اثرات برچسب زدن به خود و دیگران + راه رهایی از آن
ما انسانها گاهی در تلاشیم هر چیزی که در اطرافمان هست را دستهبندی کنیم. انگار وقتی آنها را دستهبندی میکنیم درکشان برایمان سادهتر میشود. یکی از ابزارهایی که برای این کار استفاده میکنیم، برچسب زدن است. برچسبها چه مثبت و چه منفی قدرتی فراتر از تصور ما دارند. آنها میتوانند تعریفی که از هویتمان داریم را تغییر دهند و حتی مسیر زندگیمان را عوض کنند.
تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که چقدر در طول روز به خودمان یا دیگران برچسب میزنیم؟ یا برچسبها چگونه بر ما و دیگران تاثیر میگذارند؟ چگونه میتوانیم از تاثیرات منفی برچسب زدن جلوگیری کنیم؟ در این مقاله از کلینیک روانشناسی آگاه قصد داریم درمورد برچسب زدن به خود و دیگران، دلایل برچسب زدن و راه رهایی از برچسب زدن بیشتر صحبت کنیم.
فهرست محتوا:
Toggleبرچسب زدن به خود و دیگران یعنی چی؟
طبق تعریف وبسایت psychology tools، وقتی احساسات شدیدی داریم، فکرهای خودکاری از ذهنمان میگذرد. مثلا وقتی دچار خشم، غم، ترس، ناتوانی و شرم شدهایم ممکن است باورها و افکاری درباره خودمان، دیگران یا موقعیتی که داخلش هستیم از ذهنمان بگذرد. این فکرها گاهی انقدر سریع میآیند و میروند که متوجه حضورشان نمیشویم. در گرماگرم این فکرهاست که برچسبهای مختلفی به ذهنمان میرسد و به خودمان میچسبانیم. این برچسبها ممکن است قانعکننده به نظر برسند اما لزوما دقیق و درست نیستند.
ما تمایل داریم به خودمان، دیگران، روابطمان، تجربیات درونیمان و رویدادهای بیرونی برچسب بزنیم. به ویژه وقتی هیجانی شدهایم و احساس شدیدی داریم. برچسب زدن به خود و دیگران به معنای نسبت دادن ویژگیهایی به خود یا دیگران است. وقتی بر اساس نشانهها، تشخیصی تخصصی به خودمان یا دیگران نسبت میدهیم داریم برچسب میزنیم. در برچسب زدن کل شخصیت و هویت فرد را با یک برچسب تعریف میکنیم.
اگر دوستمان به درخواستمان جواب رد دهد، میگوییم او «خودخواه» است. اگر در مسابقهای شکست بخوریم سریعاً به خود برچسب «بدبخت» میزنیم. به دوستانمان که به خانوادهاش کمک میکند میگوییم «طرحواره ایثار» دارند یا وقتی نتوانستهایم خشممان را ابراز کنیم، میگوییم «مهرطلب» هستم. حتی ممکن است چهره کسی را ببینیم و دلمان بخواهد به او بگوییم «خودشیفته»!
برچسب زدن ممکن است به نظر بیخطر باشد اما میتواند اثر منفی داشته باشد و مانع پیشرفت ما شود. در ادامه در مورد دلایل برچسب زدن بیشتر صحبت میکنیم.
دلایل برچسب زدن به خود و دیگران
گاهی فکر میکنیم با برچسب زدن، به شناخت بیشتری نسبت به خودمان یا دیگران میرسیم. انگار وقتی برای هر رفتار و تجربهای که داریم یک برچسب پیدا میکنیم، برایمان قابل تحملتر است. ما بر اساس چند نشانه، برچسبی به خودمان یا دیگران میزنیم ولی ما فقط چند نشانه نیستیم! به عبارت دیگر وقتی نشانههایی در ما وجود دارد، لزوما برچسب مشخصی به ما نمیچسبد.
دلیل دیگری که به خود یا دیگران برچسب میزنیم این است که ما انسانها بسیار پیچیدهایم و در عین حال از ابهام هم فرار میکنیم! حالتهای روانی متناقض و متعارضی داریم و از طرفی تحمل چیزی مبهم یا ناشناخته را نداریم. میخواهیم همهچیز کاملاً شفاف و واضح باشد. با برچسب زدن به خودمان یا دیگران از ابهام کمی فاصله میگیریم و موقعیتی پیچیده را ساده و خلاصه میکنیم.
