازمانهای شخصیت و تیپهای شخصیت
ذیل هر سازمان شخصیت، عدهای سنخ شخصیتی معرفی میشود. درواقع سنخهایی از شخصیت ذیل سازمان نوروتیک واقعاند که ویژگیهای مشترک سازمان نورونیک را دارا هستند، اما از جهاتی (خاصه از جهت مکانیسم دفاعی غالب در آن سنخها) متفاوتند. همین نکته درباره سنخهای شخصیتِ ذیل سازمانهای مرزی و سایکوتیک نیز صادق است. درمیان آزمونهای معتبر انجمن بینالمللی روانکاوی، STIPO اختصاصا سازمان شخصیت را میسنجد و SWAP اختصاصا تیپها یا سنخهای شخصیتی را.
مولفههای تفکیککننده سازمانهای شخصیت در STIPO
در STIPO، دامنههایی از کارکرد روانی که در نظریهی سازمانهای شخصیت کرنبرگ محوریت دارد بررسی شده و از رهگذر این بررسی، سازمان شخصیتی فرد مورد ارزیابی واقع میشود:
- یکپارچگی و ثبات هویت
- کیفیت روابط موضوعی
- مکانیسمهای دفاعی: بدوی یا رشدیافته
- مقابلهی سازگارانه دربرابر انعطافناپذیری منش
- کیفیت پرخاشگری: معطوف-به-خود/معطوف-به-دیگری
- ارزشهای اخلاقی درونیشده: ساختار سوپرایگو
هویت (IDENTITY)
هویت حسی است که فرد از خود دارد. درواقع وجهی از «خود» است که به بینش مستقیم و کاملاً شخصیِ فرد نسبت به خودش مربوط میشود. کرنبرگ اذعان میکند که در سازمانهای شخصیتی بهنجار و نوروتیک، هویت منسجم (consolidated) است و در سازمانهای شخصیتی مرزی و سایکوتیک مغشوش (defused) و نامنسجم.
یکی از مصادیقِ مهم اغتشاش هویت این است که فرد نمیداند چه چیزی میخواهد و نمیتواند بهشکل پایداری بر سه حوزه مهم زندگی یعنی شغل، تفریحات و تحصیلات، سرمایهگذاری عاطفیِ باثباتی کند. هویت همچنین دربردارندهی تجربه و درک فرد از دیگران است، که میتواند مبتنی بر بازنماییهای کلی (whole object) یا جزئی (part object)، و همچنین عمیق و ظریف یا سطحی باشد.
مولفهی «هویت» در STIPO از طریق بررسی ظرفیت فرد در سرمایهگذاری روانی بر کار یا مطالعه/تحصیلات و فعالیتهای مرتبط با اوقات فراغت، و میزان یکپارچکی ادراک خود، ازجمله پایداری و ظرفیت عمومی عزتنفس/ارزش خود صورت میپذیرد. همچنین تصور شخص از دیگران و ظرفیت ارزیابی دقیق و عمیق دیگران ورای رفتارهای ظاهری و گذرای آنان و ادراک دقیق احساس و تفکر دیگران (یادآور ظرفیت ذهنیسازی و تئوری ذهن) در مولفهی هویت بررسی میشود.
کیفیت روابط موضوعی (OBJECT RELATIONS)
روابط موضوعی بهنجار مبتنی بر پنج مولفه است:
- یکپارچگی و عمق تجربهی درونی فرد از مفهوم رابطه
- رابطه با دیگری بهمثابه یک شخص مستقل و واجد نیازها و ذهنیت منحصربهفرد
- شکلگیری بستری از اعتماد متقابل و درکی از حسننیت از جانب طرفین
- ظرفیت تعهد و سرمایهگذاری عاطفی پایدار بر دیگری
- ظرفیت ترکیب محبت/مهرورزی (tenderness) با شهوتگرایی (erotism)
هرچه این مولفهها مختل باشند، به سازمان شخصیت مرزی و سایکوتیک نزدیک میشویم.
مکانیسمهای دفاعی (DEFENSES)
دفاعهای سایکوتیک مانند فرافکنی هذیانی، انکار هذیانی، تحریف هذیانی (psychotic distortion)
دفاعهای سطح پایین/بدوی (مرزی) مانند دوپارهسازی، آرمانیسازی/ناارزندهسازی، انکار، همانندسازی فرافکنانه و بدنیسازی
دفاعهای سطح بالا یا رشدیافته، خود بر دو دسته تقسیم میشوند:
- بهنجار مانند سرکوبی (suppression)، پیشاپیشنگری (anticipation)، والایش، دیگردوستی، شوخطبعی و خود-ابرازگری
- نوروتیک مانند واپسرانی (repression)، عقلانیسازی، واکنش وارونه و جابهجایی
البته میتوان اذعان داشت که تفاوت عمدهی دفاعهای سازمان بهنجار و نوروتیک، نه در چیستی دفاعهای آنها، بلکه در شیوهی بهکارگیری دفاعهاست که در سازمان بهنجار بهشکل منعطف و در نوروتیک بهشکل نامنعطف و بعضا آزاردهنده دیده میشود.
مقابله سازگارانه (coping) دربرابر انعطافناپذیری (rigidity)
انسانهای بهنجار ارزشها و دفاعهای منعطف و سازگارانهای را برای حفظ نظام شخصیتی خود بهکار میبندند و نه به خود و نه به دیگری آسیبی وارد نمیکنند. انسانهای نوروتیک اما، بعضاً عدم انعطاف از خود نشان میدهند. برای مثال یک فرد نوروتیک برای مراقبت از دیگری، ممکن است به شکلی وسواسی و نامنعطف در پی محبت و کنترل دیگری باشد. افراد مرزی، معمولاً اخلاقهای کاملاً شخصی و جزماندیشانه دارند. به یک معنا، افراد مرزی بیشازآنکه ارزشهایی برای زیستن داشته باشند، تحت لقای ایدئولوژیهایی خاص زندگی میکنند که گویی بخشی از هویت آنهاست.
بهطور کلی مقابله سازگارانه، ظرفیت فرد در انعطافپذیری و پاسخهای انطباقی متناسب در برابر موقعیتهای بالقوه استرسزا را نشان میدهد. در STIPO این اهمیت دارد که فرد چقدر و چگونه با موقعیتهای استرسزا روبهرو میشود، پاسخ میدهد و آن را به چالش میکشد. همچنین حائز اهمیت است که فرد تا چه حد تحمل شرایط خارج از کنترلش را دارد.
کیفیت پرخاشگری (aggression)
ناظر است بر حدود و میزانی که زندگی درونی و رفتار بیرونی شخص متاثر از غلبهی پرخاشگری و دفاع در برابر آن است.
- معطوف-به-خود، میتواند در طیفی شامل نادیدهگرفتن خود و عدم مراقبت از خود تا رفتارهای پرخطر و مازوخیسم جنسی متجلی شود.
- معطوف-به-دیگری، خاصه در لذت بردن از رنج دیگران و بیاعتنایی به وجه عاطفی روابط جنسی نمود دارد.
در مصاحبه STIPO پرخاشگری از طریق بررسی رفتارهای خود-مخرب، سادیستیک، کنترل مطلق و افراطی دیگران و نفرت، ارزیابی می شود.
ارزشهای اخلاقی (MORAL VALUES)
کرنبرگ به سیاقِ ادیث جیکوبسون، تشریح میکند که سه سطح از سوپر ایگو و ارزشهای اخلاقی درونیشده از یکدیگر قابل تفکیکاند. در نخستینِ آنها، سوپرایگو کاملاً بدوی است و نفرت و پرخاش، حضورِ مطلق دارد. مانند آنچه در افراد سایکوپاث دیده میشود و باعث میشود بهآسانی دست به رفتارهای نابهنجار و قتل بزنند. در سطح دوم، خشونت کنار میرود و عشق جای آن را میگیرد، اما این عشق، عشقی نارسیسیستیک و معطوف به خود و امیالِ خود است.
شخصی که در این سطح قرار دارد، کاملاً به دیگری وابسته است (یا استفاده کند، یا به او وابسته شود)، و اخلاقی کاملاً شخصی و ایدئولوژیک دارد. سطح سوم راجع است به همانندسازی سالم با والدین، بهگونهای که ارزشهای اخلاقیِ آنان درونی شود، اما نه به شکلی نامنعطف، بلکه به شکلی سازگارانه با مقتضیات واقعیات بیرونی.