ممکن است به خودمان یا دیگران تشخیصهای تخصصی نیز بزنیم. چند وقت است تمرکز کافی نداریم، پستی در اینستاگرام میبینیم یا توی گوگل سرچ میکنیم و فوراً به خودمان برچسب «بیشفعالی» میزنیم. برایمان خوشایندتر است به خودمان برچسب بزنیم تا اینکه شرایطمان را با تمام پیچیدگی و جنبههای ضد و نقیضش بشناسیم. هر بار که به خودمان، دیگران یا رویدادها برچسب میزنیم و در مورد آن چه برایمان اتفاق میافتد قضاوت میکنیم، کنجکاویمان را خاموش میکنیم و از واقعیت دور میشویم.
علاقه شدید ما به برچسب زدن تا حد زیادی به نیاز ما به امنیت و کنترل محیطمان بر میگردد. برچسب یک پاسخ سریع است که باعث میشود احساس کنیم کنترل داریم. حتی اگر برچسب ما بر اساس ادراک خیالی باشد.
مشکل این است جهان اینقدر ساده نیست. وقتی رویدادی را به خوب و بد طبقه بندی میکنیم، از درک تصویر کامل باز میمانیم. همانطور که سورن کییرکگور گفته است: «وقتی به من برچسب میزنی، مرا انکار میکنی» زیرا هر بار که به خودمان یا دیگران برچسب میزنیم، پیچیدگی او را انکار میکنیم. هر برچسبی که میزنیم (با هدف محدود کردن دیگران به یک ویژگی) در واقع دنیای خود را محدود میکنیم. ما معمولاً وقتی از برچسب زدن استفاده میکنیم که با واقعیتی پیچیده یا دردناک روبهرو شدهایم و نمیتوانیم آن را درک کنیم.
برچسبهای تخصصی و خود-تشخیصی
روانپزشکان و فعالان سلامت روان، برای اینکه بتوانند اختلالات روانی را بهتر بشناسند و دربارهشان تحقیق و پژوهش کنند، آنها را نامگذاری کردهاند. مطابق پژوهشها، نشانههای خاصی زیر چتر یک اختلال قرار میگیرند. بر اساس پیشرفت پژوهشها هر چند سال یکبار ممکن است این نشانهها و طبقهبندیها تغییراتی داشته باشد.
یادمان باشد تشخیص مشکلات روانشناختی کار متخصصان است و بیشتر از اینکه به کار ما بیاید، ممکن است برای آنان مفید باشد!
سالهاست فعالان سلامت روان میکوشند برای بیان اختلالات روانی، از ایجاد ننگ اجتماعی و شرم فاصله بگیرند. از کلماتی استفاده کنند که کمتر محدودکننده یا حاوی توهین و تحقیر باشد و حالت توصیفیتری پیدا کنند. بنابراین مهم است که بگذاریم تشخیصهای سلامت روان به وظیفه اصلی خودشان (یعنی پژوهش و نظم دادن به کار فعالان سلامت روان) برسند و از آنها برای تحقیر، توهین یا محدود کردن خودمان و دیگران استفاده نکنیم. همچنین بهتر است از درمانگرانی که بهراحتی برچسب میزنند فاصله بگیریم.
دریافت مشاوره از روانشناس آنلاین در کلینیک آگاه
اثرات برچسب زدن
به مرور زمان، خودمان را با برچسبهایمان تعریف میکنیم. این برچسبها بر نگاهمان به خود و دیگران اثر میگذارد. برچسبها ما را محدود میکنند. برچسبها بر رفتار ما نیز اثر میگذارند. ممکن است وقتی به خودمان برچسبی میزنیم، ناخواسته در جهت تایید آن برچسب قدم برداریم و طبق آن عمل کنیم. مثلاً اگر به خودمان برچسب تنبل یا بازنده بزنیم، برچسب باعث میشود کمکم آن را باور کنیم و برای اهدافمان تلاش نکنیم. چون فکر میکنیم بازنده هستیم.
همین تلاش نکردن باعث میشود موفقیتی به دست نیاوریم و انگار تاییدی بر همان برچسب میشود. حتی اگر برچسب مثبتی به خودمان یا دیگران بزنیم نیز میتواند مشکل ساز باشد. مثلاً اگر مدام به کودکی بگوییم تو باهوشی. اگر این کودک به مسئلهای برخورد کند که نتواند حلش کند، خودش را میبازد و احساس شکست میکند. چون باور او این است که باهوش است پس باید از پس حل کردن هر مسئلهای برآید. انگار تصویری که دیگری از او دارد بر تصویری که خودش از خودش دارد تاثیر میگذارد و تصویر دیگری برتر از تصویر خودش است.