این مولفه در STIPO از طریق بررسی رفتار شخص در زمینه تصمیمگیری اخلاقی و ظرفیت احساس گناه ارزیابی میشود.
واقعیتسنجی (REALITY TESTING)
واقعیتسنجی مهمترین وجه افتراق میان سازمان شخصیت مرزی و سایکوتیک بهشمار میرود، که ظرفیت فرد برای متمایز کردن خود از غیر-خود، افتراق گذاشتن بین محرکهای خارجی و محرکهای درونروانی و نقص در واقعیتآزمایی اجتماعی را دربر میگیرد.
البته این مولفه مقیاس مستقلی در STIPO ندارد، و از رهگذر قضاوت بالینی ارزیاب و پاسخ آزمودنی به دیگر سوالات سنجیده میشود.
طبقهبندی سازمانهای شخصیت
براساس مولفههای ذکر شده می توان سازمانهای شخصیت را اینگونه تفکیک کرد:
- بهنجار: هویت منسجم، دفاع های انطباقی، ظرفیت واقعیتسنجی بالا، کارکرد اخلاقی منعطف، روابط موضوعی کامل، ظرفیت صمیمیت، وابستگی متقابل سالم
- نوروتیک: هویت منسجم، دفاع نامنعطف، اخلاقیات نامنعطف، سوپرایگوی سختگیر (عمدهی مشکلات افراد نوروتیک درونروانی و نه بینفردی است)
- مرزی:
- سطح بالا: کودکمنش، هویت مغشوش، روابط موضوعی برپایهی وابستگی افراطی، اخلاق مبتنی بر چاپلوسی و آرمانیسازی آتوریته، خودتخریبی و حتی رفتارهای جنسی مازوخیستیک، دفاع غالب دوپارهسازی
- سطح پایین: هویت مغشوش، غلبه پرخاش و نفرت، دفاع غالب توهم قدرت مطلق، انکار نیاز به دیگران، اخلاقیات مبتنی بر خیر و شر و ایدئولوژی، سوپرایگوی بدوی
- سایکوتیک: فقدان واقعیتسنجی، هویت کاملا مغشوش، غلبه پرخاش و اشکالی از بیشفعالی جنسیِ تهی از عنصر ارتباط، مکانیسمهای دفاعی سایکوتیک-هذیانی، دنیای درونی مملو از «هراس ننامیدنی[1]!»
نکته آنکه در سازمان مرزی بهوقت تجربه شرایط پرفشار و تروماتیک، شکلی از سایکوز، تحت عنوان «میکروسایکوز» تجربه میشود که واقعیتسنجی را موقتا مختل میسازد. باید اشاره کرد که دو مولفهی هویت و واقعیتسنجی نقش بنیادینی درمیان مولفههای گفتهشده دارند. هویت منسجم/مغشوق اصلیترین وجه ممیز سازمان نوروتیک است از مرزی، و اختلال پایدار در واقعیتسنجی نیز وجه ممیز سازمان سایکوتیک از مرزی است.
اجرای STIPO
آزمون STIPO شامل 87 سوال ساختاریافته است که هریک از مولفههای یادشده را تعدادی از این سوالات میسنجند، البته باید توجه داشت که شکل مصاحبهای این آزمون و مستلزمات آن (مانند توجه پایدار به رفتار غیرکلامی آزمودنی)، STIPO را به آزمونی نیمهساختاریافته بدل میکند.
نمره نهایی در هر مقیاس توسط طیف ۵ درجهای لیکرت از نمره 1 تا 5 سنجیده میشود، که توسط مصاحبهگر باتوجه به پاسخهای دادهشده آزمودنی به سوالات آن شاخص، داده میشود. آنچه برای نمرهگذاری این آزمون اهمیت دارد شهود و قضاوت بالینی ارزیاب است، به شرطی که مولفههای زیر را دارا باشد:
- علاوه بر پاسخهای کلامی آزمودنی به رفتارهای غیرکلامی او نیز دقت بالینی کرده باشد.
- با سازههای زیربنایی ارزیابی سازمان شخصیت و نظریه کرنبرگ آشنا باشد.
- برای هر رفتار، احساس یا مولفهی روانی، به فراوانی، شدت، وخامت و گستردگی آن توجه کامل داشته باشد.
کارگاه مقدماتی ۱ istdp
دوره چارچوب، مرزها و اخلاق حرفه ای در روان درمانی
دوره های ترمیک آکادمی روانپویشی آگاه
دوره های ترمیک 1.5 ساله، آکادمی روانپویشی آگاه
تربیت درمانگر حرفه ای با رویکرد ISTDP
دوره آموزشی آفلاین آزمون SWAP
دوره درس گفتارهای روانکاوی
دوره آموزشی ارتباط درمانی
دوره جامع تشخیص داینامیک
دوره ISTDP | مقدماتی تا پیشرفته
الفبای عشق (رابطه عاطفی و سکس)
STIPO و STIPO-R
آزمون STIPO در سال 2016 بازبینی شد و یکی از مهمترین تغییرات آن حساسیت بیشتر به نارسیسیزم است. همانگونه که از آراء متعدد کرنبرگ برمیآید، نارسیسیزم و اختلال شخصیت نارسیسیستیک، امری مهم در نظریهپردازی اوست، بهگونهایکه آن را از دیگر ساختارها و سازمانهای روانی جدا کرده و مستقلا مطالعه میکند. در بازبینی این آزمون نیز 11 آیتم مجزا برای سنجش دامنهی نارسیسیزم مشخص شده است:
تغییر عمدهی دیگر این آزمون نیز اینست که تعداد سوالات به 55 کاهش یافته است.
نسخههای دیگر STIPO
این آزمون در شکل پرسشنامه نیز طراحی شده که IPO (Inventory of Personality Organization) نام دارد. در این نسخه سه مولفه سنجیده میشود: هویت، دفاع، واقعیتسنجی.
علاوهبراینها که نسخههای بزرگسال هستند، نسخهای مبتنی بر مصاحبه نیز برای نوجوانان طراحی شده که IPOP-A (interview of personality organization processes in adolescence) نام دارد.
نکتهی قابل توجهی که میتوان آن را بهعنوان یکی از محدودیتهای این آزمونها درنظر آورد، مدت زمان اجرای آنهاست. برای اجرای STIPO حدودا به سه الی چهار ساعت و برای اجرای IPOP-A به حدود 2 ساعت زمان نیاز است.
سخن سرانجامین
روانکاوان و رواندرمانگرانی که رویکردهای پویشی به درمان دارد، میتوانند از STIPO و IPOP-A بهرهی بسیاری ببرند. برای مثال دادههای STIPO و IPOP-A ممکن است بهترتیب برای ارزیابی سطح سازماندهی شخصیت بر اساس محورهای P (personality syndromes) و PA personality patterns and syndromes in adolescence) در PDM-2 مفید باشند. STIPO همچنین حوزه پرخاشگری را ارزیابی میکند، در حالی که محورهای P و M (mental functioning) در PDM-2، ظرفیتهای هیجانی و رابطهای عمومیتر را ارزیابی میکنند. اما آنچه بسیار اهمیت دارد اینست که ارزیابان برای نیل به نتایج قابل اطمینان در این آزمونها، نیازمند سطح بالایی از دانش روانکاوی و مدل سازمانهای شخصیت کرنبرگ هستند.
هرچه باشد، STIPO و مشتقات آن، از مهمترین و نیز از معدود آزمونهای روانپویشی مورد تایید انجمن بینالمللی روانکاوی هستند، که آموزش و اجرای آنها دانش غنی و عمیقی درباره شخصیت و وجوه متعدد روان بیماران به ما میدهد.
منابع:
تشخیص روانتحلیلی، نانسی مکویلیامز؛ مترجم غلامرضا جوادزاده. نشر ارجمند
ماتریس ذهن، تامس آگدن؛ مترجم علیرضا طهماسب و مجتبی جعفری. نشر نو
structured interview of personality organization (2007). John F. Clarkin, Eve Caligor, Barry Stern & Otto F. Kernberg. Personality disorders institute. Weill medical college of cornell university
structured interview of personality organization revised (2016). John F. Clarkin, Eve Caligor, Barry Stern & Otto F. Kernberg. Personality disorders institute. Weill medical college of cornell university
PDM: Psychodynamic diagnostic manual
Paradigms of Personality Assessment (2003). Jerry S. Wiggins
[1] unnameable dread (اصطلاحی از ویلفرد بیون)
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
با سلام و تشکر از این مطلب دقیق و قابل توجه
و تشکر از کلینیک که این فضا را فراهم کرده است