همینطور برچسب زدن باعث میشود فرد با بحران هویت مواجه شود و نتواند به طور کامل شخصیت و تواناییهای خود را درک کند. مشکلات روانشناختی از جمله اضطراب و افسردگی میتواند با برچسب زدن تشدید شود.
رهایی از برچسب زدن
با آگاه شدن از برچسبها، میتوانیم آنها را به چالش بکشانیم و تاثیر آنها را کاهش دهیم. در ادامه به سوالاتی اشاره شده است که با پرسیدن آنها از خودمان، میتوانیم برچسبها را به چالش بکشانیم.
- آیا این برچسب واقعاً درست است؟
- این برچسب از کجا آمده است و چه کسی آن را به من داده است؟
- آیا شواهدی وجود دارد که این برچسب را رد کند؟
- آیا این برچسب باعث محدودیت من میشود یا به من کمک میکند؟
- اگر این برچسب را نپذیرم، چه تغییراتی در زندگی من رخ میدهد؟
- چگونه میتوانم دیدگاه خودم را نسبت به این برچسب تغییر دهم؟
- بدون این برچسب چه کسی خواهم بود؟
برچسبها نباید زندگی شما را کنترل کنند. برچسبها شما را در یک جعبه زندانی میکنند. اما شما میتوانید آن جعبه را باز کنید و رها شوید. درک کردن برچسبهایی که به خودتان میزنید یا دیگران به شما میزنند، به شما کمک میکند بتوانید از آنها عبور کنید.
اگر متوجه شوید توانایی فعلی خودتان را بر اساس برچسبی که دیگران به شما زدهاند تعریف میکنید، ممکن است احساس متفاوتی را تجربه کنید.
اگر در کودکی به فوتبال علاقه زیادی داشتهاید ولی معلم ورزشتان به شما گفته تو فوتبالیست خوبی نمیشوی. شما هم این برچسب خوب نبودن را باور کردهاید و حتی تلاشی برای این علاقه نکردهاید. اگر متوجه شوید استعداد و پتانسیل این ورزش را دارید چطور؟ چه احساسی پیدا میکنید؟ اگر برچسب خوب نبودن واقعی نباشد چطور؟ اگر شما فراتر از آن برچسب باشید چطور؟ اگر معلم ورزشتان اشتباه کرده باشد چطور؟ باید مراقب باشیم که قربانی برچسبهایی نشویم که به خودمان و دیگران میزنیم.
وبسایتMedia psychology به نقل قول جالبی از والت ویتمن اشاره میکند: «کنجکاو باش و نه قضاوتگر!» سعی کنیم به جای خلاصه کردن از طریق برچسبها، کنجکاو باقی بمانیم و از توصیفهای غیرقضاوتی استفاده کنیم.
جمع بندی
ما هر روز با برچسبها سروکار داریم. ما قضاوت میکنیم و به خودمان و دیگران برچسب میزنیم. این برچسبها به ما میچسبند و در مسیرمان موانعی ایجاد میکند. ما به این برچسبها چنگ میزنیم و خودمان و دیگران را با آنها تعریف میکنیم. گاهی ما نسبت به این برچسبها بینش نداریم. لازم است از یک روانشناس خوب که در این زمینه آموزش کافی دیده باشد کمک بگیریم و از این برچسبها آگاه شویم. شما میتوانید از کمک روانشناسان کلینیک روانپویشی آگاه بهرهمند شوید.
درباره فاطمه رجب پور
من فاطمه رجب پور، دانشجوی ارشد روانشناسی بالینی از دانشگاه آزاد یزد هستم. مقطع کارشناسی را در رشتهی روانشناسی دانشگاه یزد گذراندهام. از سال 98 درمان فردیام را با رویکرد CBT آغاز کردهام. در کنار روانشناسی به موسیقی علاقه مند هستم و در حال حاضر مشغول یادگیری ساز ویولن هستم.
نوشتههای بیشتر از فاطمه رجب پور3 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام وقت بخیر خیلی خوب بود تشکر
“وقتی به من برچسب میزنی، مرا انکار میکنی” چه نقل قول جالبی.
مقاله خیلی صمیمانه نوشته شده، لذت بردم از خوندنش.
ممنونم و خدا قوت
ممنون از همراهی شما. خوشحالیم که خوندنش برای شما تجربه خوبی بوده.